loading...

آئین مستان

سید رضا نریمانی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 680 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6686 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2828 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3751 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3228 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4127 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3655 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7233 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4169 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 449 زمان : نظرات (0)

تب کرده خورشید این شبا ، داره تو دل هول و ولا
ماه رو دستای آمنه ، آروم آروم میره بالا

دریا سر میکوبه 'به ساحل امشب۳'
اومد از راه جمعِ 'فضائل امشب۳'

دل دل دل میبره هر دم
از عالم و آدم ، شادی میاد جا غم 
عرش حق رو میزنن ریسه و پرچم

روح و جان و دل مایی
یار فقرایی ، خوش بو میشه چایی
اگه با گل محمدی بشه دم

اونایی که دلشونه مثِ آب چشمه پاک
سرود لباشونه یا رسول الله بِفِداک

"امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره"

پرواز نرم قاصدک ، معنای عشق شاپرک
باز داره بارونِ بهار ، میشینه رو دل کَم‌کَمَک

باز بارون بهاری 'خبر آورده۳'
آمنه چون خورشید 'پسر آورده۳'

باز باز باز نم‌نم بارون
میزنه رو ایوون ، میگیره بازم جون
گلای محمدیِ توی گلدون

پر پر پر میگیره قلبم
آروم آروم کم‌کم ، پا چشای پُرْ نم 
صلوات ممتده روی لبامون

میریزن ستاره‌ها از آسمونا روی خاک
سرود لباشونه یا رسول الله بِفِداک

"امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره"

الگوی ناب بندگی ، هستی بابای اهل بیت
عشق‌و یاد دادی با حدیث ، به نوکرهای اهل بیت

ای انگیزه‌ی خلقت 'به زیر دینم۳'
من دلداده‌ی حیدر 'مرید حسینم۳'

حک شد ، لحظه‌ی تولد
حسینُ مِنّی و ، انا مِن حسینت
رو مدال نوکریمون روی سینه

این بود آرزوی ماها
پایین‌پای آقا ، با جمع گداها
بعد اربعین بشه بیایم مدینه

میدونی دلم برا گنبد خضراته هلاک
سرود لبام اینه یا رسول الله بِفِداک

"امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره"

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 318 زمان : نظرات (0)

*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...

غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...

یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟

این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*

با حسینیم با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

نام ما را که از قدیم نوشت

از گدایانِ این حریم نوشت

تا خدا حال و روز ما را دید

بعدِ نام حسن، کریم نوشت

تا که پیشِ تو درد دل کردیم

نام ما را خدا کلیم نوشت

دلِ ما را اسیر کرد آنکه

بال جبریل را گلیم نوشت

رفته بودیم مشهد و آقا

باز هم روزیِ عظیم نوشت

سامرا واجبیم، امام رضا!

نه کبوتر که یا کریم نوشت

با حسینیم با حسن هستیم

ما گدای دو تا حسن هستیم

 

این طرف صحن صاحبِ کَرَم است

آن طرف یک غریب بی حرم است

این طرف هرچه هست زائر هست

آن طرف بی چراغ بی عَلَم است

این طرف احترام می‌بینی

آن طرف ناسزا که دَم‌به‌َدم است

سامرا شد خراب فهمیدم

چقدر روضه‌ها شبیه هم است

مادری اند هر دوتا آقا

مو سپید است هرکه غرقِ غم است

پیش هر دو به گریه می‌شنوی

روضه‌ی پهلویی که محترم است

کاش پلکت کمی تکان بخورد

به زمین وَرنه آسمان بخورد

پسرت آمده است تا جگرت

زخم کمتر از این و آن بخورد

ظرفِ آبی به دستهایش تا

پدر آبی نفس زنان بخورد

می‌خورد ظرف هِی به دندانت

چه کند آب نیمه جان بخورد

خوب شد کودکت ندیده لبت

ضربه از چوبِ خیزران بخورد

روی پیشانی‌ات فقط چین است

آه اگر سنگِ بی امان بخورد

عمه مانده است زیر هر ضربه

که مبادا به دختران بخورد

دختران تشنه‌اند و با خنده

لقمه‌ی خویش را سنان بخورد

پاشو حال و روزِ ما رو ببین

ببین بازم مادر خورده زمین

برا خیمه ات یه عده درکمین

ای لب تشنه توی گودال

شمر وخولی به رقابت افتادن

توی گودال سر فرصت

به جسارت افتادن

توی گودال رو تنِ تو

برا غارت افتادن

انگار اومد بر قلبِ من فرود

خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود

اونی که سر از تنت برید

فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود

رگاتو می بوسم

تو رو خدا دست و پا نزن

نذار که ببینه

اینقده مادر و صدا نزن

*ای حسین!...*

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 255 زمان : نظرات (0)

