loading...

آئین مستان

متن شعر و مناجات همراه با سبک

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 680 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6686 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2828 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3751 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3228 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4127 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3655 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7233 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4169 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2441 زمان : نظرات (0)

من از دیارِ حبیبم غریب افتادم

بیا بیا گل نرگس برس به فریادم

در این زمانه ی غربت تو تکیه گاهِ منی

ز لطف و مرحمتِ خویش کن تو امدادم

تمام دار و ندارم تصدقِ سر توست

وجود خویش همه نذرِ نام تو دادم

همیشه ناله ام از دوریِ شما بوده

ولی به یاد سحرگاهِ وصل دلشادم

خوشم اگرکه حقیرم حقیرِ خوبانم

بدین اصول قدم در ره تو بنهادم

بدین طریق بُوَد عاقبت به خیریِ من

كه در میانِ قنوتِ سحر کنی یادم

مرا اگر ز سرخویش وا کنی چه کنم؟

اسیر زلف تو هستم ز غیر آزادم

دنبالِ تواَم، یابن الزهرا

من مالِ تواَم، یابن الزهرا

هر كس به كسی داده دل

من به تو دادم، یابن الزهرا

ای تاجِ سرم، یابن الزهرا

من منتظرم، یابن الزهرا

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1810 زمان : نظرات (0)

السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَقیه اللّهِ فِی أَرْضِهِ

سلام آقا .. آجرک الله .. فرمود امام رضا از شب اول محرم که می‌شد بهم می‌ریخت .. دیگه کسی خنده به لب‌هایِ آقا نمی‌دید ..

چه می‌شود به سرایِ فقیر سر بزنی

سری به منتظرانت دم سحر بزنی

به قلبِ تو همه خیلی شرر زدیم آقا

نخواستی که به این قلب‌ها شرر بزنی

گفتی با همۀ بدی‌هات بیا .. اگه تو نیایی کی می‌آید برا جدم گریه کنه ... تو این روزگاری که همه یادشون رفته ، شما بیایید برا جدم گریه کنید .. هی بگید حسین .. حسین .. آقاجان ... آقاجان ... (شب اولی ببین داد می‌زنیم ، گریه می‌کنیم که خودمانُ به آقا نشان بدیم.)

نشسته‌ایم به امیدِ آن زمانی که

مسیرِ رد شدنت را به این گذر بزنیم

چی می‌خوای بگی ؟

اگر رد میشوی از این محله

نگاهی بر گدایِ بی وفا کن

اما بعضی‌ها نمیگن بی‌وفا . بعضی‌ها میگن نگاهی بر گدایِ آشنا کن ... آخه برا آقا آشناست هم صدایِ گریه‌ شون هم خودشون .. برا امام زمان آشناست .. همین که منُ راه دادی بهت مدیونم .. اما شب اول پر رو شدم، دیدم من رو راه دادی یه درخواست دیگه هم دارم .. خدا رو شکر زنده بودم محرمتُ دیدم ... حالا یک خواهش دیگه ازت دارم شبِ اولی :

پس از آنکه گذشتی از گناهم

نصیبم یک سفر کرب و بلا کن

ای حسین .. ای حسین ..

خدا گواست که ممنونِ دست هایِ توایم

سرِ گناه که ما را تو هر قدر بزنی 

ز شوق دیدنِ رویت چه گریه ها کردیم

مگر قدم رویِ این دیدگانِ تر بزنی 

بیا آقا .. بیا آقا .. دوست دارم همه شب اول آقاشونُ صدا کنن ... با یه اسمی می‌خوام آقا رو صدا کنید که ردخواه نداره .. یخ بزرگی می‌گفت هر وقت خواستید ائمه رو صدا بزنید به نام مادرشون بگید .. شما هم اینجوری امشب بگید ...

گل نرگس بیا .. بیا ..

دوباره بویِ محرم دوباره بویِ عزا

زمان آن شده تا روضه روضه سر بزنی

امشب از این جلسه شروع کن .. اول یه سری به ما بزن .. خیلی وقته منتظرم .. یه سال انتظار کشیدم محرمت برسه .. خیلی‌ها مُردنُ محرمتُ ندیدن .. خیلی‌ها زیر خروارها خاکن .. بخدا اگه الان صداشونو می‌شنیدی داد  می‌زدن می‌گفتن بگین حسین .. ما دیگه نمی‌تونیم بگیم حسین ... پنبه تو دهنمون گذاشتن دیگه نمی‌تونیم بگیم حسین ... دستامونُ تو کفن بستن دیگه نمیتونیم براش سینه بزنیم ... آی  حسین ..

قربون این اشکت برم، اشکِ شب اول رفقا یه چیز دیگه است، خیلی ارزش داره، آخه مهمون دوجا عزیزِ ، وقتی وارد مهمونی میشه ، میزبان می‌آید درُ به روش باز می‌کنه ، چی میخای؟ بیا تو ... امشب کی درُ برا ما باز کرده

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2571 زمان : نظرات (0)

یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان ..

