loading...

آئین مستان

کاروان اسرا

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1707 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 620 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3478 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6677 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2826 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3741 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3547 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3648 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4937 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5876 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4354 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5522 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4165 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1745 زمان : نظرات (0)

غم عشقت بیابان پرورم کرد

هوایِ وصل بی بال و پرم کرد

به من گفتی صبوری کن صبوری

صبوری ترفه خاکی بر سرم کرد

آی ..

خدایا زینبم تنها و بی کس

کَسِ بی کس به فریادِ دلُم رس

خدایا من همان محمل نشینم

من همونی ام که وقتی نسیم پردۀ محملُ کنار زد ، گوشۀ چادرم پیدا شد . حسینم برا عباسم اخم کرد ( زبانِ حال ) عباس مگه نمی بینی نسیم پردۀ محملُ کنار زده .. حالاببین به چه روزی افتادم .. حالا ببین به چه روزی افتادم .. معجرم اینطرف .. خِماره ام اون طرف ..

چنان در خیمه ها آتش به پا شد

که دامن ها پناهِ شعله ها شد

به عمقِ جانِ من این غم چنان شرار افروخت

در آن دیار دلِ خیمه ها برایم سوخت ...

ایام هفتۀ دفاعِ مقدس ، یادی کنیم از همۀ گذشتگان ، شهدا ، امام شهدا ..

خیمه ها میسوزد و شمعِ شبِ تارِ عزاست

کربلا .. ماتم سراست ..

مجمعِ پیغمبران در قتلگاهِ کربلاست

کربلا .. ماتم سراست

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 553 زمان : نظرات (0)

به سمت گودال از خیمه دویدم من

شمر جلو تر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من

سر تورو بردن دیر رسیدم من

عزیز خواهر....غریب مادر

یه گوشه گودال مادر و دیدم من

که رفته بود از حال دیر رسیدم من

صدا زدی من رو خودم شنیدم من

صدای رگهات بود دیر رسیدم من

عمامتو بردن دیر سیدم من

شمشیرت رو بردن دیر رسیدم من

افتان و خیزان و نفس بریدم من

پیرهن و بردن دیر رسیدم من

با بوسه از رگهات به خون تپیدم من

میان خاک و خون دیر رسیدم من

عزیز خواهر....غریب مادر

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 843 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

ابن شهر آشوب نوشته در المناقب؛ وقتی سر آقای مظلوم ما شهر به شهر می بردن به سمت به شام، چه داستانهایی داشت این سر یه جا فرود اومدن در یک منزل اطراق کردن اسیران پیاده شدن....

"لَمّا جاؤوا بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام و نَزَلوا مَنزِلاً يُقالُ لَهُ قِنَّسرينَ" هنگامى كه سر حسين عليه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرين فرود آمدند، "اطَّلَعَ راهِبٌ مِن صَومَعَتِهِ إلَى الرَّأسِ" راهبى از دِيْرش به سوى سر حركت كرد، "فَرَأى نورا ساطِعا يَخرُجُ مِن فيهِ ويَصعَدُ إلَى السَّماءِ" و نورى را ديد كه از دهان آن ساطع بود و به آسمان مى رفت، راهب ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِيرش برد، و بدون آن كه شخصى را ببيند صدايى شنيد كه مى گفت "طوبى لَكَ و طوبى لِمَن عَرَفَ حُرمَتَهُ" خوشا به حالت، خوشا به حال آن كه قَدر اين سر را شناخت، "فَرَفَعَ الرّاهِبُ رَأسَهُ و قالَ" راهب سرش را بلند كرد و گفت "يا رَبِّ بِحَقِّ عيسى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعي" پروردگارا! به حقّ عيسى به اين سر بگو كه با من سخن بگويد.
"فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ وقالَ" سر به سخن آمد و گفت: "يا راهِبُ أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟" اى راهب ! چه مى خواهى؟ "قالَ: مَن أنتَ؟" گفت: تو كيستى؟ "قالَ: أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى" گفت: من فرزند محمّدِ مصطفى "و أنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى" و پسر علىِ مرتضى هستم "و أنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ" پسر فاطمه زهرا، "و أنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ" و مقتول كربلايم. "أنَا المَظلومُ أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ"من مظلوم و تشنه كامم و ساكت شد.
"فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ فَقالَ" راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: "لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ: أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ"صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى: «من شفيع تو در روز قيامت هستم
"فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ فَقالَ" سر به سخن در آمد و گفت: "اِرجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله" به دين جدّم محمّد درآى. "فَقالَ الرّاهِبُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُو أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه" راهب گفت: گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد پيامبر خداست. "فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ" آن گاه حسين عليه السلام پذيرفت كه شفاعتش كند.

آقا جونم ما خیلی به تو بدی کردیم، اما مولای من ما از بچگی در خونت بزرگ شدیم هر کی اربعین کربلا میخواد الان صدا بزنه حسین....