پس از سلام نوشتم که خانه ات آباد
 ندادِ درس به جز عاشقی به من استاد

به جلوه ایی کند ناز تا خود محشر
 کبوتری که به نام تو می شود آزاد

به چشم هیچ کسی جز خودت نمی آیم 
فدای لطف پدر که مرا به دستِ تو داد

نمی شود که به اینجا رسید و سجده نکرد
 به سجده رفتم و گفتم که هرچه بادا باد

چقدر پنجره فولاد دلبری بَلَد است
 چقدر دل گره خورده به پنجره فولاد

نگفته لطف کند او، نگفته آگاه است
 اگر چه حاجت خود را کسی برد از یاد

دَمِ ورودی بٰابُ الجَواد مادر گفت
 از این در آمده هر کس از او گرفت اولاد

هزار و یک سخن از لطف او به لب دارم
 غبارِ صحن شفا داده کور مادر زاد

نوشته ام که مرا بعد مرگ بگذارند
 کمی کنار ورودی صحن گوهر شاد

امام رضا السلطان..

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 271 زمان : نظرات (0)

اَلا امامِ غریبان، سلام یا سلطان
امیدِ قلب ضعیفان، سلام یا سلطان

من و گدایی این در، تو و سخا آقا!
نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان

خوشا غلامیِ دربارِ حضرتت، یک عُمر
تو و عطا به غلامان، سلام یا سلطان

منم که نوکرِ کویِ شَهِ خراسانم
تویی تو شاه خراسان، سلام یا سلطان

*بعد از دوماه چی میخوای از امام رضا؟...*

به جان نثاري تان مفتخر شدن زیباست
مرا بخوان ز شهیدان، سلام یا سلطان

گناهکارم اگر، ای رضا تو را دارم
منم ز خیلِ مُحبان، سلام یا سلطان

اگر اجازه دهی یک حرم بیایم باز
بگویم از دل و از جان، سلام یا سلطان

«سلام آقا! که الان روبروتونم
من اینجامو زیارتنامه میخونم
بذار سایه ات همیشه رو سرم باشه
قرارِ ما شبِ جمعه حرم باشه
حرم گفتم، هوای کربلا کردم
هواییتَم، فقط دورِ تو میگردم»

به صحن صحنِ حریمت طواف باید کرد
به ذکرِ نابِ رضا جان، سلام یا سلطان

ضیافت تو بهشتِ همیشۀ اَحباب
که من شدم به تو مهمان، سلام یا سلطان

رئوفی و به دلِ آشفتگان نظر داری
اَلا امامِ رئوفان، سلام یا سلطان

نوشته بر دَرِ جنت به خطّ نورانی
بگو به روضۀ رضوان سلام یا سلطان

* چقدر امشب بهت سلام دادم آقاجانم! به امید اینکه یکی از سلام هامو جواب بدی، نه من اشتباه گفتم، آقا به ما سلام کرده ما داریم جواب سلامِ آقارو میدیم...از همین جا دلت رو ببر حرمش، بعضی ها میرن صحنِ گوهر شادش، بعضی ها میرن صحن قُدسش...*

هر آنکه کرب و بلا، اربعین نشد رزقش
بگوید از دلِ سوزان، سلام یا سلطان

برای جدِّ غریبت که پِلکِ تو شد زخم
شده مُحبِّ تو گریان، سلام یا سلطان

غمِ اسیری زینب، غمِ یتیمان هم
تو را نموده پریشان سلام یا سلطان

به انتقامِ غریبان دعا کن ای آقا
عزیزِ عترت و قرآن، سلام یا سلطان

چگون دل بِکَنم ازلباسِ ماتمِ تو
چه گریه ها که نکردم دو ماه درغمِ تو

*خداحافظ پیرهن مشکیِ مُحرم، خداحافظ  پارچه های مشکیِ مُحرم، خداحافظ گریه های تویِ ماهِ صفر، خدا حافظ اربعینِ حسین، خداحافظ کربلایِ اربعین...*

