loading...

آئین مستان

متن روضه امام محمد باقر, متن روضه, شهادت امام محمد باقر,روضه شهادت امام باقر, امام محمد باقر, روضه امام محمد باقر,متن روضه شهادت امام باقر,دانلود مداحی شهادت امام محمد باقر,مداحی شهادت امام محمد باقر,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 680 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6686 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2828 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3751 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3228 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4127 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3656 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7233 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4939 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5879 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4169 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 495 زمان : نظرات (0)

 

هزار خاطرۀ غم نمیرود از یاد

غروبِ سرخِ محرم نمیرود از یاد ... 

چکارکردن ...چیکار کردن آقاجون ؟ میتونی یه جمله شو بگی ؟

به خون تمامیِ گلهایِ باغ آغشتن

نه گل ، نه غنچه ، نه بلبل ، تمام را کشتن

به کوچیک و بزرگمون رحم نکردن .....

حسین ...........

هزار خاطرۀ غم نمیرود از یاد ...

عمه هام میدویدن .... دامنِ عمه کوچولوم آتیش گرفته بود ...

آقا دیگه بگو از خاطراتت ....

به گاهوارِۀ خالیِ اصغرم سوگند

ربابُ خیمۀ ماتم نمیرود از یاد .....

خرجِ محرم و صفر رو بگیر ازین آقا ....

یه جوری شد اوضاع ، ما بچه ها تو این خیمه ها می گشتیم ، یه چیکه آب پیدا کنیم ... هی علی اصغر خودشُ از گهواره می انداخت پایین .... ای آقام ..... حسین ....

فرات بود و عطش بود و کودکانِ حرم ...

من در هر سنی باشم امامم ... من حجتِ خدا هستم ، اما عمه ها ، برادرا و برادرزادها و کوچولو هایِ دیگه طاقت نداشتن ... این دامن هایِ عربی رو بالا زدن ... رو کفِ خرابه .... جیگرم آتیش گرفته بود .... جیگرم می سوخت .....حسین .........

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 585 زمان : نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

شب شهادتِ امام محمد باقر همه حاجیایی هم که رفتن الان مکه هستن،اصلا کسی نیست تو مدینه،همه رفتن آماده بشن برا عرفات...ماها بریم بقیع شلوغ کنیم،هئیت بگیرم اونجا

منم که زنده نمودم خدا پرستی را

منم که شیخ و مرادم تمام هستی را

منم که زنده نمودم علوم قرآن را

کشانده ام به تماشا بهشتِ ایمان را

منم که زنده نمودم قیام جدّم را

منم که زنده نگه داشتم مُحرّم را

در اوج عرش مقامی رفیع دارم من

و غربتی چو غروب بقیع دارم من

منم که سنگ مزارم پَرِ کبوترهاست

منم که زائرِ تنهایِ هر شبم زهراست

منم که در نَفَسَم عِطرِ کربلا جاری است

شمیم غربت من در دل منا جاری است

هزار حرف نگفته میانِ دل دارم

هزار درد نهفته میانِ دل دارم

هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین

چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین

هزار حرف نگفته ز ظهرِ روز عطش

ز ماجرای رباب و ز داغِ سوز عطش

سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست

سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست

همین که رفت عمو، قامت حسین خمید

همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید

میان سلسله ها یک به یک قطار شدند

به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند

چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند

چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند

هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز

هنوز بر کفِ پا زخم آبله است هنوز

هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست

هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست

چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند

چه موی ها که سَرِ هر گذر کشیده شدند

صدای دخترکی بی قرار یادم هست

هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست

هنوز در دل ما بُغض حرمله است هنوز

هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز

شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین

شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین

سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود

سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود

از شام تا هشام فقط نا امید شد

پیش رقیه آخر سر روسپید شد

 از سَم گذشته بود، دلیل شهادتش

این بود که مصائب زینب شدید شد

 جا داشت ای کاش بود عمهْ رقیه کنار او

این درد هم به علت زهرش مزید شد

 روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او

دیده که گوشواره کجا ناپدید شد

 پا می‌کشید و حجره چو گودال سرخ گشت

ازبس که محوِ روضۀ «او می‌کشید» شد

 پس می‌بُرید از بدنش درخیال خود

تا اینکه ظهر نوبت «او می‌بُرید»  شد

 او می‌بُرید و قصه به جایی رسید که

سوم امام کرب وبلا هم شهید شد

او می برید و من می بریدم

او از حسین سر،من از حسین دل...