منبع: المناقب، ابن شهر آشوب

مقتل اسلام آوردن راهب مسیحی به وسیله سر مطهر سیدالشهداء (علیه السلام) - دکتر میثم مطیعی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 666 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

ابن کثیر البداية والنهاية نوشته : "ما قُتِلَ قَتيلٌ إلَا احتَزّوا رَأسَهُ" هيچ شهيدى کشته نشد ، جز آن که سرش را جدا کردند ((سر همه بالای نیزه ها رفت، بزرگ و کوچیک...)) "وحَمَلوهُ إلَى ابنِ زِيادٍ" و آن(سرها) را نزد ابن زياد آوردند.[1]

سبط ابن جوزی تذکرة الخواصّ : "إنَّ ابنَ زِيادٍ نَصَبَ الرُّؤوسَ کلَّها بِالکوفَةِ عَلَى الخَشَبِ" ابن زياد ، همه سرها را در کوفه بر چوب نهاد " وکانَت زِيادَةً عَلى سَبعينَ رَأسا" سرها افزون بر هفتاد عدد بودند.[2]

سید ابن طاووس در لهوف نوشته : "أمَرَ ابنُ زِيادٍ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَطيفَ بِهِ في سِکک الکوفَةِ" ابن زياد، فرمان داد که سر حسين عليه السلام را در کوچه هاى کوفه بچرخانند.

سید ابن طاووس در ادامه یه شعر آورده بخونم و ترجمه کنم براتون شاعر نوشته:

رَأسُ ابنِ بِنتِ مُحَمَّدٍ ووَصِيِّهِ
لِلنّاظِرينَ عَلى قَناةٍ يُرفَعُ
وَالمُسلِمونَ بِمَنظَرٍ وبِمَسمَعِ
لا مُنکرٌ مِنهُم ولا مُتَفَجِّعُ
کحِلَت بِمَنظَرِک العُيونُ عَمايَةً
وأصَمَّ رُزؤُک کلَّ اُذُنٍ تَسمَعُ
أيقَظتَ أجفانا وکنتَ لَها کرىً
وأنَمتَ عَينا لَم تَکن بِک تَهجُعُ
ما رَوضَةٌ إلّا تَمَنَّت أنَّها
لَک حُفرَةٌ ولِخَطِّ قَبرِک مَضجَعُ

سر فرزند دختر محمّد و وصىّ او را
براى تماشاگران، بر سر نيزه مى کنند
و مسلمانان مى بينند و مى شنوند
و هيچ يک، نه انکار مى کنند و نه به درد مى آيند .
چشم ها با ديدن تو، سرمه کورى مى کشند
و مصيبتت هر گوش شنوايى را کر مى کند .
چشم هايى را دچار بى خوابى کردى که مايه آرامش آنها بودى
و چشم هايى را خواباندى که از [هراس از]تو ، خواب نداشتند .
هيچ بوستانى نيست ، جز آن که آرزو دارد
مدفن تو و آرامگاه پيکرت باشد

مقتل چرخاندن سر مطهر سیدالشهدا (ع) در کوچه های کوفه - دکتر میثم مطیعی



[1]البداية والنهاية، ابن کثیر، ج ٨ ص ١٩٠

[2]تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی : ص ٢٥٩

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3190 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی


نوایی نوایی نوایی نوایی

‌الهی ور افتد نشان جدایی

ای ساربان آهسته ران که آرام جانم می رود

‌وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

نوایی نوایی نوایی نوایی

‌الهی ور افتد نشان جدایی

‌به دنبال محمل سبکتر قدم زن

‌مبادا غباری به محمل نشیند

‌ای ساربان آهسته ران که آرام جانم می رود

‌وا ن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

‌ نوایی نوایی نوایی نوایی

‌الهی ور افتد نشان جدایی

‌به دنبال محمل چنان زار گریم

‌که از گریه ام ناقه در گل نشیند

ای ساربان آهسته ران که آرام جانم می رود

وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

نوایی نوایی نوایی نوایی نوایی

الهی ور افتد نشان جدایی

‌خلت گر به پا خاری آسان بر آید

چه سازم به خاری که بر دل نشیند

من مانده ام مهجوراز او

درمانده و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود

ای ساربان آهسته ران که آرام جانم می رود

‌وا ن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

نوایی نوایی نوایی نوایی

‌الهی ور افتد نشان جدایی

مزنیدم که در این دشت مرا کاری هست

گل اگر نیست ولی صفحه گلزاری هست

ساربانا مزنید این همه آوای رحیل

‌آخر این قافله را قافله سالاری هست

کاش می شد بمونم و سایه بون تنت بشم

اما باید برم و همسفر سرت بشم

نوایی نوایی نوایی نوایی

‌الهی ور افتد نشان جدایی

چون چاره نیست می روم ومی گذارمت

ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت

 سینه زنی زمینه زبان حال حضرت زینب (س) کاروان اسرا - نوایی، ‌الهی ور افتد نشان جدایی - حاج محمود کریمی

 

bahman بازدید : 1690 زمان : نظرات (0)

امام حسین (ع)

 

غریب کربلا حسین

ای سر بریده قاری مادر مگر نداری

که جای سر به نیزه سر رو پاهاش بذاری

غریب کربلا حسین

هلال ماه زینب ببین تو اه  زینب

از پای نیزه باشد بر تو نگاه زینب

غریب کربلا حسین

ای میهمان در این شهر قران مخوان در این شهر

مزد تو سنگ دست پیرو جوان در این شهر

غریب کربلا حسین

کمر به کینه بسند در راه ما نشستند

از بام خونه با سنگ سرای ما شکستند

ارسال شده توسط: ذاکر اهل بیت (ع) بهمن مختاری

شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.

 

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 24
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 242
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 766
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 23,453
  • بازدید ماه : 86,555
  • بازدید سال : 1,128,696
  • بازدید کلی : 19,634,524