مرا با یک نظر ، اهلِ نظر کن

مرا تا زنده ام اهلِ سحر کن

 اگر هر جا که من هستم نیایی

بیا من میروم ، زین جا گذر کن

 همۀ اینا بهانه است برا اینکه تو یه نگاه به ما کنی .. همۀ این دورهمی ها ، گریه کردنا ، روضه ها سینه زنی ها . این همه وقت میزاریم می آییم اینجا می شینیم. منتی هم نیست خدا میدونه اما دلمون میخاد توام بیای در جمعمون .. شما بیایی جمعمون صفا پیدا میکنه ... آی پسر فاطمه ... ای پسر دست شکسته .. یک دستی سر دلِ ما بکش آقا .. یا صاحب الزمان ...

وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا

سر بازار ، خریدار نمی خواست مرا

 با چه شوقی بغلم کرد همان اولِ ماه

بخدا خبر نداری همه مونو آقا بغل کرده .. والّا الان اینجا ننشسته بودیم ..

 با چه شوقی بغلم کرد همان اول ماه

اصلاً انگار نه انگار نمی خواست مرا

 یه جوری منو تحویلم گرفت. یه جوری میبینم بعضی ها گریه می کنن انگار دقیقاً همین حسی که منم دارم شما هم دارید. من حس میکنم تو جمع شما خیلی زیادیَم. اصلاً جام بین شما گریه کنا نیست .

آقا کریم بود که بی دعوت آمدم ..

حالا من کی هستم؟

من همانم که شدم خوار همه اما او

پیش مخلوقِ خودش خوار نمی خواست مرا

به حسابم نرسید و به حسابم آورد

او کریم است بدهکار نمی خواست مرا

بودم آلوده ولیکن دم در پاکم کرد

لطف آقاست گناه کار نمی خواست مرا

گفت همون دم در پاکت می کنم ، وقتی می آیی اینجا میشینی با همه وجودت گریه کنی برا حسینِ ما ...

بیا از گناهان پاکم کن

مرا در کربلا خاکم کن ..

یاده همه شهدامون که این شعرا رو میخوندن شما هم بخونید ..

نسیمی جان فزا می آید

بوی کرب و بلا می آید ...

آشنایِ علی ام ، گرد و غبار نجفم

وای اگر حیدر کرار نمی خواست مرا

تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم

تا نگوییم علمدار نمی خواست مرا

آی خادما .. این برای خادماست که بیرون دارن کار می کنن ..

عاقبت کارگر روضه شدم شکرِ خدا

فاطمه نوکر سربار نمی خواست مرا

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1382 زمان : نظرات (0)

یا صاحب الزمان .. صاحب الزمان ..

عاقبت روزی ذبیحِ ذوالفقارت می شوم

یا شکارم می‌کنی یا خود شکارت می‌شوم

افضل الاوقاتِ من وقت به یادت بودن است

لحظه ای که واقعاً دل بی قرارت می شوم

 بی پناه افتاده ام٬ آیا پناهم می دهی؟

مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم

واقعاً شرمنده ام با نامۀ آلوده ام

نمی‌دونم وقتی نامۀ عملم رو به آقام دادن ، چقدر برام گریه کردی .. تو دیگه چرا این کارها رو میکنی ... تو که شبا میای برا جدِ غریبِ ما گریه میکنی ... از تو دیگه انتظار ندارم ...

 واقعاً شرمنده ام با نامۀ آلوده ام

موجب این غصه هایِ بی شمارت می شوم

 بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی

بین این ها نوکرِ ایل و تبارت می شوم

مبتلایَ تو شدن اصلاً نمی آید به من

با دعایِ مادرت زهرا دچارت می شوم

کی دعا کرده منو که اینجوری میکشونیم؟.. یعنی یقین داشته باش دعایِ بی بی پشت سرمونه .. بخدا آنقد دعامون می کنه من و تو خبر نداریم .. شب‌ا که می‌آیی اینجا وقتی میخوای بری هی میگه خدا خیرتون بده ... الهی خیر جوونی تونو ببینید .. من که از جوونیم خیر ندیدم .. وقتی بفهمی دعایِ کی پشت سرته دیگه نمیتونی راحت بشینی .. تو فکر کردی خودت اومدی؟.. فرمود هر کسی میره کربلا مادرِ ما براش دعا میکنه .. حالا اربعین میخوای بری کربلا؟ (یه خط بهت بدم امشب) اونایی که امشب مخصوص شب سوم یک سال منتظر موندن که شب سوم بیان کربلا اربعین شونُ بگیرن . یک خط بهت میدم که همین امشب بگیری از در که میری بیرون. رفتی هم اربعین کربلا بگو من شبِ سوم گرفتم .. چی میخای بگی این همه مقدمه می چینی؟

 با ضمانت نامه از شاهِ خراسان ، اربعین

راهیِ کرب و بلا بهرِ زیارت می شوم

 حالا رسیدی کربلا ، نمیخام زود وارد روضه بشم گرچه دلت انقده آمادست ، اما حیفم میاد بزار اول بریم کربلا یه دوری تو این حرم بزنیم .. دم در حرم ..