نه ما فقط همه ی کائنات سینه زدن
در این دو ماه شب و روز پایِ پرچمِ تو

در این دو ماه چه دلها که از غمت لرزید
چه مُرده ها که مسیحا شدن با دَمِ تو

چه روضه ها که شنیدیم و زنده ایم هنوز
چگونه جان نسپردیم در مُحرم تو

* حال ما مثل اونایی است که میخوان از حرم خداحافظی کنند، هی سلام میدن، بعد چند قدم میرن، دوباره برمیگردن، آقا! شاید دوباره نتونم برگردم حرمت، شاید دیگه مُحرم نباشم...*

شاید به محرم نرسیدم آقا
این اشک علی الحساب پیشت باشد

آقا جان من رو حلال کن، من امسال خوب برات گریه نکردم...

هنوز خونِ تو در قتلگاه میجوشد
چه کرده با دلِ عشاق جسمِ درهمِ تو

دوباره ماهِ غمِ تو تمام شد اما
چگونه دل بِکَنم از لباسِ ماتمِ تو

*امشب امام رضا میخواد برای همه ی ما روضه بخونه، روضه خون امام رضاست، ما هم گریه کن...*

یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما راه دور رفت
می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت

آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید

پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود

پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند
مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند

یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت

پیشِ بزرگ قافله فریاد می‌زدند
یابن‌الشبیب! بر سرِ او داد می‌زدند

یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را  زدند

یابن‌الشبیب! آتش خیمه امان  نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد

یابن‌الشبیب! بسکه زمین خورد جان نداشت
می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت

از پیشِ نیزه‌هایِ شکسته عبور کرد
او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد

او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت

غریبِ گودالی،  یارالی
تشنه و بی حالی، یارالی

زیرِ سُمِ اسبا، یارالی
زخمی و پامالی،  یارالی

چیزی نموند از بدنت
با همه چیز میزدنت

تنها تویِ یه گُلِ جا
غریب گیر آوُردنت

صدات چه آرومِ، یارالی
تیغِ رو حُلقومِ، یارالی

مادرمون میگه، یارالی
بچه ام مظلومِ، یارالی

رگات چه نامرتبِ
شمر چقدر بی ادبِ

به من میگه تَنِ حسین
به زیرِ نعلِ مَرکبِ

تنها نذار مارو، یارالی
خیمه ی زن هارو، یارالی

می سپاری دستِ کی؟ یارالی
زینبِ کبری رو، یارالی

غصه مگه امون میده
بی تو رقیه جون میده

خولی داره به لشکرش
خیمه هارو نشون میده

*اباصلت دید امام رضا عبا به سر کشیده و افتان و خیزان داره میاد، جوری که روایت میگه: پنجاه بار امام رضا به زمین نشست و بلند شد، همینطور مثل مار گزیده امام رضا داره به خودش میپیچه... فرمود: اباصلت! فرش های حجره رو جمع کن، میخوام مثلِ جدم حسین جون بدم، میخوام این صورتم رو رویِ خاک بذارم، هی بگم: حسین!...اما جوادش اومد سرِ امام رضا رو بغل گرفت...
تویِ این عالم قرار نیست، سرِ هیچ کشته ای رویِ زمین بمونه اِلا حسین... همه رو یکی بود سرشون رو بغل بگیره، اما اربابِ من و تو اون لحظه های آخر صورتش رو گذاشت رویِ خاکِ کربلا، از زیر چشم هی داره خیمه هارو نگاه میکنه، دید یکی از دور داره میاد، به سر میزنه، به سینه میزنه...*

به سمت گودال از خمیه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من

*نوشتن امام رضا اینقدر غریب بوده، کسی رو نداشته براش گریه کنه، زنهای توس مهریه هاشون رو بخشیدن، گفتن: مهریه هامون رو میبخشیم، فقط به ما اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه امام رضا، میگن: امام رضا کسی نداره، ما بریم زیرِ تابوتش رو بگیریرم، زنهای شهر توس همه گُل آوُردن، رویِ تابوتِ امام رضا ریختن، همه گریه میکردن برا امام رضا، اما یه شهر دیگه هم من سراغ دارم، زنهای اون شهرهم همه جمع شدن، روی پشت بامها رفتن، بعضی هام اون پایین می رقصیدن، کف میزدن، هلهله میکردن، چه خبر شده؟ میگن: یه عده خارجی آوُردن، ای حسین!

