loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد شهادت حضرت زهرا,متن سینه زنی واحد حضرت زهرا,متن مداحی همراه با صوت ,متن سینه زنی واحد همراه با سبک,متن مداحی واحد شهادت حضرت زهرا,, متن سینه زنی واحد فاطمیه, سینه زنی واحد فاطمیه,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1707 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 620 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3479 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6678 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3741 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3548 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3650 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4937 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5877 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4354 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5523 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1612 زمان : نظرات (0)

ای ماهِ شبهایِ علی

ای دین و دنیایِ علی

وقتی نباشی خونه ام خرابُ

وقتی که هستی برام بهشته

زهرا حلالم کن اگه نه سال

با علی بودی و بد گذشته

خانومم نرو ای حبیبِ حیدر

می میرم نرو ای طبیبِ حیدر

تنهایی نرو که غریبِ حیدر

زهرا! یاسِ گلبرگِ علی

جانا! میدونم سخته ولی

جانا! تو نرو مرگِ علی

زهرا!

بی تو میمیرم نرو، زهرا!

دنیارو  رو سرم نریز

زندگیم و بهم نریز

تویِ قنوتام، با اشکِ چشمام

میگم هزارتا حرفِ نگفته

الهی مردی جلوی چشماش

خانومِ خونَش زمین نیوفته

 

افتادم، تو که پشت در افتادی

جون دادم، همین که با سر افتادی

تا زیرِ پایِ چهل نفر افتادی

بانو! چادر و چند رد پا

بازو! ای غلاف بی حیا

پهلو! مردمای بی وفا

بانو!

زهرا!

بی تو میمیرم نرو، زهرا!

خدایی آتیشم زدن

رو چادرت قدم زدن

یادم میوفته گریم میگیره

میکشم آه و هی میرم از حال

میرم میشینم، روضه میخونم

برای حسین و غروب گودال

واویلا، بمیرم برایِ زینب

تو گودال، میگیره صدایِ زینب

دست و پا زند پیشِ پایِ زینب

ای وای، زینب و نامحرما

میره، سر به روی نیزه ها

آتیش، میکشه به خیمه ها

ای وای

زهرا!

بی تو میمیرم نرو، زهرا!

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2255 زمان : نظرات (0)

ببین میتوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جانی بمان

زمین گیرِ من آسمانی بمان

اگر میشود میتوانی بمان

ببین میتوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

تو نیلوفرانه ترین یاسِ شهر

وجودِ تو کانونِ احساسِ شهر

دعای گوی هر قدر نشناسِ شهر

نکش دست و از دستِ دستاسِ شهر

نباشی چه آبی، چه نانی بمان

ببین میتوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

چه شد با علی همسفر ماندنت

چه شد ماجرای سپر ماندنت

چه شد پای حرفِ پدر ماندنت

پس از قصه ی پشتِ در ماندنت

ندارد علی همزبانی بمان

ببین میتوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

برای علی بی تو بد میشود

بدون تو غم بی عدد میشود

مرو که غرورم لگد میشود

و این سنگ و سنگِ لحد میشود

تو باید غمم را بدانی بمان

ببین میتوانی بمانی بمان

عزیزم تو خیلی جوانی بمان

چرا اشکُ را آبرو میکنی

چرا چادرت را رُفو میکنی

چرا استخوان در گَلو میکنی

چرا مرگُ را آرزو میکنی

چه کم دارد این زندگانی بمان

حسینم ای بی سر

حسین عریان پیکر

تو را تشنه کشتند

بمیرم ای مادر

دوید و دویدم

بُرید و بریدم

سرت را سَرّ نیزه دیدم

قَتَلوکَ بُنَیَّ

ذَبَحُوکَ بُنَیَّ

مَنَعُوکَ بُنَیَّ

یا حسین یابن الزهرا

شیرِ سرخ عربستان،وزیرِ شه خوبان

پسر مظهر یزدان،که بُدی صاحب طبل و

علم و بیرق و سیف

حشم و بارغم و با رمق اندر عقبش

لقبش ماه بنی هاشم وعباس

علمدار،سپهدار،جهانگیر،جهان دار

دید و که اندر حرم خسرو خوبان

شده بس ناله و افغان

پر از شیوه ی طفلان

همه شان موی کنان موی مریشان

دل بریان سوی عباس

که عموجان چه شود

ذره ی آبی برسانی به لبِ

سوختگان کز عطش آتش بگرفته لب ما

عباس یاابوفاضل

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 961 زمان : نظرات (0)