 

قربون دست و پای میانِ ریسمانت برم،یا امامِ باقر! قربون سر شکسته ات میان کوچه ها و بازار،ای آقام....

جای ما الان بقیع خالیِ،امشب بشینیم بقیع برات گریه کنیم،دو سه شب دیگه هم،همه از بقیع بریم کوفه،تو حرم مسلم داد بزنیم،این شبا،شباییِِ که مسلم داره تو کوچه ها می گرده...

سیدالشهدا فرمود:تو همه چیز بعد از عباس،مسلم...تو وفا،تو شجاعت....

میگه:دیدم از لای در مسلم نمیه شب تو کوچه ها داره میره،پاش اومد کنار یه سگِ ماده ای که بچه هاش رو داشت شیر می داد،سگِ ماده خیلی خطرناک تر از حیوانای درنده ی دیگه است،اونم بچه داشته باشه...

سگ بلند شد مقابل مسلم نعره ای کشید،میگه:دیدم مسلم پلک به هم نزد،این مسلمِ...

اراذل کوفه رو می گرفت،پرت می کرد رو بام ها،آخر خندق کندن،با هزار کلک مسلم رو دستگیر کردن...

بعد همچین مسلمی زار زار گریه می کرد،طعنه بهش می زدن:چیه؟میخواستی رئیس بشی اینجا؟ می گفت: من گریه ام برا خودم نیست،گریه ام برا اینه شما نامردا نامه نوشتید حسین بیاد،نمی خواست بیاد،شما اصرار کردید،گفتید: باغامون سر سبزِ،بیابون هامون سرسبزِ،آقا نداریم بیا،نمی خواست بیاد،نامه نوشتید بیاد،بچه ی شیرخوارِ داره....

آی رفقا! مهمون کنید همدیگه رو،ولو به ارزون ترین خوراکی،آب،در دست ترین چیز،آبِ،گواراترین چیز،آبِ،دیگه آب دست همه میرسه،این همه نامه نوشتن....

از آب هم مضایقه کردن کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

نیمه شب تو کوچه ها بچه های مسلم خسته شدن "محمد و ابراهیم"گفتن:بابا! مادیگه پاهامون درد گرفته...هی گوشه ی کوچه می نشستن،هی مسلم می گفت:پاشید بریم،خطرناکِ....

همه رفتن،درهارو بستن،خدا برا کسی غربت نیاره،خدا نیاره یه شهری همه بیان بگن: بیا خونه ی ما،قدمت بر چشم...چند روز بعد در رو به روت ببندن...

بچه هارو آورد دَرِ  خونه ی شریح قاضی،در زد،کیِ؟ منم مسلم بن عقیل،از پشت در گفت:مسلم! ما برا تو جا نداریم،گفت: من خودم نمیخوام بیام خونه ات،در رو باز کن،دو تا بچه هامو امانت بگیر،دختر علی،خانوم زینب وقتی اومد اینجا،بچه هامو بهشون بسپر...قبول کرد..

یه جوری بچه ها از بابا جدا شدن،بعد از چند لحظه دید دوباره در میزنن،کیِ؟ منم مسلم...گفتم برا خودت جا نداریم...فرمود: من خودم نمی خوام بیام داخل،دَم در یه بار دیگه بچه هامو ببینم...

خیلی سختِ،قرار نبود شهادت هر دوتاشون رو ببینه،الله اکبر،جان عالم فدای اون آقایی که صدا زد:

بالا بلندِ بابا،گیسو بلندِ بابا

علی اکبر!               

خرامان،خرامان

می بری از تنم جان

شهیدم کاکُلش در خون غلطونه

شهیدم خفته بینِ خاک و خونه

چشماتو قربون،زخماتو قربون

افتادی رو خاک،ای قد و بالاتو قربون

 امیرالمؤمنین،خدمت پیغمبر رسید،فرمود:آقا برا من دعا کن،پیغمبر فرمودن: "اَللهُم بِحَقِ عَلىٍ عِندَكَ اِغفِر لِعَلِىٍ !" خدایا به حق علی،علی رو ببخش، مولا عرض کردند:یارسول الله! این چه دعایی بود؟ فرمودند: آیا پیش خدا کسی بزرگوارتر از تو هست که او رو واسطه قرار بدم؟