.

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 263 زمان : نظرات (0)

اگه همه رهام کنن غمی ندارم

همه ردم کنن امام رضا رو دارم

تو باشی حال نوکرت که بد نمی شه

هیچ جای دنیا برا من مشهد نمی شه

من هر دفعه یه کوله بار غم میارم

توصحن جامعه ات چقدر خاطره دارم

صحن تو از جنت حق برتره یا سلطان

هر کی میاد دعوتی مادره یا سلطان

من چی بگم وقتی امامم میگه یا سلطان

زیارتت از کربلا بهتره یا سلطان

«مددی سلطان .....»

همه یه بار حداقل مشهد رو دیدن

مزه آب سقاخونتُ چشیدن

وقتی که خسته میشم از تموم دنیا

اگه نیام پیش تو دل می میره آقا

هر جوری که باشه خودم رو می رسونم

یاد یه شعر می افتم و برات می خونم

آمدم ای شاه پناهم بده یا سلطان

خط امانی ز گناهم بده یا سلطان

لایق وصل تو که من نیستم یا سلطان

اذن  به یک لحظه نگاهم بده یا سلطان

ای حرمت ملجا درماندگان یا سلطان

دور مران از در و راهم بده یا سلطان

«مددی سلطان .....»

غبطه ملائک می خورن به کفتراتون

نور می گیره خورشید از اون گنبد طلاتون

پالتوی خادمات چون پرا قشنگه

تا چشم من کار می کنه صحن تو سنگه

خادمات هر چی پیر بشن بازم جَوُونن

جارو کشات با هم دیگه سرود می خونن

مناجاتای پشت پنجره فولاد

اون میگه هر چی  دارم این آقا به من داد

ذکر دلم شد  علی موسی الرضا یا سلطان

ای تو به هر درد و غم من دوا  یا سلطان

ای پسر حیدر و یابن الزهرا یا سلطان

لحظه آخرم کنارم  بیا یا سلطان

«مددی سلطان .....»

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 287 زمان : نظرات (0)

تیغِ در نیام، قصه ی امامتِ تو
بازِ تا ابد، سفره ی کرامتِ تو

خدا را قسم دادم، به دستِ کریمِ تو
که از کربلا راهی، بشم تا حریم تو

بمیرم برات آقاجان، یه زائر نداری حتی
یه بغضِ گلو گیرِ این، غم غربتِ تو آقا

بمیرم که هر چی داشتی، تو راه خدا بخشیدی
همه زائراتُ انگار، به کرب و بلا بخشیدی

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن …

هیچ کسی ندید، درد و داغی که تو دیدی
آتیشم زده، غربتی که تو کشیدی

یه بغضِ چهل ساله، تو را از دنیا سیر کرد
ولی داغِ اون کوچه، چقد زود تو را پیر کرد

بمیرم برات آقاجان، چقدر غصه و غم دیدی
تو اون کوچه ی تنگ ای وای، قَدِّ مادرُ خَم دیدی

بمیرم ‌برات با چشمات، دیدی که چطور سیلی خورد
چقدضربه سنگین بود که، سویِ چشمِ مادر را بُرد

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن …

اشکِ چشم تو، جاریِ برای ارباب
روزی نیست مثه، روزِ عاشورای ارباب

به یاد حسین از دل، کشیدی تو آه و بعد
خودت روضه خوندی از، غمِ قتلگاه و بعد

برای حسین آقاجان، تو بستر تو گریه کردی
یتیماتُ دیدی گریه، برای رقیه کردی

رقیه عموش رو نیزه، چشاش از خجالت پُر شد
زدن طفلکی را بَدجور،چقد از عموش دلخور شد

وَ صَلَّ اللهُ عَلَی الحَسَن …

 

تعداد صفحات : 21

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 330
  • آی پی دیروز : 693
  • بازدید امروز : 1,325
  • باردید دیروز : 7,753
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 33
  • بازدید هفته : 9,078
  • بازدید ماه : 111,621
  • بازدید سال : 1,153,762
  • بازدید کلی : 19,659,590