loading...

آئین مستان

متن اشعار ولادت حضرت فاطمه,حضرت فاطمه,ولادت حضرت فاطمه, اشعار ولادت حضرت فاطمه,شعر ولادت حضرت فاطمه,متن اشعار ولادت حضرت زهرا, متن اشعار ولادت, حضرت زهرا, شعر ولادت حضرت زهرا,اشعار شهادت حضرت زهرا

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1707 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 620 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6678 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3743 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3548 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3651 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5877 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5523 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 617 زمان : نظرات (0)

 

نسیم رحمت امشب از یسار و از یمین آمد

مشام جان معطّر از دم روح الأمین آمد

گرفته عقل کل امشب ببر جانی مجسّم را

که از جان آفرین بر جسم و جانش آفرین آمد

خدا بخشید بر پیغمبر خود لیلة القدری

که بر خاک درش خورشید گردون را جبین آمد

زمین مکّه شد خلد مخلّد کز در و بامش

ندای فادخلوها بسلامٍ آمنین آمد

بخوان کوثر که دامان خدیجه کوثر آورده

بر افشان گل که حبل محکم حبل المتین آمد

عیان شد در سپهر آرزوی مصطفی ماهی

که مهر از خرمن انوار حسنش خوشه چین آمد

زمین مکّه شد از مقدمش عین الحیوة جان

که در آن جلوه گر آیینۀ حقّ الیقین آمد

جمال الله را مظهر کتاب الله را منظر

حبیب الله را محبوبۀ حّی مبین آمد

ولی الله را همسر رسول الله را دختر

مگو دختر بگو مادر به ختم المرسلین آمد

نبی سر تا قدم روح است و این روح دو پهلویش

علی رکن وجود، این رکن آن مولای دین آمد

رسل را جانِ جان، ختم رسل را پارۀ پیکر

خدا را جانشین، شیر خدا را همنشین آمد

عجب نی گر یدالله را حمایت کرد با جانش

که این دست خدا بود و برون از آستین آمد

سلام حق به امّ المؤمنین محبوبۀ احمد

که از دامان او محبوبۀ جان آفرین آمد

نمی گویم خداوندش ولیکن فاش می گویم

که بین خلق همچون خالق خود بی قرین آمد

تو خوانی عمر او را هیجده سال و نمی بینی

که پُر از نسل پاکش تا زمان آمد زمین آمد

رقم زد تا به کِلک صنع خود نقش جمالش را

خدا خود مفتخر از این جمال نازنین آمد

در این جشن ولادت چشم امّت گشت روشن تر

که این میلاد در سال امیرالمؤمنین آمد

در این میلاد و در این سال «میثم» را نه، عالم را

نوید عفو و رحمت از یسار و از یمین آمد

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 765 زمان : نظرات (0)

 