خدایا بحق علی،مارو به مُحرم برسون،پیرهن سیاهِ ما آماده است،دیگ هامون آماده است،سیاهی های حسینیه رو زدیم،پرچم هامون آماده است،خدایا دلِ مارو آماده کن،الهی بحق امیرالمؤمنین فرج آقای مارا برسان.....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2049 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

عاقبت آه کشیدم نفس آخر را

نفس سوخته از خاطره ای پرپر را

روضه خوانی مرا گرم نمودی ایذن

روضه ی آن همه گل، آن همه نیلوفر را

آخرین حلقه ی شب های محرم هستم

شکر ای زهر ندیدم سحری دیگر را

باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است

باورم نیست تماشای تن بی سر را

باورم نیست غروب و حرم و آتش را

دیدن سوختن چارقد دختر  را

دیدی یه جا آتیش میگیره همه هول میشن، میگه دیدم یه دختر داره از حرم فرار میکنه، جلو رفتم، گفت: اگه دین داری جلو نیا، گفتم: صبر کن میخوام آتیش دامنتو خاموش کنم....

غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک

غارت پیراهن و غارت انگشتر را

هر موقع گفتن غارت انگشتر به نفس بردن انگشتر فکر نکن، آخه انگشتر و با انگشت بردن.....

ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت

نیزه هایی که ربودند سر اصغر را

آه از گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم

تا که هم بازی من زد نفس آخر را

کمک عمه شدم تا بدنش خاک کنیم

بین زنجیر نهان کرد تنی لاغر را

چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم

سرخ دیدم بدنش، تکه ای از معجر را

 دانلود روضه شهادت امام محمد باقر (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1883 زمان : نظرات (0)

حاج ابراهیم قانع

 

ذکر من سلام من کیست حضرت باقر 

خیلی امام باقر غریبه، غربت از این بالاتر این همه زائر می ره مدینه، ولی شب و روز شهادت امام باقر كه میشه، مدینه یه زائر نداره؛همه رفتند مكه، یه نفر نیست پشت بقیع براش گریه كنه، بیایید امشب غریب نوازی كنیم، خیلی غریبه امام باقر

حج من قیام من کیست حضرت باقر

اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر    

زمزم و مقام من کیست حضرت باقر

پنجمین امام من کیست حضرت باقر 

می کند ز آیینم مهر او نگهبانی

ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را   

تو یگانه فرزندی دو علی اعلا را

باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را   

 نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را

جان مادرت زهرا از درت مران ما را 

 بی تو در جنان عاشق بنده ای است زندانی

امروز روز شهادت یه آقایی بوده آی مردم كه دو سه سال بیشتر نداشت، یكی از شاهدهای كربلا بوده، هم سن و سال رقیه خانم بوده، امام باقر، همه ماجرای كربلا رو دیده

تو ز کودکی دائم محنت و بلا دیدی     

با دو چشم معصومت ظلم بر ملا دیدی

راه شام طی کردی دشت کربلا دیدی  

اهلبیت عصمت را زار و مبتلا دیدی

هر که این قصه شنیده است ولی من دیدم  

خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم

هستی ما همه در کرببلا رفت به باد       

چه به روز دل زینب که نیامد

گریز روضه رو بزنم، امشب تحویل بگیری، امشب بریم كربلا، اینقده، آقا رو این سم اذیت كرد، اما به هر سختی بود، حضرت رو اسبش تا جلوی منزل رسوند، خود حضرت به هر سختی بود پیاده شد، بچه ها ریختند دور بابا، بابا رو پیاده كردند، وارد خونه شد، آی مردم، ایجا اسب آقا صاحبش رو صحیح و سالم رسوند تا كنار خونه، دلت رفت آره، قربون این دل ها برم كه با یه اشاره جلوجلو میرن، ولی من یه اسب دیگه سراغ دارم

روایت است که چون تنگ شد بر او میدان

فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت   

نه سید الشهدا بر جدال طا قت داشت

هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید    

عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد   

غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

حسین............