سلام آقا .. که الان روبروتونم

من ایستادم ، زیارت نامه میخونم .. 

چقد دوست داشتم یه شب جمعه تو دهۀ محرمت زنده باشم .. دیگه به آرزوم رسیدم ...

السلام علیک دلتنگم

ای بمیرم که مایه ننگم ...

 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2247 زمان : نظرات (0)

حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد

این گدایِ بی‌وفا هم واقعاً نوکر نشد

آخرشم اون چیزی که میخواستی نشدم آقا ... 

درد و غم‌هایم زیاد و این دلم آلوده است

معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد

از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی

اصلاً انگار برام عادت شده .. دیگه به دوریِ تو عادت کردم آقا .. قبلاً بیشتر دلم برات تنگ میشد آقا .. یه شب صدات نمیکردم اصلاً انگار شبم صبح نمیشد .. اما الان یه شب گناه نکنم انگار نمیتونم بخوابم .. چه بلایی سرِ خودم آوردم ... ظَلَمْتُ نَفْسِی، وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی ... 

از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی

دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد

هر چی سنم بالاتر میره انگار ازت دورتر دارم میشم آقا ... هرچی داره محاسنم موهام سفید میشه انگار دارم تو رو فراموش میکنم ... «لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى ...» کاش الان میدونستم کجایی یوسف فاطمه «بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى ، عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى ، وَ لَا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیساً وَ لَا نَجْوَى » خیلی برام سخته همه رو میبینم و تو رو نمیبینم ... صدایِ مادر مادرِ همه رو می شنَومُ فقط صدایِ مادر مادر گفتنِ تو رو نمیشنوم آقا ... آقا یه گوشه از مجلس میشینه هی به سینه ش میزنه .. هی میگه مادرِ پهلو شکسته ام ... 

از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی

دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد

توبه‌ها کردم ولی توبه شکستم بعدِ از آن

این چنین بودم که دردِ من دوا دیگر نشد

میبینی این مرگ ها چه جوری شده ! .. بهو میگن فلانی مُرد .. زودم همه فراموشش میکنن ... رفقا به امام حسین میاد انقده جمعه ها منو تو زیرِ خاک باشیم  ...

با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم

من‌که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد

خوب کن بدحالی‌ام ، رو برنگردان از گدا

غیر تو اصلاً برایِ من کسی یاور نشد

آخرشم فقط منو تو می مونیم به خدا ‌.. آخرشم اون لحظه همه تنهامون میزارن و میرن .. به امام حسین آخرشم فقط من میمونمُ تنهایی قبرم .. من میمونمُ تاریکی .. من میمونمُ فشارِ قبرم .. مگه اینکه تو بیای یه سری به ما بزنی آقا ...

نوکر ..

امیدش اربابِ ‌‌... امیدش اربابِ

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 876 زمان : نظرات (0)

اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فی مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِیَّ وَوَُلَدی وَعَنّی مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِیّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذَا الْیَوْمِ وَفی كُلِّ یَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً فی رَقَبَتی اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَنی بِهذَا التَّشْریفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضیلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلایَ وَسَیِّدی صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْیاعِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُكْرَه فِی الصَّفِّ الَّذی نَعَتَّ اَهْلَهُ فی كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فی عُنُقی اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ.

اشک سحر دارم ، غمی سرشار دارم

راهم بده که درد دل ، بسیار دارم

بیچاره ام ، بی سر پناهم ، بینوایم

تنهایِ تنهایم ، ولی غمخوار دارم

اظهار کردم عاشقم ، اما نبودم

آلوده ام ، آلوده ام ، اقرار دارم

از توبه ام ، از ندبه ام خیری ندیدی

تو قلب زار و من فقط آزار دارم

حق داری آقاجان ، اگر من را نبخشی

وقتی که بامن کار داری ، کار دارم

خیلی محبت داشتی ، داری هنوزم

خیلی به دوری از شما اصرار دارم

جان عزیزت ، آبرو داری کن آقا

اصلاً بگو یک نوکر سربار دارم

امروز و فرداهایِ تو کی سر می آید؟

دلواپسم ، چون حالت مُردار دارم

 از سفره ای که فاطمه انداخت اینجا

یک لقمه نان دستم بده ... بیمار دارم

محسن فدای مادرش شد ، پشت در گفت:

در راه تو یک جان بی مقدار دارم

 

تعداد صفحات : 10

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 310
  • آی پی دیروز : 693
  • بازدید امروز : 1,150
  • باردید دیروز : 7,753
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 33
  • بازدید هفته : 8,903
  • بازدید ماه : 111,446
  • بازدید سال : 1,153,587
  • بازدید کلی : 19,659,415