خدا را تجلای دیگر مبارک / نشاط و سرور پیمبر مبارک

تبسم به لب های حیدر مبارک / به افلاک توحید، محور مبارک

به سادات میلاد مادر مبارک / به قرآن بگویید کوثر مبارک

گل باغ عصمت فداها خوش آمد / جمال خدا روح طاها خوش آمد

پیمبر بود محو خورشید رویش / خدیجه شده مات حسن نکویش

درود خدا باد بر خُلق و خویش / نیاز آورد صد چو رضوان بسویش

ملک راست ذکر و دعا گفتگویش / محمد، محمد، ببوسش ببویش

که آیات نور است نقش جمالش / کمال است مبهوت فضل و کمالش

گل است و رباید دل از باغبانش / مه است و شرف داده بر آسمانش

سلام خدا باد بر جسم و جانش / محمد بود زائر آستانش

خداوند را وحی ثانی بیانش / زمین غرق نور آمد از دودمانش

وجودش سراپا بهشت محمد / بهشت محمد سرشت محمد

به گردون بگوییداین محور تو است / به حوا بگویید این سرور تو است

به آدم بگویید این مادر تو است / به حیدر بگویید این همسر تو است

به احمد بگویید این دختر تو است / به قرآن بگویید این کوثر تو است

به فردوس گویید افتد به پایش / به جبریل گویید گوید ثنایش

امامت گل سرخی از دامن او / ولایت بهاریست از گلشن او

نبوت در آیینه ی روشن او / شفاعت شمیمی ز پیراهن او

علی دوستی همچو جان در تن او / بهشت سماواتیان مدفن او

گرفته حیات از دمش تا قیامت / نبوت، رسالت، ولایت، امامت

فلک گشته بر گرد بیت گلینش / ملک سجده برده به خاک زمینش

گرفته ز دم روح روح الامینش / خداوند را دست در آستینش

نبی عاشق طلعت نازنینش / علی زنده از خنده ی دلنشینش

خدا مدح فرموده در هل اتایش / پدر بارها گفته جانم فدایش

خدا برد معراج، پیغمبرش را / به او داد نیکوترین گوهرش را

نه نیکوترین گوهرش کوثرش را / نه کوثر که صدیقه ی اطهرش را

نه صدیقه ی اطهرش مظهرش را / نه مظهر که آیینه ی منظرش را

سلام خدا بر جمال و جلالش / که مولا علی گشته محو کمالش

سلام ای وجود تو رکن ولایت / سلام ای به دستت تمام عنایت

سلام ای عنایات تو بی نهایت / سلام ای جهانت به ظل حمایت

سلام ای حسینت چراغ هدایت / پیام تو قرآن کلام تو آیت

زمام دو گیتی بود در کف تو / ولی خدا کاتب مصحف تو

تو جان گرامی به جسم جهانی / تو نور عیانی تو سر نهانی

تو مریم نه والله بهتر از آنی / تو همچون کتاب خدا جاودانی

تو مشکل گشای امام زمانی / تو زهرا تو منصوره ی آسمانی

تو سر ممدوحه ی حضرت کبریایی / تو سر تا قدم خاتم الانبیایی

سلامی فروزنده چون کوکب تو / به ابن و به بنت و به ام و اب تو

حیات ابد جان گرفت از لب تو / تمام کتب حرفی از مکتب تو

بهشت خدا عاشق زینب تو / سماوات محو نماز شب تو

نماز از نمازت کند سرفرازی / دعا با دمت می کند عشقبازی

سزد مدح تو حی داور بگویید / فداها ابیها پیمبر بگویید

رسول خدا بر تو مادر بگوید / ولی خدا کفو و همسر بگویید

کتاب خداوند کوثر بگوید / به هر آیه وصفت مکرر بگوید

مجسم کنم گر همه حسن ها را / نبینم نبینم به غیر از شما را

کیم من غلامت نه، خاک غلامت / غباری که بنشسته بر گرد بامت

ثنا گستری بی خبر از مقامت / فقیری که خواند به هر صبح و شامت

غریبی که از دور گوید سلامت / گدای طوافی به بیت الحرامت

الا ای به چشمت نگاه الهی / به «میثم» نگاهی نگاهی نگاهی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 557 زمان : نظرات (1)

 

