زمان جاری : سه شنبه 01 خرداد 1403 - 9:46 قبل از ظهر
تعداد بازدید 2148
|
نویسنده |
پیام |
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
مقتل امام حسن عسکری علیهالسّلام
پیشگویی شهادت و وقایع مابعد
ابنبابویه به سند معتبر از ابو الادیان روایت کرده است که من خدمت حضرت امام حسن عسکری علیهالسّلام میکردم و نامههای آن حضرت را به شهرها میبردم، پس روزی در بیماری که در آن مرض به عالم بقا رحلت فرمودند مرا طلبیدند و نامهای چند نوشتند به مداین و فرمودند که: بعد از پانزده روز باز داخل سامرّه خواهی شد و صدای شیون از خانۀ من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل دهند.
ابو الادیان گفت: ای سید هرگاه این واقعه هایله رو دهد، امر امامت با کیست؟
فرمود: هر که جواب نامههای مرا از تو طلب کند او امام است بعد از من، گفتم: دیگر علامتی بفرما، فرمود: هر که بر من نماز کند او جانشین من خواهد بود، گفتم: دیگر بفرما، گفت: هر که بگوید که در همیان چه چیز است او امام شماست.[۱]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:11 |
|
تشکر شده: |
|
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 1 RE نحوۀ شهادت
ابنبابویه و دیگران روایت کردهاند از مردی از اهل قم که گفت: روزی حاضر شدم در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان که از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم و نهایت عداوت نسبت به اهلبیت داشت، پس در مجلس او مذکور شد احوال سادات علوی که در سُرّ مَن رأیٰ (سامرّا) میبودند و مذهبهای ایشان و صلاح و فساد ایشان و قرب و منزلت ایشان نزد خلیفۀ هر زمان.
احمد بن عبیدالله گفت که: من در سُرّ مَن رأی ندیدم از سادات علوی کسی مانند حسن بن علی عسکری علیهالسّلام در علم و زهد و ورع و زهادت و وقار و مهابت و عفّت و حیا و شرف و قدر و منزلت نزد خلفا… پس جعفر را مذمّت بسیار کرد، باز به ذکر احوال آن حضرت برگشت و گفت: به خدا سوگند در هنگام وفات حسن بن علی، حالتی بر خلیفه و دیگران عارض شد که من گمان نداشتم که در وفات هیچکس چنین امری تواند شد، این واقعه چنان بود که روزی برای پدرم خبر آوردند که ابن الرّضا رنجور شده، پدرم به سرعت تمام به نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد، خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد، یکی از ایشان تحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانۀ آن حضرت باشند و بر احوال آن حضرت مطّلع گردند و طبیبی را مقرّر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود و از احوال او مطّلع باشد.
بعد از دو روز، برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت صعب شده است و ضعف بر او مستولی گردیده است، پس بامداد سوار شد نزد آن حضرت رفت و اطبّا را امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضاة را طلبید و گفت: ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند؛ این ملاعین اینها را برای آن میکردند که از زهری که به آن حضرت داده بودند، بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود رفته، پیوسته ایشان ملازم خانۀ آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشتن چند روز از ماه ربیع الاوّل، آن امام مظلوم از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود و از جور ستمکاران و مخالفان رهایی یافت. [۲]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:14 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 2 RE روز آخر عمر امام
۱- ایضاً به سند معتبر از محمّد بن حسین روایت کرده است که حضرت امام حسن عسکری علیهالسّلام در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاوّل سال دویست و شصتم از هجرت وقت نماز بامداد به سرای باقی رحلت فرمود و در همان شب نامههای بسیار به دست مبارک خود به اهل مدینه نوشته بود، در آن وقت نزد حضرت حاضر نبود مگر جاریۀ آن جناب که او را صیقل میگفتند و غلام آن جناب را که او را عقید مینامیدند و آن کسی که مردم بر او مطّلع نبودند یعنی حضرت صاحبالامر.
