loading...

آئین مستان

اشعار وفات حضرت خدیجه (س)

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2146 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1708 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1244 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 586 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6679 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3743 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3651 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5877 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5523 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 525 زمان : نظرات (0)

 

وقتی خدیجه رفت پیمبر عزا گرفت

آمد زمان پیری و دستی عصا گرفت

شکر خدا   به لرزه نیافتاد زانویش

دست رسول را چو دو دست خدا گرفت

مرهم گذارِ زخمِ تنِ مصطفی که رفت

زخم تنش دوباره سراغ دوا گرفت

اشکی چکید و ابر غم از پشت پلک ها

بارانِ درد بود که بی منتها گرفت

طوفان وزید و شعله غم در زبانه شد

قلب حزین دخترکی بی هوا گرفت

بابا نبینمت که چنین گریه می کنی

بابا اگر چه مادر ما را خدا گرفت

من خانه دار کوچک این خانه می شوم

این خانه ای که در دل او غصه جا گرفت

تنها نه مام باب که ام الائمه شد

با نقد جان ز معرکه خونِ بلا گرفت

تا قتل گاهِ پشتِ درِ خانه علی

آن جا که خصم  غنچه نشکفته را گرفت

با میخ در نوشت به دیوار خانه اش

گودی قتل گاه  از این خانه پا گرفت

روزی به قامت خم و با اشک و آه آه

با زین العابدین دو سر بوریا گرفت

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 691 زمان : نظرات (0)

 

شد بی کفن بودن در این عالم نشان تو

وقت سفر نام حسین ورد زبان تو

ای بی کفن صاحب کفن از آسمان گشتی

پوشیده شد در نور حق قد کمان تو

آمد کفن هایی که قد پنج تن باشد

شد اولینش مادر زهرا از آن تو

گوید حسین از عالم معنا که ای مادر

سهم من عریان و خونین نوش جان تو

جسم مرا در بوریایی جمع می سازند

این بی کفن بودن شد ارث خاندان تو

تو بانوی اسلامی و تاج سرم هستی

کوری چشم دشمنانت مادرم هستی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 473 زمان : نظرات (0)

 

من کنیز آسمانی اله العالمینم

بانویی یکتا پرستم همدل اهل یقینم

خلقتم از صلب های پاک یک یک منتقل شد

تاج دارم در سیادت پاکدامان و متینم

بانویی هستم که جبریلش سلام آرد ز بالا

من مخاطب از خدا با خطبه ی روح الامینم

اولین درد آشنای آستان هل اتایم

اولین بانوی اسلامم سعادت را نگینم

محرم اسرار بعثت راز دار بیت وحی ام

همسر آزاده ی درگاه ختم المرسلینم

هستی ام نذر نبوت، ثروتم وقف رسالت

یاور پیغمبر اعظم امین مؤمنینم

کیستم من، در مقام سختی و رنج و مشقت

آن که در شعب ابی طالب حماسه آفرینم

درس دادم بانوان را درس از زهرا گرفتم

مادرم، اما به شاگردی دختر بی قرینم

گوهر عصمت ز اعماق صدف باید برآید

من همان دریای نورم چشمه سار یاسمینم

مادر زهرا که داند کیست غیر از خالق او

آفرین بر آفریننده که زهرا آفرینم

در مقامم بس، که ام الفاطمه هستم به عالم

ام زهرا، جده ی آن یازده نور مبینم

همسر من حامل وحی الهی بود اما

حامل عصمت منم در بطن پاک و عنبرینم

بانویی هستم که چون ایمان خود اظهار کردم

دیدم از هر سو قرین موج طعن مشرکینم

چون ولایت را پذیرفتم کمالم بیشتر شد

مفتخر از شان بیعت با امیرالمؤمنینم

شاد بودم در جوار رحمت نور پیمبر

لیک اوج درد و رنجم شد به شام واپسینم

از پیمبر چون شنیدم قصه ی سیلی و کوچه

خود به خود پژمردم و مردم به پای نازنینم

پیش مرگ دخترم هستم که می افتد به بستر

صید داغ سهمگینم کشته ی سقط جنینم

از بهشت آمد برایم این کفن اما خدایا

بی کفن ماند حسینم، از حسینم شرمگینم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 425 زمان : نظرات (0)

 

