loading...

آئین مستان

دانلود مداحی محمدحسین پویانفر مداحی محمدحسین پویانفر سینه زنی محمدحسین پویانفر محمدحسین پویانفر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1707 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 620 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3479 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6678 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3741 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3548 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3650 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5877 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4355 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5523 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4166 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 249 زمان : نظرات (0)

وَ هو الکَریم، اِبْنُ الکَریم
وَ اَخُ الکَریم، وَ جَدُّهُ خَیرُالاَنام

وَ هو ألاِمام، اِبْنُ ألاِمام
و اَخُ الاِمام، وَ حُبُّهُ خَیرُالتَّمام

فرق دارد به یقین مزۀ احسان حسن
لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن

زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته است
هرکسی هست در این دهر پریشان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

وَ هو ألحَبیب، وَ اَخُ ألحَبیب
و عَینُهُ شَمسُ الضُّحیٰ

وَ هو ألطَّبیب، اِبْنُ ألطَبیب
وَ اَخُ الطَبیب، وَ بَیتُهُ دارُالشِّفا

کَرَمش دست گدا را به خداوند رساند
سائلان را بنویسید مسلمان حسن

بی حرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست
زائر کرب و بلا هم شده مهمان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی
مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن

سر دره باغ حسن نام حسین است فقط
نذر گلهای حسین است گلستان حسن

پسرانش همه جا گوش به فرمان حسین
علی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

وَ هو الاَمیر، اِبْنُ الاَمیر
وَ اَخُ الاَمیر، وَ اُمُّهُ خَیرُالنِسا

وَ هو الحَسَن، اِبْنُ علی
وَ اَخُ الحُسین، وَ اُخْتُهُ بِنتُ الهُدی

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

پسرانش همه‌جا گوش به فرمان حسین 
عکی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن

بعد یک‌عمر فقط زهر توانست شود 
مرهم زخم دل وسینه ی سوزان حسن

عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی 
مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن

سر در باغ حسن‌نام حسین است فقط 
عطر گلهای حسین است گلستان‌حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 163 زمان : نظرات (0)

سلام ای کَسِ بی کسی هام پناهم تویِ بی پناهی

 دلم قرصِ قرصِ تو وقتی برام تکیه گاهی

یا سلطان...

سلام ای رفیقی که غیر از وفا از تو هرگز ندیدم

همیشه بعد از خدا تو هستی امیدم

 یا سلطان...

هوامُ کی غیر از تو داره؟

 یا سلطان...

نباشی دلم بی قرارِ

 یا سلطان...

کی دلواپسم بشه مثه تو

 یا سلطان...

برا من تویی مهربون تر از بابا

یا سلطان...

رضاجان... رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان....

من از تو ندیدم یه عمری به جز لطف و بنده نوازی

همیشه آقا با بد و خوبِ نوکر می سازی نگام کن...

نگاهت نباشه میدونی که من میرم از دست

تو باشی نداره دیگه زندگی راهِ بن بست

 بدون تو از درد و حسرت می میرم

 نیام مشهدِ تو زیارت، می میرم

چه خوبه دلِ بی قراره مانوست

من آرامشم هست فقط با پابوست...پابوست

رضاجان... رضاجان رضاجان رضاجان رضاجان....

هوامُ کی غیر از تو داره؟!

یا سلطان...

نباشی دلم بی قرارِ

یا سلطان...

حسین جان

 به یادِ لبت یک شبم خوابِ راحت نداشتم

 کنار تن بی سرت کاسه آب گذاشتم

 واویلا... حسین جان

 تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیرِ نیزه

خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه

واویلا...

صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم

نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم

 صدا می زدم مادرت رو ای بی کس

 به دامن بگیره سرت رو،یا مظلوم

 به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش، تنت رو..

بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو...

 واویلا...

تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت

الهی می مردم نمی دیدم اونقدر جسارت

 واویلا...