عقید گفت: در آن وقت که امام حسن علیهالسّلام آبی طلبید که با مصطکی جوشانیده بودند و خواست که بیاشامد، چون حاضر کردیم فرمود: اوّل آبی بیاورید که نماز کنم. چون آب آوردیم، دستمالی در دامن خود گسترد و وضو ساخت و نماز بامداد را ادا کرد و قدح آب مصطکی که جوشانیده بودند گرفت که بیاشامد، از غایت ضعف و شدّت مرض دست مبارکش میلرزید و قدح بر دندانهای شریفش میخورد، چون آب را بیاشامید و صیقل قدح را گرفت، روح مقدّسش به عالم قدس پرواز نمود. [۳]
۲- اسماعیل میگوید: من در همان بیماری که منجر به شهادت ابی محمدحسن بن علی عسکری علیهماالسلام شد در خدمتشان بودم که حضرت به خادمشان عقید که غلامی سیاه از غلامان شهر نوبه بود و قبلاً هم به امام هادی خدمت کرده و تربیتیافتۀ دست امام حسن عسکری علیهالسلام بود، فرمودند: مقداری آب مصطکی برایم بجوشان. عقید آب را جوشاند، بعد صقیل مادر امام زمان علیهالسلام آب را به خدمت حضرت آورد. وقتیکه کاسه را به دست او داد و خواست آن را بیاشامد، دست مبارکش لرزید و کاسه به دندان حضرت خورد، آب را کنار گذاشت و به عقید فرمود: داخل خانه شو، آنجا پسری را میبینی که در حال سجده است، او را بیاور. عقید گفت که وارد خانه شدم و خانه را گشتم، ناگهان بچهای را دیدم که در سجده است و انگشت شهادت را به سمت آسمان بلند کرده بود. خدمت ایشان سلام کردم، او هم نمازش را مختصر کرده و به اتمام رساند، عرض کردم: مولای من امر میفرمایند که شما بیرون بیایید. در همین حین مادرش صقیل آمد و دست ایشان را گرفته و به محضر پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری علیهالسلام برد. ابوسهل میگوید: وقتیکه طفل در پیش روی حضرت ایستاد و سلام کرد، دیدم که رنگش مانند در بود، موهای سیاه و کوتاهی داشت و دندانهای مبارکش از هم جدا بودند. وقتی امام حسن عسکری علیهالسلام ایشان را دید، گریه کرد و فرمودند: «ای آقای اهلبیت من! من بهسوی پروردگار میروم، به من آب بده و سیرابم کن.» بعد پسربچه [حضرت صاحبالزمان علیهالسلام] کاسۀ جوشیده مصطکی را به دست گرفت و لبهای مبارکش را حرکت داد و بعد آن را به ایشان خورانید و پس از آنکه حضرت آب را میل کردند، فرمودند: برای نماز آمادهام کنید. دستمالی در آغوش ایشان پهن کردند و فرزندشان حضرت را وضو داد، صورت و دستهایش را شسته و سروپای حضرت را مسح کرد. امام حسن عسکری علیهالسلام خطاب به او فرمودند: «پسرم! بشارت باد بر تو که صاحبالزمان هستی، تو مهدی و حجت خدا در زمینی، تو فرزند و وصی من هستی.» [۴]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:18 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 3 RE خبر شهادت و تسویل خلیفه
چون خبر وفات آن حضرت در شهر سامرّه منتشر شد، قیامتی در آن شهر برپا شد، از جمیع مردم صدای ناله و فغان و شیون بلند گردید، خلیفه در تفحّص فرزند سعادتمند آن حضرت در آمد، جمعی را فرستاد که بر دور خانۀ آن حضرت تفحّص کنند که مبادا حملی در ایشان باشد، پس یکی از زنان گفت که: یکی از کنیزان آن جناب را احتمال حملی هست؛ خلیفه تحریر خادم را بر او موکل گردانید که بر احوال او مطّلع باشد تا صدق و کذب آن سخن ظاهر شود.