امشب رسول الله را قرآن دیگر شد عطا

قرآن دیگر از خدا با نام کوثر شد عطا

از مخزن سراللّهی تابنده گوهر شد عطا

در نقش دختر بر پدر فرخنده مادر شد عطا

سادات حورالعین به او از حیّ داور شد عطا

جان مجسّم شد عطا روح منّور شد عطا

مصداق کوثر آمده روح پیمبر آمده

همگام حیدر آمده زهرای اطهر آمده

خود قدر و شام قدرها پنهان به تار موی او

از بوسه های مصطفی انداخته گل روی او

ای اهل جنّت بشنوید از عطر جنّت بوی او

انسیّة الحورا ولی حوراست خاک کوی او

تصویر حسن کبریا در طلعت دلجوی او

برتر ز کلّ انبیا فرزند و باب و شوی او

جبریل مرغ بام او مفتاح جنّت نام او

در بذل، گردون جام او در عزم، هستی رام او

اختر چه اختر برتر از ماه جهان آراست این

دختر چه دختر مادر خورشید عاشوراست این

مرآت سیمای فسبحان الّذی اسراست این

معصومه و منصوره و انسیّة الحوراست این

راضیّه و مرضیّه و صدیّقه الکبراست این

هم دُرّة البیضاست این هم زهرة الزهراست این

در رتبه هم شأن علی در قدر قرآن علی

روح است و ریحان علی جان و جانان علی

الله، یک صدّیقه و دو عیسی و دو مریمش

جان هزاران مریم و عیساست جاری از دمش

پیش از ولادت مادری بر کلّ نسل آدمش

بر دامن لطف و کرم پیوسته دست عالمش

در چادر عصمت بود روح القدس نامحرمش

روح دو صد روح القدس چون گل نثار مقدمش

رضوان و کلّ هست او مرهون او پا بست او

دست الهی دست او تیر قضا در شست او

با دیده ی دریاییم با سینه ی سیناییم

با ناله ی تنهاییم با سوز عاشوراییم

با زشتی و زیباییم با پیری و برناییم

با این صحراییم با این سر سوداییم

با هستی و داراییم با پستی و بالاییم

زهراییم زهراییم زهراییم زهراییم

سر تا به پایم زمزمه ذکرم به لب بی واهمه

یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

تو کیستی تو کوثری بر چرخ عصمت محوری

هم کبریا را مظهری هم انبیا را رهبری

ختم رسل را دختری شیر خدا را همسری

دین خدا را یاوری خون خدا را مادری

در خلق و خو پیغمبری در عزم و همّت حیدری

ناموس حیّ داوری زهرای زینب پروری

قرآن دعایی بر لبت ایمان چراغ مکتبت

حورا کنیز زینبت شب عاشق ذکر شبت

در چار بانوی بهشت اوّل تویی آخر تویی

فلک نجات خلق را سکّان تویی لنگر تویی

بر رحمةُ للعالمین دختر تویی مادر تویی

بر شیر حق یعنی علی همسر تویی یاور تویی

رضوان تویی جنّت تویی میزان تویی محشر تویی

قرآن تویی کوثر تویی احمد تویی حیدر تویی

خیل ملایک در صفت گردون غبار رفرفت

هم روزی مادر کفت هم نام ما در مصحفت

مریم گرفته دست خود بر رشته های چادرت

آورده عیسی از فلک روی تضرّع بر درت

روح الامین آرد سلام از سوی حیّ داورت

موسی به سینا می برد فیض از فروغ منظرت

ختم رسل گیرد چو جان ای جان قرآن در برت

گه خیزد از جا پیش پا گه خم شود در محضرت

گردون مطیع میل تو هستی نمی از سیل تو

جنّ  و ملایک خیل تو محو صلوة اللّیل تو

ای شیر حق حیران تو، تو کیستی تو کیستی؟

ای چرخ در فرمان تو، تو کیستی تو کیستی؟

ای انبیا قربان تو، تو کیستی تو کیستی؟

ای جان احمد جان تو، تو کیستی تو کیستی؟

ای عقل سرگردان تو، تو کیستی تو کیستی؟

ای قدر و کوثر شأن تو، تو کیستی تو کیستی؟

آن کس که گوید مدح تو من نیستم من نیستم

ای برتر از درک همه من کیستم من کیستم

بی تو ولایت خویش را باور ندارد فاطمه

بی تو نبوّت لحظه ای محور ندارد فاطمه

بی تو محمّد (ص) تا ابد کوثر ندارد فاطمه

بی تو امیرالمؤمنین همسر ندارد فاطمه

بی تو امامت هیچگه مادر ندارد فاطمه

بی تو عبادت روح در پیکر ندارد فاطمه

با خاک کویت آبرو بر خلق عالم می دهی

وز باغ مدحت میوه ها بر نخل «میثم» می دهی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 579 زمان : نظرات (0)

 