به آتیش کشیدن حرم رو...یا مظلوم

 نبودی شکستن سرم رو...یا مظلوم

ندیدی چشایِ ترم رو

 با غیرت شلوغیِ دور و برم رو.... یا مظلوم

 حسین جان...حسین جان..حسین جان...حسین جان... حسین جان...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 261 زمان : نظرات (0)

"أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ"

هر عاشقي ست در طلبت، أيها الرّسول

 اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت، أيها الرّسول

عالم هنوز تشنه ي درکِ حضور توست

أرض و سماست در طلبت أيها الرّسول

 روشن شده است تا به ابد، عالمِ وجود

از سجده ي نماز شبت، أيها الرّسول

 تو مي روي و در دلِ هر کوچه جاري اَست

 عطر متانت و ادبت، أيها الرّسول

 آماده ي سفر شدي و با وصيتت

 جانها اسير تاب و تبت، أيها الرّسول

گفتي رضايِ فاطمه، شرط رضاي توست

خشم خداست در غضبت، أيها الرّسول

 اما تو چشم بستي و يک شهر درد و داغ شد

 سهم ياسِ جان به لبت، أيها الرّسول

 اَجر رسالت تو ادا شد ولي

چه زود بي تو نصيب فاطمه شد، چهره اي کبود *

خيلي فاطمه بي تاب بود، وقتي مادر بي تاب باشه بچه ها هم بي تاب هستن، وقتي فاطمه بي تاب باشه، علي بي تابِ، لذا پيامبر چشم باز كرد، ديد توي حجره همه نالان هستن، همه بي تاب....صدا زد فاطمه رو، فاطمه نزديك پيغمبر شد، يه چيزي پيغمبر دَرِ گوشِ فاطمه اش نجوا كرد، يه وقت ديدن فاطمه اي كه داشت گريه مي كرد يه وقت لبخند زد، به غير از اين لبخند بعد از پيامبر، يه بار ديگه هم لبخند زده، اينجا پيامبر فرمودن: فاطمه جان! گريه نكن، خيلي زود به من ميرسي، يه بار ديگه هم وقتي چشمش به تابوتي كه براش ساخته بودن افتاد لبخند زد...*   کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانه ی حق حفظ نشد پایِ اولاد حرامی به حریمت وا شد   *خبر شهادتِ رسول خدا كه رسيد، باديه نشين ها اومدن بيان تسليت بگن، ميگه: چند روزي تويِ راه بودم، رسيدم مدينه، رسمِ عرب اينه، خونه اي كه عزادار باشه، تنور روشن نمي كنه، ديدم از محله ي بني هاشم، دود به آسمان بلند شده، با خودم گفتم: الحمدالله، اشتباه خبر اومده كه رسولِ خدا از دنيا رفته، مگه ميشه رسول خدا رفته باشه تنور خونه ي بني هاشم روشن باشه، نه، خودم رو زود رسوندم، كاش چشم نداشتم نمي ديدم، ديدم دَرِ خونه آتيش گرفته، يه طناب به گردنِ علي بستن، از يه طرف چهل نفر ميكِشن، يه خانومي از يه طرف...همين حين يه حرامي صدا زد: قنفذ! چرا ايستادي، دستش رو كوتاه كن...* دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار خوب فرمانِ مُوَدَّت به خدا اجرا شد خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا تشنه لب، شاه غریبی که تک و تنها شد از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارت معجر ز سَرِ زن ها شد *نشسته رويِ منبر پيامبر داره خطبه ميخونه، همه ي اعراب نشستن، همه محو كلامِ پيامبر، يه وقت يه بچه ي سه ساله يا چهار ساله، از دَرِ مسجد داخل شد، دوان دوان، پاش گير كرد به جايي زمين خورد، ديدن پيامبر منبر رو رها كرد، پسر رو رويِ زانو نشانده، هي پاش رو ميتكونه، صورتش رو مي بوسه به سينه مي چسبونه، اومدن به رسول الله گفتن: برا يه بچه منبر رو رها كرديد؟ فرمود: آري، خدا من رو به اين كار امر كرد، آخه حسينِ، "حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن"...