وای جگرم میسوزد
ابرها گریه کنان، بادها سینه زنان
از غم شاه جوان، جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد
سینه ها شد مغبوم، بین حجره مظلوم
شد امامی مسموم، جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد
بر لبش جی بالما، آن امام تنها
ناله زد وا اُما، جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد
هم نوا با مادر، روضه میخواند بر
غم شاه بی سر، جگرم میسوزد
خاک عالم بر سر، شده زینب مضطر
دختران بی معجر، خیمه ها میسوزد
وای خیمه ها میسوزد
پیش چشم طفلان، پاره های قرآن
زیر سم اسبان، جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد
کربلا شد غوغا، آتشی شد برپا
روی نیزه سرها، خواهری میسوزد
وای معجری میسوزد