نخل توحید نوبر آوردی / فلک نور اختر آوردی

صدف بحر رحمت ازلی / بارک‌الله که گوهر آوردی

مادر فاطمه سلام خدا / بر تو مادر که دختر آوردی

دختری فوق هاجر و مریم / از برای پیمبر آوردی

از حبیب خدا رسول‌الله / دل ربودی که کوثر آوردی

به چه کوثر، خدا ثناخوانش / پدر و مادرم به قربانش

****

عصمت داور است این مولود / روح پیغمبر است این مولود

هم بود دختر رسول خدا / هم پدرپرور است این مولود

هرچه گفتند در فضائل او / باز بالاتر است این مولود

همسر و کفو رکن شیرخدا / حیدرِ حیدر است این مولود

بهترین دودمان عالم را / بهترین مادر است این مولود

جز خدا و محمد و حیدر / کس ندانست کیست این دختر

****

این همه هستی رسول خداست / مطلع الشمس آسمان هداست

این تمام محمد است و علی / بلکه‌ ام ائمه النجباست

به خداوندی خدا سوگند / هر چه گویم کم است؛ این زهراست

گوهر ناب این یگانه صدف / دو مسیح و دو ریم عذراست

روح او در تن امام حسن / شیر او خون سیدالشهداست

بضعه ی مصطفی بود زهرا / کوثر اوست زینب کبری

****

مهر از نور او وضو دارد / ماه از مهرش آبرو دارد

به همه هستی حسین، قسم / هرچه دارد حسین از او دارد

روح وحی است، روز و شب با او / ملک وحی گفت‌وگو دارد

از خدا قدر و عزت و اجلال / از نبی خَلق و خُلق و خو دارد

سینه‌اش مخزن علوم خداست / خبر از غیب، موبه‌مو دارد

آن که بخشیده علم غیب به او / وحده لا اله الّا هو

ای فدایی مقدمت سرها / مهر تو روح پاک پیکرها

نه فقط ام احمدت خواندند / مادری بر همه پیمبرها

کوثر کز سپهر دامانت / ریخته چون ستاره کوثرها

خط و مشی حسین پروری‌ات / مادری داده یاد مادرها

با ورود تو در صف محشر / اهل محشر کنند محشرها

تا نگردد شفاعتت آغاز / باب رحمت به کس نگردد باز

****

کیستی تو بهشت بابایی / سوره ی قدر و نور و طوبایی

ما همه ذره و تو خورشیدی / ما همه قطره و تو دریایی

راضیه، مرضیه، محدثه‌ای / مطلع الفجر زهره، زهرایی

هم کتاب اللّهی ز پا تا سر / هم رسول خدا سراپایی

مطلع الشمس بامداد ازل / لیله القدر حق‌تعالایی

قدری و حق به خواجه ی لولاک / گفته درباره‌ات و ما ادراک

****

ای مقامت ز وهم‌ها برتر / قدر و جاهت ز وصف ما برتر

مدح تو بر لب رسول خدا / ذکر نابی‌ست از دعا برتر

رتبه ی توست از زنان بهشت / به خداوندی خدا برتر

جز محمد که دست‌بوس تو بود / تویی از کل انبیا برتر

حجره‌ات کعبه ی دل احمد / بیتت از بیت کبریا برتر

بیت خشت و گلت ستاره ی عرش / حسنینت دو گوشواره ی عرش

****

روح زوّار آستانه ی تو / کعبه گردد به دور خانه ی تو

دیده ی اهل آسمان گیرد / نور از قبر بی‌نشانه ی تو

آشیان جهان نبود که بود / قلب پیغمبر آشیانه ی تو

طوطی وحی جبرییل امین / دانه خورده ز آب دانه تو

بار اندوه ماست یا زهرا / روز محشر به روی شانه ی تو

دوستان را تویی تو در محشر / مادر مهربان‌تر از مادر

تو بهشت پیمبر مایی / ظل معبود، بر سر مایی

باز گفتیم و باز می‌گوییم / که تو در حشر، مادر مایی

روز محشر که مادر از فرزند / می‌گریزد تو یاور مایی

ما تن مرده، تو ز لطف و کرم / روح از روح بهتر مایی

شرک ممنوع... ورنه می‌گفتم / که تو معبود دیگر مایی

در مقام تو ما همی دانیم / که ثنای تو را نمی‌دانیم

****

تو به معنا تمام قرآنی / مورد احترام قرآنی

تو زکات جهاد و حج و قیام / تو صلات و صیام قرآنی

هم کتاب خدا تو راست امام / هم تو ما را امام قرآنی

گرچه روح است هر کلامش، تو / روح‌بخش کلام قرآنی

به تو ام‌الکتاب باید گفت / آری آری تو مام قرآنی

گرچه عمری به پای وصف تو زیست / صد چو «میثم» حریف مدح تو نیست

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 563 زمان : نظرات (0)