دانلود روضه شهادت امام محمد باقر (ع) 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4056 زمان : نظرات (0)

امشب از آسمان چشمانت

دسته دسته ستاره می چینم

در غزل گریه‌ی زلالت آه

سرخی چارپاره می بینم

زخمهای دل غریبت را

مرهم و التیام آوردم

باز از محضر رسول الله

به حضورت سلام آوردم

ان شاءالله مدینه رو ببینید،اگه دیدی كناره دستید یه جوره دیگه گریه میكنه،با یه حالی،با یه اشكی،بدون یه شب مدینه رو دیده،بقیع رو زیارت كرده،من بعضی وقت ها به بعضی رفقا میگم،اگه میخواید مدینه برید،دعا كنید شب ،مدینه نرسید،میگن،چرا؟مدینه ،مدینه است دیگه! میگم نه،روز برسید مدینه باز بهتره،همه ی مدینه روشنه،افتاب هست،اما وقتی شب میرسید مدینه،نگاه میكنی،فقط یه گوشه تاریكه،همه ی مدینه پر از چراغه،همه ی خیابونها،فقط یه گوشه تاریكه،میخوای دق كنی،می خوای داد بزنی،میگی بابا اینجا چهارتا امام ما زیر خاكن،شب خیلی سخته مدینه رسیدن،ان شاء الله بری،وصف العیش،نصف العیش،بزار یه سفر معنوی آغاز كنیم،مگه نفرمود، و قبره فی قلوب من والا،الان دل تك تك شما یه بقیعه، از قبر پیغمبر بیا،از پله های بقیع برو بالا،جلوی در بسته ی بقیع ،همچین كه میرسید،یه صحنه ای صدای ناله ات رو بلند میكنه،میبینی،یه قفل بزرگ به در زدن،یعنی همون جا باید بایستی،جلوتر ممنوعه

بندگی را تو یادمان دادی

دل ما شد اسیر چشمانت

دلمان را به آسمان دادی

آیه آیه پیام عاشورا

در احادیث روشنت گل کرد

امتداد قیام عاشورا

در تب اشک و شیونت گل کرد

فكر نكنی به همین راحتی،گریه ها و روضه ها به دست من و تو رسیده،امام سجاد بعد هم امام باقر،خون دل خوردن تا این روضه ها مونده گار شد.

دم به دم در فرات چشمانت

ماتم کربلا مجسم بود

امام باقر كسی است كه همه چیز و به چشم خودش دیده،مگه میشه امام باقر بگی از كربلا نگی

دم به دم در فرات چشمانت

ماتم کربلا مجسم بود

چشمه تو لحظه ای نمی آسود

همه‌ی عمر تو محرم بود

در غروب غریب دلتنگی

ناگهان حال تو مشوش شد

جان من! روی زین زهرآلود

پیکرت سوخت غرق آتش شد

گرچه از شعله های کینه شان

پیکر تو سه روز می سوزد

ولی از داغهای روز دهم

جگر تو هنوز می سوزد

معلومه میخوای با من ناله بزنی،هركی میخواد روزی بگیره برا محرم امشب شبشه

دیده بودی سه روز در گودال

پیکر آسمان رها مانده

سر سالار قافله بر نی

کاروان بی امان رها مانده

حسین.........

شنیدن كی بود مانند دیدن،ما هرچی روضه بخونیم شنیدیم،تو مقاتل ورق زدیم،اما امشب یه وجودی میخواد برات روضه بخونه،خودش همه چیزو دیده،بچه ی كوچیك یه ذهنی داره،روانشناسا میگن مواظب باشید تو كوچكی بچه تصاویر بد نبینه،بابا خیلی مثال ملموس میزنم،اونها كه اهل كنایه هستن زود بگیرن،مثال راحت میزنم بگیرید، داری از تو خیابون رد میشید،یه صحنه ی تصادف میبینی،با خانواده ات باشی،اول از همه میگی این بچه نبینه این صحنه رو،قربون این آقا زاده برم،تو سنین خردسالی چه صحنه ها كه ندیده

چه کشیدی در آن غروبی که

نیزه ها ازدحام می کردند

سنگها بر لبی ترک خورده

بوسه بوسه سلام می کردند

ان شاء الله این ناله رو محرم به تو بدن،اگه تا حالا ناله نزدی با این بیت ناله بزن

دل تو روی نیزه ها می رفت

دستهایت اسیر سلسله بود

قاتلت زهر کینه ها، نه نه!

قاتلت خنده های حرمله بود

جان سپردی همان غروبی که

عشق بر روی نیزه معنا شد

دل تو در هجوم مرکب ها

بین گودال ارباً اربا شد

حسین......