میم مثه مادر

یه مادری که وسعتش، یه آسمونه

یه مادری که رحمتش، تا بی کَرونه

یه مادری که مادرِ، فَصلِ خزونه

میم مثه مادر

یه مادری که غربتش، غمِ زمونه

یه مادری که آه سردِ، نیمه جونه

یه مادری که قامتش، خیلی کمونه

میم مثه مادر

یه مادری که، سایه ی لطفش، رو سر اَبراست

یه مادری که، ساحلِ قلبش، پُشتُ پناهِ خُروشِ دریاست

میم مثه مادر

یه مادری که، مادرِ کُلِّ غمایِ دنیاست

یه مادری که، قدش کمونه، ولی ستونِ، عرشِ مُعلاست

میم مثه مادر

مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب

آهُ واویلا....

میم مثه مَردم

یه مَردمی که خیلی بی حیا و پستن

یه مَردمی که ریشه یِ عدل و گُسستن

یه مَردمی که دستِ یه امیر و بستن

میم مثه مَردم

مَردمی که فقط تو کینه ها یه دستن

دیدن چی شد، ولی سر جاشون نشستن

اونایی که حُرمَتِ حیدرُ شکستن

میم مثه مَردم

مَردمِ شهری که حُرمَتِ یاس دریدن

میون کوچه، با دست بسته، نورِ چشاشُ، هی میکشیدن

میم مثه میخُ،میم مثه مرگِ، یه مادرُ، یه بَچَّشُ دیدن

میم مثه مَردی، که پیش چشماش، خونشو به آتیش کشیدن

میم مثل ماهِ، کبودِ حیدر، دَلیلِ بود و نبود حیدر

میم مثه مادر

مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب

آهُ واویلا....

میم مثه مَرهَم

مَرهَمِ زخمِ سینه ای که خون می باره

زخمی که جز تحملش، نداره چاره

زحمی که مَرهَمی به روش، اثر نداره

میم مثه مَحرَم

مَحرَم رازِ سینه ای، که بی پناهه

مَحرَم اونکه مَحرَمش، فقط یه چاهه

اونکه به غربتش دَرُ ،کوچه گواهه

میم مثه مَردی

که تو مدینه، میدن نشونش هی با اشاره

حتی برایِ، جواب سلامش، مردم میگیرن، هی استخاره

میم مثه مَردی

که داغِ یارش، کرده چشاشُ، پُر از ستاره

کسی نمونده، نه اینکه مَرهَم، این که رو زخماش نمک نذاره

میم مثه مشکل،چشایِ مادر

میم مثه مسمار کابوسِ حیدر

میم مثه مادر

مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب

آهُ واویلا....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 801 زمان : نظرات (0)

دوماه و نیمه گوشۀ خونه

افتادی و بی حال و بی جونی

هرشب نگاهت با علی میگه

دلخوش نباشم تو نمیمونی

هر شب نگاتُ با پر معجر

از چشم من آرومُ میگیری

انگارو بعد از رفتن بابات

بدجوری از این شهر دلگیری

زهرا ببین زینب چه بی تابه

زانویِ حیدر داره میلرزه

تنها نرو ای همسفر آخه

دنیا بدونِ تو نمی ارزه

یادم نمیره کوچه و در رو

جوری زدن که ناگه اُفتادی

تا اومدم از جمعیت رد شم

بانویِ من پشتِ در اُفتادی

یا فاطمه ، مظلومۀ حیدر ..

تو گوشمه فریاد اون روزت

فضه که اومد خوب فهمیدم

شش ماهه پرپر شد جلو چشمات

مرگم رو با چشمِ خودم دیدم

زهرا بیا و خوب شو بانو

دیگه گذشته هرچی که بوده

جونِ خودت داغِ فراقِ تو

خیلی برای زینبت زوده

رومو زمین نندازی ای خانم

طاقت ندارم بی تو دنیارو

تنها نذاری بینِ نامردا

تنها ترین تنهایِ تنها رو

یا فاطمه ، مظلومۀ حیدر ..