 الا مکه امشب چه زیبا شدی / چو روی محمد دل‌آرا شدی

تو شهر خدایی و بختت بلند / که طور تجلای زهرای شدی

به چشم پیمبر به چشم علی / بهشت خدای تعالی شدی

تو در عرشه‌ی فرش بودی غریب / کنون برتر از عرش اعلا شدی

در و دشت و کوهت دل‌آرا شده / که چشمت قدمگاه زهرا شده

خدیجه زهی دختر آورده‌ای / سراپای پیغمبر آورده‌ای

شگفتا که بهر رسول‌خدا / نه دختر فقط، مادر آورده‌ای

به غیر از پیمبر به غیر از علی / ز هر مرد بالاتر آورده‌ای 

سر سروران خاک پای تو باد  / که بهر علی همسر آورده‌ای

چه قابل سر ما فدایش شود / پدر گفت بابا فدایش شود

محمد عطا شد ز حق کوثرت / سلام خدا بر تو و دخترت 

گرامی بدارش چو جان عزیز  / که هست الهی است این گوهرت

تو روح همه عالم استی و او / بود روح پاک تو در پیکرت

خدا گوهری بهتر از این نداشت / تویی بهترین هدیۀ داورت

خدای تعالی به تکریم تو / همه هست خود کرد تقدیم تو

تعالی الله از گوهری اینچنین  / تو را می‌سزد دختری اینچنین

به حق خدا جز تو پیغمبری / کجا داشته کوثری اینچنین؟

تو داماد می‌بایدت چون علی / علی را سزد همسری اینچنین

حسین آنکه فخر همه عالم است / کند فخر بر مادری اینچنین

خدا را روی عالم‌آراست این / فصلِّ لربِّک که زهراست این

که دیده که محبوبۀ کردگار / بود بر سرش چادر وصله‌دار

که دیده به یک زن که مردان فداش / کند ذات پروردگار افتخار

که دیده زنی را که وقت نماز / نماز از نمازش شود بیقرار

که دیده زبان زنی در سخن / شود بر دفاع علی ذوالفقار

که دیده که خورشید در اوج نور  / بپوشد رخ خویش از چشم کور

به محشر قیامش قیامت کند / کنار پیمبر امامت کند

مرا بیم از آن است ای دوستان / که بر دشمنش هم کرامت کند

نترسید از سختی روز حشر / که در حشر، زهرا زعامت کند

هر آن کو نصیبش نشد فیض او / چه بهتر که خود را ملامت کند

بدانید در روز محشر همه / که زهرا کند مادری بر همه

نگاهش بود شافع امتی  / به هر گام خاک رهش جنتی

عجب نیست کز گردش چشم او / شود باب دوزخ در رحمتی 

به قرآن قسم بی‌تولای او / نگردد قبول خدا طاعتی 

به هر صفحۀ عارضش مصحفی / به هر گوشۀ چادرش آیتی

بود شیعه در حشر با فاطمه / برات بهشت است یا فاطمه

رسد روز محشر ندا فاطمه / بزن دوستان را صدا فاطمه

تو و اختیار جحیم و بهشت / ببخشا به حکم خدا فاطمه

نه‌تنها خلایق به بازار حشر / سر و کارشان هست با فاطمه

شنیدم که در آتش تب، مدام / امام ششم گفت یا فاطمه

ببینی به محشر چو رو آورند / ز هر سو توسل به زهرا برند

الا آبرو آبرومند تو  / بهشت خدا عکس لبخند تو

سلام خدا باد هر صبح و شام / به ام و اب و شوی و فرزند تو

به آباء و ابناء پاکت قسم / که مادر نیاورده مانند تو 

تو عبد خدایی ندارم عجب / خداییت بخشد خداوند تو

اگر دست تو دست داور نبود / دگر بوسه‌گاه پیمبر نبود

تو وجه‌اللهی در نگاه علی / کنار علی تکیه‌گاه علی

بنازم ولایت‌مداریت را / که جان دادی آخر به راه علی

همه شهر بودند دشمن ولی / تو بودی تمام سپاه علی

همه ناله بودی و نگذاشتی / که برخیزد از سینه آه علی

نه میثم سزد خلق عالم همه / بگیرند درس از تو یا فاطمه

غلامرضا سازگار

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 571 زمان : نظرات (0)

 

الا ماه جمادی آفتاب عالم‌آرایی
مه کوثر مه فرقان، مه نوری و طاهایی
مه زهد و عفاف و عصمت و ایمان تقوایی
مه محبوبۀ داور، مه ام‌ابیهایی
مه روح دو پهلوی رسول حق‌تعالایی
جمادی بوده‌ای اما از این پس ماه زهرایی
لباس نور پوشیدی به عالم شور بخشیدی
فروزان‌تر ز خورشیدی درخشیدی درخشیدی

درخشیدی به قلب مصطفی با نور زهرایی

رسول‌الله را جان است و جانان است این دختر
کتاب الله را روح است و ریحان است این دختر
بگو خورشید بام عرش رحمان است این دختر
و یا حوریه‌ای در حسن انسان است این دختر