اقا جان امروز شاگردات اومدن،قریب به چند هزار شاگرد،چه شاگردایی،امروز اومدن بدنت رو با احترام،تو مدینه برداشتن،شنیدم چند تا كفن داشتی،شنیدم بدنت رو زمین نمونده،شنیدم كسی به بدنت بی احترامی نكرده،اما آقا جان،كربلا كار به جایی رسید،عمه جانت دید بابات داره میلرزه،زینب اومد كنار زین العابدین،گفت:عزیز برادرم،نبینم تو رو این طوری داری میلرزی،داداشم تو رو به من سپرده،چی شده عمه جان،چه اتفاقی افتاده،صدا زد عمه نگاه كن ببین،اینها دارن كشته هاشون رو دفن میكنن،هیچ كس به بدن بابام نگاه نمیكنه،هنوز بدن بابام رو خاكه،حسین.....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2297 زمان : نظرات (0)

ذکر من سلام من کیست حضرت باقر

حجّ من قیام من کیست حضرت باقر

اسوه ی تمام من کیست حضرت باقر

زمزم و مقام من کیست حضرت باقر

پنجمین امام من کیست حضرت باقر

می کند ز آیینم مهر او نگهبانی

روی منبر امام باقر صحبت می فرمودند؛ جمعیت زیادی نشسته بودند، یه پیرمردی اومد گفت: آقا سلام علیکم آقا فرمود: و علیک السلام، آقا من یه سوال دارم. امام باقر میدونه سوال کننده کیه و سوالش چیه به تمام امور واقف و آگاهه؛ فرمود: راه رو باز کنید بیاد، پیرمرد خمیده خمیده اومد جلوی منبر ، آقا اومد پایین بغلش کرد آقا من شما رو خیلی دوست دارم. آقا فرمود: می دونم؛ من جد شما رو باباتونو جد غریب حسین رو ،پدرت امیرالمومنین رو ، مادرت فاطمه رو ، رسول خدا رو خیلی دوست دارم. آقا فرمود: می دونم، تصدیق می کنم، آقا گمان نکنید با دشمنان شما من خرده حساب دارم، من به خاطر شما با اونها دشمنم و دوستشون ندارم، آقا فرمود: می دونم؛ خیلی ابراز عشق کرد به امام باقر گفت آقا یه سوال دارم من آخر عمرمه یه بشارتی به من بده من بخوام از دنیا برم کی میاد بالای سرم، شما میاید؟ آقا فرمود: بله من میام، بابام میاد، جد غریبم حسین میاد، جدم امام مجتبی میاد، امیر المومنین میاد، جدم رسول خدا میاد، دید این پیرمرد دارند قند تو دلش آب می کنند، آرام صدا زد مادرم هم میاد؛ پیرمرد آنقدر خوشحال شد گریه کرد از حال رفت آب براش آوردند به صورتش زدند بلند شد، گفت: آقا از زبون شما میشه یه بار دیگه بگید کی میاد، آقا با حوصله فرمود آره عزیزم من میام، بابام میاد، اجدادم میان، مادرم فاطمه میا،د دوباره پیرمرد از حال رفت. بار سوم تا آقا فرمود ، گفت آقا ممنونم من خیالم راحت شد راه رو باز کردند پیرمرد داشت می رفت امام باقر فرمود: «ها هو اهل الجنة» اگه عشق واقعی باشه شیعه دنبال گناه نمیره

ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را

تو یگانه فرزندی دو علیّ اعلا را

باقر العلوم هستی ذات پاک یکتا را

نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را

جان مادرت زهرا از درت مران ما را

بی تو در جنان عاشق بنده ایست زندانی

دو بار امام باقر رو دست بسته به شام بردند یه بار از کربلا ، کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه میشه خط مستقیم ، مسیری که اهل بیت رو بردند مسیر مستقیم به شام نیست پایین به سمت کوفه بالا به شام هر جایی تونستند بچه های پیغمبر رو گردوندند این یه مسیر بود یه مسیر هم اینقدر سعایت [1] امام باقر رو کردند ، امام باقر رو دست بسته از مدینه به شام بردند آقا این مسیر رو دست بسته رفته تجربه سوختن داره اما این سفر دوم کجا اون اولی کجا آقا سه چهار سالش بود....

سعایت: بدگویی کردن، سخن چینی کردن، بدگویی ، تهمت

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 379
  • آی پی دیروز : 693
  • بازدید امروز : 1,663
  • باردید دیروز : 7,753
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 33
  • بازدید هفته : 9,416
  • بازدید ماه : 111,959
  • بازدید سال : 1,154,100
  • بازدید کلی : 19,659,928