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1183 زمان : نظرات (0)

مثِ یه ابر بهاری ، می‌بینم که بی‌قراری

میدونی با گوشه‌گیریت ، چی به روزِ من میاری

با حرفایِ جداییمون اینقدر قرارمو نبر

پاشو علمدارِ علی که بی‌تو میشم بی‌سپر

من که ازت نمیگیرم از محسنم دیگه خبر

توأم دیگه اینقده زُل نزن به این دیوار و در

هر لحظه تو یادمه ، اون لحظه که فاطمه

ریختن رویِ در همه ، وای وای وای ..

تا رو سرت در شکست ، با یه لگد پَر شکست

دیدی که حیدر شکست ، وای وای وای ..

صبر و قرارم .. بمون کنارم

اینا که قبرت رو کندن ، به حالِ حیدر میخندن

خودت که دیدی عزیزم ، در روی حیدر می‌بندن

اون پهلوونی که در خیبرُ کَند یادت میاد؟

ببین داره میلرزه زانوهاش ازت یاری میخواد

منو ببخش فاطمه جون آزردمت خیلی زیاد

حرفی بزن به حیدرت، تو رو به جون بچه‌هات

تو بری بی‌یار میشم ، اینجا گرفتار میشم

بعدت عزادار میشم ، وای وای وای ..

میگذره حیدر روزاش ، با قنفذ و خنده‌هاش

مغیره و طعنه‌هاش ، وای وای وای ..

صبر و قرارم .. بمون کنارم

صورت ماهت کبوده ، برا حیدر بی‌تو زوده

بمون ماهِ آسمونم ، قرارمون این نبوده

از زینبم شنیدم اون حرفایی که به من زدی

سفارشا رو کردی‌ و حرف از چندتا کفن زدی

چطوری حرف از رفتنِ من و گلم حسن زدی؟

حرف از حسین‌ و رفتن‌ و دادن پیراهن زدی؟

بی‌تابه زینب شبا ، از همین الآن برا

غصه‌هایِ کربلا ، وای وای وای ..

گفتی میره اسارت ، سهمش میشه حقارت

خیمه میره به غارت ، وای وای وای ..

گفتی میبینه آزار ، میبرنش تو بازار

جلویِ چشم اغیار ، وای وای وای ..

گفتی میبندن آب‌ُ ، گفتی غم رباب‌ُ

ماجرایِ شرابُ ، وای وای وای ..

صبر و قرارم .. بمون کنارم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2979 زمان : نظرات (0)

اول فداییِ راهِ ولایت

بین دیوار و در شد این جنایت

شد کشته زهرا ، اُم ابیها

یا صاحب الزمان آجرک الله

شمعِ بزم علی ، گردیده خاموش

طفلان از ماتمش ، هستند سیه پوش

از ظلم اعدا ، شد کشته زهرا

یا صاحب الزمان آجرک الله

مرتضی مشکل گشایِ ما سواست

فاطمه مشکل گشایِ مرتضاست

روزِ محشر کار ما با فاطمه ست

نقشِ پیشانیِ ما یا فاطمه ست

شیرِ این صحرایم

تشنه در دریایم

گرچه در موجِ خطر

زهرایم خوانده پسر

من عبد فاطمه ام من عبد الزهرایم

ای علمدار سپه کوه علمت

علمت کو و دو دستِ قلمت

بشریت به تو گوید تحسین

آفرین ای پسر اُم بنین

ای به خون خفته کنون در بر من

داده پیغام تو را دخترِ من

گر نشد آب میسر گردد

گو عمویم به حرم برگردد

حال برگو چه بگویم به جواب

گر ببیند نه عمو هست نه آب

عمری سید و سرور خواندی

چه شد این بار برادر خواندی

مادرت فاطمه آمد به برم

یاری ام کرد و صدا زد پسرم

 

 

تعداد صفحات : 12

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 21
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 513
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 3,631
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 23
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 26,318
  • بازدید ماه : 89,420
  • بازدید سال : 1,131,561
  • بازدید کلی : 19,637,389