به حق حق که حق را نیز میزان است این دختر
خدیجه احترامش کن که قرآن است این دختر
تجلی‌گاه حق رویش بهشت مصطفی خویش
نیاز انبیا سویش بهشت اولیا کویش

به تصویر جمالش خیره گشته چشم زیبایش

محمّد کیست این مولود کل آرزوهایت
خدا نازد به شخص تو، تو می‌نازی به زهرایت
تو خورشیدی و این دختر جمال عالم‌آرایت
کتاب الله دیگر داده ذات حق‌تعالایت
در این آیینه بگشا دیده بر رخسار زیبایت
رواق منظر حسنش شده چشم تماشایت
تویی گل او گلاب تو، تو بحر این درّ ناب تو
تو مهر این آفتاب تو مسیحای کتاب تو 

ز انفاسش مسیحا یافته روح مسیحایی

نه عالم بود نه آدم، پیمبر بود زهرایی 
پیمبر بود زهرایی و حیدر بود زهرایی
کتاب الله با تطهیر و کوثر بود زهرایی
امین وحی هم از پای تا سر بود زهرایی
مسیحا بر فراز چرخ اخضر بود زهرایی
همانا ملک نامحدود داور باد زهرایی
بهشت قرب تصویرش خدا مشتاق تکبیرش
فلک عبد زمینگیرش ملک شاگرد تفسیرش

گرفته نور دانش از چراغش چشم دانایی

به ایمان می‌خورم سوگند او جان است ایمان را
خدا در وصف او تقدیم احمد کرده قرآن را
گر او خواهد خدا یک لحظه بخشد جرم شیطان را
ور او خواهد کند گلخانۀ فردوس نیران را
عجب نی گر ستاند مور از او تخت سلیمان را
و یا بخشد به کل خلق قدر و جاه سلمان را

خدا را مظهر عصمت نبی را مصدر رحمت
علی را کفو در خلقت یگانه مادر عترت

که عترت را بود از دامن این مادر آقایی

فلک مانند دستاسی بود در تحت فرمانش
ملک تسلیم امر بوذر و مقداد و سلمانش
نیاورده است کم از خواجۀ لولاک ایمانش
به غیر از او که پرورده است ثارالله به دامانش
نمی‌گویم خدا، حوریه خوانم یا که انسانش
که هم بالاتر از این یافتم هم برتر از آنش
دعا محو دعای او اجابت خاک پای او
تمام دین ولای او حیا محو حیای او

ادب در آستان فضه‌اش کرده جبین‌سایی

شفاعت روی جان بنهاده بر خاک سر کویش
عبادت داده دل از کف به شوق ذکر یا‌هویش

خدا و انبیا و عالم خلقت ثناگویش
عجب نی گر خدا بخشد دو عالم را به یک مویش
قیامت می‌شود روز قیامت از هیاهویش
عنایت عفو رحمت سایه‌‌ای از قد دلجویش
صفات او صفات حق، حیات او حیات حق
سراپا محو و مات حق، جمالش وجه ذات حق

که با چشم امیرالمؤمنین گشته تماشایی

محمد را فضای حجرۀ او لیلةالاسرا
علی را طلعتش مرآت حسن خالق یکتا
دو عیسای مسیحا‌آفرین آورده بر مولا
دو مریم زاده چون کلثوم همچون زینب کبرا
سلام انبیا از مصطفی تا آدم و حوا
بر آن دو مریم و آن دو مسیح و حیدر و زهرا
کرامت در همه حالش نجات خلق آمالش
قیامت محو اجلالش تمام خلق دنبالش

ز محشر تا گلستان جنان در راه‌پیمایی

تو ام‌الانبیا ام‌المحمد ام قرآنی
تو ام دین و ام اولیا ام امامانی
تو را واجب نمی‌خوانم و لیکن فوق امکانی
علی رکن همه ارکان تو رکن رکن ارکانی
تو هم بالاتر از حوریه هم برتر ز انسانی
تو فردای قیامت در صراط و حشر سلطانی
تو ما را رهنمایی کن تو میثم را ولایی کن
خدایی کن خدایی کن به عالم کبریایی کن

که داری از خدا بر خلق عالم حکم‌فرمایی

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 639
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 4,652
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 27,339
  • بازدید ماه : 90,441
  • بازدید سال : 1,132,582
  • بازدید کلی : 19,638,410