مادر سلام حال غریبت چگونه است

مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است

حالی غریب داری و در فکر رفتنی

دردی به سینه داری و حرفی نمیزنی

داری برای رفتن خود چانه میزنی

موی مرا به گریه چرا شانه میزنی؟

با دانه های اشک تو افطار میکنم

همسایه را ز داغ تو بیدار میکنم

همسایه ها برای تو پرپر نمی زنند

داری تو میروی و به تو سر نمی زنند

مادر بگو که مکه چه آورده بر سرت

که قدخمیده میروی از پیش دخترت

مادر , پدر غروب  تو را گریه میکند

و خاطرات خوب تو را گریه میکند

بخشیده ای تمام خودت را به آفتاب

و زنده شد به مهر تو مادر ابوتراب

چیزی نمانده است که دیگر فدا کنی

باید برای رفتن زهرا دعا کنی

حالا که پرکشیدن تو گشته باورم

آیا کفن برای تو مانده است مادرم

هی تشنه می شوی و مرا میزنی صدا

و هی سلام میدهی امشب به کربلا

گریه گرفت و مکه دوباره در آب رفت

مادر وضو گرفت و دوباره به  خواب رفت

مادر ,پدر تشهد خود را تمام کرد

و جبرییل آمد و بر تو سلام کرد

مادر جواب فاطمه را لااقل بده

یا لااقل به دختر خود هم اجل بده

چشم و چراغ خانه خورشید الامان

رنگین کمان بیت نبوت نرو بمان

اینجا که مکه است مدینه چگونه است

جریان میخ آن در و سینه چگونه است

اینجا بهانه نیست مدینه بهانه است

آنجا جواب گریه من تازیانه است

مکه اگر چه طعنه و زخم زبان زدند

اینجا به دستهای علی ریسمان زدند

مکه اگرچه در به روی خویش بسته اند

اما مدینه پهلوی من را شکسته اند


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 919 زمان : نظرات (0)

 

در سوگ تو آتشین دلم مادرِ یاس

هجران تو گشته قاتلم مادرِ یاس

زهرا به کنارِ قبر تو می‌گرید

از ناله‌ی او منفعلم مادرِ یاس

هر دیده‌ی احمد آسمانی ابریست

از آه نبی مشتعلم مادرِ یاس

در خلوت دل رسول با خود گوید

ای چاره‌ی حلِ مشکلم مادرِ یاس

در بزمِ عزای تو سرشکم جاریست

امشب شده غصه حاصلم مادر یاس

در ماه خدا اگر عزادار توأم

الطاف تو گشته شاملم مادرِ یاس

با جلب شفاعت رسول اکرم

کن در دو جهان تو قابلم مادرِ یاس

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 467 زمان : نظرات (0)

 

شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب

شکسته قلب رسول و ندارد امشب خواب

کنار بستر مرگ یگانه امّیدش

گرفته زمزمه، یا رب خدیجه را دریاب!

همان که هستی خود را به هستیَم بخشید

همان که سوخت به پای منادی توحید

همان که گرمی پشت رسالت من بود

و می تپید برای نبوت خورشید

در آن زمان که شب سرد کفر جولان داشت

زبان زخم عدو، تیغ تیز و بران داشت

خدیجه مرهم دلگرمی رهَم می شد

به آفتاب وجودم همیشه ایمان داشت

همان که درک مقامش مقام می آرد

و جبرئیل برایش سلام می آرد

همان سرشت زلال و مطهری که خدا

ز نسل پاک و شریفش امام می آرد

مقام و منزلتش را کسی چه می داند

شریک امر رسالت همیشه می ماند

قد خمیده و موی سفید او امشب

هزار روضه برای رسول می خواند

برای مادر ایمان سزاست گریه کنیم

و با سرشک امامان سزاست گریه کنیم

برای آنکه ز من هم غریب تر گردید

شبیه شام غریبان سزاست گریه کنیم

قنوت امشب زهرا فقط شده مادر

به روی سینه مادر نهاده سر، کوثر

الهی مادر یاسم غریب می میرد

غریب بود و غریبانه جان دهد آخر

خدیجه گریه نکن این همه از این غم ها

که گریه ها بنماید به جای تو زهرا

برای فاطمه امشب نماز صبر بخوان

ببوس سینه او را ببوس دستش را

اگر تو بودی، یاس تو غنچه وا می کرد

بجای تکیه بر آن در، تو را عصا می کرد

اگر خدیجه تو بودی، به پشت در زهرا

بجای فضه در آنجا تو را صدا میکرد

خسوف بر رخ ماهش نمی نشست ای کاش

و گوشواره ز گوشش نمی گسست ای کاش

میان آن همه نامحرم و به پیش علی

کسی ز فاطمه پهلو نمی شکست ای کاش

اگر کفن تو نداری عبای من به تنت

ولی چه چاره کنم بر حسین بی کفنت

می آوری تو به مقتل خدیجه، زهرا را

چه می کنی تو در آن لحظه های آمدنت

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 33
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 718
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 5,135
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 34
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 27,822
  • بازدید ماه : 90,924
  • بازدید سال : 1,133,065
  • بازدید کلی : 19,638,893