بعد از آن متوجّه تجهیز آن جناب شد، جمیع بازارها معطّل شدند، صغیر و کبیر و وضیع و شریف خلایق در جنازۀ آن برگزیده خالق جمع آمدند؛ پدرم که وزیر خلیفه بود با سایر وزرا و نویسندگان و اتباع خلیفه و بنیهاشم و علویان به تجهیز آن امام زمان حاضر شدند؛ در آن روز سامرّه مانند صحرای قیامت بود از کثرت ناله و شیون و گریۀ مردم. چون از غسل و کفن آن حضرت فارغ شدند، خلیفه ابو عیسی را فرستاد که بر آن جناب نماز کند، چون جنازۀ آن جناب را برای نماز بر زمین گذاشتند، ابو عیسی به نزدیک حضرت آمد و کفن را از روی مبارک حضرت دور کرد و برای رفع تهمت، خلیفه علویان و هاشمیان و امرا و وزرا و نویسندگان و قضات و علماء و سایر اشراف و اعیان را نزدیک طلبید و گفت: بیایید و نظر کنید این حسن بن علی فرزندزاده امام رضا علیهالسّلام است بر فراش خود به مرگ خود مرده است و کسی آسیبی به او نرسانیده است و در مدّت مرض او اطبّاء و قضات و معتمدان و عدول حاضر بودهاند و بر احوال او مطّلع گردیدهاند و بر این معنی شهادت میدهند، ابو الادیان گفت که: مهابت حضرت مانع شد که بپرسم که کدام همیان، پس بیرون آمدم و نامهها را به اهل مداین رسانیدم و جوابها گرفته برگشتم و چنانچه فرموده بود در روز پانزدهم داخل سامرّه شدم و به صدای نوحه و شیون از منزل آن امام مطهّر بلند شده بود. [۵]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:19 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 4 RE نماز جعفر کذّاب
چون به در خانه آمدم، جعفر کذّاب را دیدم که بر در خانه نشسته و شیعیان بر گرد او برآمدهاند و او را تعزیت به وفات برادر و تهنیت به امامت خود میگویند… در این حال عقید خادم بیرون آمد و به جعفر خطاب کرد که: برادرت را کفن کردهاند بیا و بر او نماز کن، جعفر برخاست و شیعیان با او همراه شدند، چون به صحن خانه رسیدیم دیدیم که امام حسن عسکری علیهالسّلام را کفن کرده بر روی نعش گذاشتهاند، جعفر پیش ایستاد که بر برادر اطهر خود نماز کند. چون خواست که تکبیر گوید. [۶]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:20 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 5 RE نماز امام زمان
طفلی گندمگون پیچیده موی گشاده دندانی مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: ای عمو پس بایست که من سزاوارترم به نماز بر پدر خود از تو، پس جعفر عقب ایستاد و رنگش متغیر شد، آن طفل پیش ایستاد و بر پدر بزرگوار خود نماز کرد و آن جناب را در پهلوی امام علینقی علیهالسّلام دفن کرد و متوجّه من شد و گفت: ای بصری بده جواب نامه را که با توست، پس تسلیم کردم و در خاطر خود گفتم که: دو نشان از آن نشانهها که حضرت امام حسن عسکری علیهالسّلام فرموده بود ظاهر شد و یک علامت مانده است، بیرون آمدم …پس در این حالت جماعتی از اهل قم آمدند و سؤال کردند از احوال امام حسن علیهالسّلام، چون دانستند که وفات یافته است پرسیدند که: امامت با کیست؟ مردم اشاره کردند بهسوی جعفر… در آن حال خادم بیرون آمد از جانب حضرت صاحبالامر علیهالسّلام و گفت: با شما نامه فلان شخص و فلان و فلان هست و همیانی هست که در آن هزار اشرفی هست و در آن میان ده اشرفی هست که طلا را روکش کردهاند؛ آن جماعت نامهها و مالها را تسلیم کردند و گفتند: هر که تو را فرستاده است که این نامهها و مالها را بگیری او امام زمان است و مراد امام حسن عسکری علیهالسّلام همین همیان بود. [۷]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:21 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 6 RE تاریخ شهادت
و شهادت آن حضرت به اتّفاق اکثر محدّثان و مورّخان در هشتم ماه ربیع الاوّل سال دویست و شصتم هجرت بود… و از عمر شریف آن حضرت بیستونه سال گذشته بود و بعضی بیستوهشت نیز گفتهاند و مدّت امامت آن حضرت نزدیک به شش سال بود.ابنبابویه و دیگران گفتهاند: معتمد آن حضرت را به زهر شهید کرد. [۸]
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:21 |
|
aboozar
ارسالها : 895
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: ایلام
سن: 29
تشکرها : 20
تشکر شده : 5
|
پاسخ : 7 RE منابع
[۱] کمال الدین ۴۷۵ [۲] کافی ۱/ ۵۰۳ [۳] کمال الدین ۴۷۳ [۴] ترجمه کتاب الغیبه طوسی ۴۸۱ [۵] ارشاد شیخ مفید ۲/ ۳۲۱ [۶] کمال الدین ۴۷۵ [۷] همان [۸] جلاء العیون ۹۹۸
امضای کاربر : مادر دو بخش دارد و ما هر چه می کشیم از بخش دوم آن است....
|
|
دوشنبه 11 مهر 1401 - 20:21 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.