loading...

آئین مستان

متن روضه امام سجاد , متن مداحی امام سجاد ,مداحی امام سجاد ,متن مداحی شهادت امام سجاد ,مداحی شهادت امام سجاد

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 908 زمان : نظرات (0)

حاج محمدرضا طاهری

 

هر لحظه در سکوت، غمت داد می زند

بغضی که  از فراق تو،  فریاد می زند

+کاشکی قدر بدونیم این گریه کردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشک ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟میگه":آرزو دارم بیام  توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه کنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه کنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه کن های  حسین چه معامله ای میکنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیکار میکنه براتون.

-این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

+خیلی ها مارو مسخره می کنند ،میگن:پس کجاست آقاتون؟

-این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

بر آتش نبودن تو، باد می زند

وقتی که صید دائمی ِ چشم توست دل

کی دست رد به سینه ی صیاد می زند

قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد

نبضم دمی که از تو کنم یاد می زند

دیریست خنده نیست به رخسار  پر غمت

چشم تو حرف از دل ناشاد می زند

امشب نگاه ابری ِ تو با زبان اشک

دم از عزای حضرت سجاد می زند

سی سال ِ آزگار به هر جا نشته است

حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند

+اما بالاترین غم امام سجاد،که فرمود:الشام،الشام،الشام

-با یاد شام و بزم شراب

+اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو.

-با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد

با یاد جسم غرق به خون داد می زند

+امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی که میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین...

-دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست

که شکستن پشتش از اندوه و درد ِ ما شکست

ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم

یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست

سر شکستن ارث ِ فامیلی ِ ما از کوفه است

زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست

قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود

کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست

روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و

قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست

+مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر....

+امام سجاد داره میگه:

گفتم ای مردم منم مکه منا

گفتم ای مردم منم سعی و صفا

گفتم ای مردم عزیز حیدرم

مصطفی از من، من ازپیغمبرم

لیک آتش بر دل تنگم زدند

نام زهرا بردم و سنگم زدند

+حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه ی خرابه می گفت:

گمانم جُرم باشد،هر که شکل فاطمه باشد

که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی

دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است

قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است

حکم از بالا برایم آمده تب داشتن

کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن

مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم

اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن

روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان

روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن

پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او

در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن

سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد

سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن

با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی

 با چشم های پر ستاره گریه می کردی

 دل های نزدیکانتان که جای خود دارد

 که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی

+یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع کرد اعتراض کردن، گفت: آقا نزدیک به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میکنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می کنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میکنی،آقا بس نشده این همه گریه کردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور کردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه کرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا:

-در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت

 تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی

ذبحی اگر  پیش نگاهت دست و پا می زد

+آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میکشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است که می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه کشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین..

-ذبحی اگر  پیش نگاهت دست و پا می زد

تا صبح چون ابر بهاره گریه می کردی

 با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو

 بانگ اذان از هر مناره گریه می کردی

 در کوچه و بازار می دیدی اگر بین ِ

 جایی که ننوشته است اما خوب می دانم

 با دیدن هر گوشواره گریه می کردی

+وقتی از امام سجاد سئوال کردند: آقا جان کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ امام فرمودند: الشام،الشام،الشام .

+آی مردم اگه ناموس ما گوشه ی خیابون بایست ِ، چند لحظه سریع هول میشی، سریع ماشین میآری، سوار شو،یه وقت کسی قد و بالات رو نبینه، همه نوامیس ما فدای ناموس خدا زینب کبری، ناله های امام سجاد برا اون ساعتی است که این زن و بچه رو با اون وضع وارد شهر شام کردن، این روایت رو خود امام نقل میکنند،آقا می فرمایند: میون این کسانی که دور تا دور ما ایستاده بودند، یه مرد سرخ رو با چشم های کبود جلو اومد،یه نگاه به این زن و بچه کرد،یه نفر رو با انگشت نشون داد،یه وقت دیدم عمه ام هول شد فرمود:دهانت بشکنه،این ها بچه های پیغمبرند...

+ همسر یزید ملعون وارد شد از خواب بیدار شد، شنید بچه های پیغمبر رو  آوردند وارد کاخ کردن،میگن:بدون چادر،بودن روپوش وارد شد،یه وقت یزید ملعون هول شد از جا بلند شد، عباشو رو سر همسرش انداخت،دیدن همسرش عبا رو پس می زنه،میگه:نانجیب دلت برا زن خودت می تپه، نمی خوای نامحرم ببینه،آخه اینها ناموس پیغمبرند، ببین صورت هاشون رو با آستین پوشیدند،ای حسین.... 

 روضه شهادت امام سجاد (ع) - هر لحظه در سکوت، غمت داد می زند - حاج محمدرضا طاهری

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 245
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 2,629
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 2,629
  • بازدید ماه : 105,172
  • بازدید سال : 1,147,313
  • بازدید کلی : 19,653,141