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خسِ بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو... گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ،سرِ پیرهنش دعوا شد خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد شاعر محمدجواد شیرازی *ديدن دَرِ حجره باز شد، حسين و حسن، دوان دوان خودشون رو رويِ سينه ي پيامبر انداختن، اميرالمؤمنين جلو آمد، آخه ميگن: محتضر بايد سينه اش سبك باشه، لذا ميگن: دكمه هاش رو هم باز كن، بذار راحت نفس بكشه، اما همچين كه خواستن حسين رو از سينه بلند كنن، ديدن پيامبر ميگه بذار باشه، وقتي حسين رويِ سينه ي من باشه من راحت جون ميدم... يا رسول الله! سينه ات سنگين شد اما حسين رويِ سينه ي شما بود، اما كربلا" وَالشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه"...يا رسول الله يه حرفي رو به حسين زديد، اي كاش نزده بوديد، كربلا وقتي ابي عبدالله ديد سينه اش سنگين شده ديد يه حرامي با نقاب نشسته، گفت: نقابت رو كنار بزن، نقاب رو كه كنار زد، چشمِ آقا تا به چشمِ شمر اُفتاد، فرمود:" صَدَقَ رسول الله" پيامبر خدا راست گفت، مگه پيامبر خدا چي گفته؟ فرمود: رسول خدا وعده داد من به دستِ كسي كشته ميشم كه از بدترينِ مردمِ، پوزه اي مثلِ سگ داره، لذا نانجيب عصباني شد، بلند شد، با چكمه بند رو برگردوند...*   از قفا خنجر رسيد بر حنجرش رفت تا گردون صدايِ مادرش   *لذا خواهرش هم تا واردِ گودال شد، يادِ رسول الله افتاد، صدا زد:" يا رسول الله! اُنظر إلى جسد ولدك ملقى على الأرض بغير غسل، و كفّنه الرمل السافي عليه، و غسّله الدم الجاري من وريديه" همين روزها اومدن خونه رو آتيش زدن، مادر رو زدن، كربلا هم زينب صدا زد:" يا رسول الله! هؤلائك السبايا، يساقونَ الاُساري" اين زن و بچه اي رو كه دارن اسارت مي برن، اين زن و بچه اي كه تازيه ميخورن ناموسِ تو هستند...*   هر چه او بيشتر نفس ميزد، مي زدند زينب را نيزه هاشان ميانِ گودال و با سپر مي زدند زينب را   زينت دوشِ نبي، رويِ زمين، جايِ تو نيست خار و خاشاكِ زمين، منزل و مأوايِ تو نيست   خاكِ عالم به سرم، كز اثرِ تيغ و سنان جايِ يك بوسه ي من، در همه اعضايِ تو نيست   حسينِ من،حسينِ من...   از حرم تا قتلگه، زينب صدا مي زد: حسين دست و پا مي زد حسين، زينب صدا مي زد:حسين   *" یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری..*   من که ز آغاز عمر، بی‌تو نکردم سفر خیز و ببين يا اَخا، با که سفر می‌کنم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 241 زمان : نظرات (0)

ای ایمانم حسن ای جانانم حسن
ای عشق تو در، هر شریانم حسن

دارم به نام تو ارادت
دارم به عشق تو علاقه

غلام خونه ی تو بودن
برام بهترین اتفاقه

خدا محبت تورو سرشته برام
به روی سینه اسم تو نوشته برام

بزم عزای تو خودِ بهشته برام
ای صاحبِ کَرَم، ای شاه بی حرم

آقا به فدایت پدر و مادرم
با گوشه ی چشم تو آقا

سر میشه هر روز و شب من
اسم شیرین تو حسن جان

نمیفته از رو لب من
کبوتر دلم شده هوایی آقا

خدا کنه که من بشم فداییِ تو
که پادشاهی منه گدایی تو

ای صاحب لقا ای معدن سخا
آقا بده اربعین به ما کربلا

موکب موکب دیدم تو این راه
خورده خورده پرچم به نامت

قربون اون چای عراقی
که میریزه واسم غلامت

قسم به پرچم تو
قسم به عزت تو

میون قلبم فقط
باشه محبت تو

حسینی ام یه عمریه
فقط به برکت تو

ای ایمانم حسن ای جانانم حسن
ای عشق تو در، هر شریانم حسن

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 243 زمان : نظرات (0)

فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید

از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید

غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت
کریم بود، بدون سر و صدا بخشید

کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید

ملامتش نکنید آن که را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید

دو ماه گریه برای حسین باعث شد
که رزق اشکِ حسن را خدا به ما بخشید

گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن این چنین بلا بخشید

گمانِ دیگرم این است که دمِ آخر
به غیرِ قاتل مادر، بقیه را بخشید


صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری 
خبر ز گریه ی عشاق در سحر داری

 به گردن تو فتاده همیشه زحمت من 
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن 

بگو که ای شه بی کس گدای در به دری
پیام داده به این آستان به خون جگری

 که قبرِ خاکی تو گرچه آتش دل هاست
غریب ماندنِ تو باطنن به گردنِ ماست

 مگر نه اینکه تو در قلب ما حرم داری
 به قلبِ سینه زنان گنبد و علم داری

مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنم

بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد
مزار تو به دل شیعه خاکی شد

به جای تو سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من

کریم هستی و عالم به تو بدهکار است
تو بی حرم شدی اما، همه حرم دارند

حرم نداری نه، تو حرم نخواسته ای
ز روزگارِ خودت غیرِ غم نخواسته ای

بقیع، سینه زنِ روضه های افلاکیست
بقیع، روضه یِ مکشوفِ چادر خاکیست

*خیلی بی بی حضرت زهرا خوشحال میشه برای حسنش گریه کنی، حسن و حسین کوچیک بودن، با هم کُشتی می گرفتن، همه می گفتند: جانم حسین! دید پیامبر میگه: جانم حسن...
حضرت زهرا هم خیلی حسینیِ... سئوال کرد:بابا جان! همه میگن: جانم حسین! بچه کوچیک رو تشویق می کنند، شما برا چی میگی جانم حسن؟!
پیغمبر یه نگاهی کرد، فرمود: دیدم اهل خانه همه میگن: جانم حسین! سرم رو بالا کردم دیدم ملائکه هم میگن:جانم حسین! دیدم بچه ام حسن غریبِ...*

گلاب یعنی تو، اضطراب یعنی تو
وَ بعدِ فاطمه خانه خراب یعنی تو

ز حلقه یِ تو همان کودکی نگین افتاد
همینکه مادرتان پشت در، زمین افتاد

به باغِ عاطفه ها بی امان شرر می رفت
بِروی شاخه گلی پایِ چهل نفر‌ می رفت

به کینه یِ دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی این چنین لگد نزدند

امان ز غربت تو پایِ غم محک خوردی
تو قبل فاطمه در کوچه ها کتک خوردی..

*این همه شب گفتی حسین...یه شب نمیخوای بگی:حسن!؟ حسن آقاجان...برای شادی دل حضرت زهرا بگو...
اگه امشب امام مجتبی امضا کرد، اگه اربعین با هم کربلا بودیم، اونجا هم میگیم: حسن جان!...
ابی عبدالله خیلی گریه کرد کنار بدن داداشش امام حسن، فرمود:حسن جان! غارت زده به کسی نمیگن مال و اموالش رو بردند..غارت زده  به من میگن که چون تو برادری رو از دست دادم، دیگه محاسنم رو خضاب نمی کنم...
همینطور که داشت حسین گریه می کرد، امام حسن چشماش رو باز کرد، یه نگاه کرد، گفت:حسین جان! گریه نکن... در حالی دارم جان میدم که زن و بچه ام رو به تو می سپارم... مثل اینکه امام حسن اون روز خیمه های سوخته رو می دید، مثل اینکه دخترهایی که مقنعه هاشون آتش گرفته بود می دید، مثل اینکه می دید حرامیا دور ناموس حسین حلقه زدن...
صدا زد:حسین جان!در حالی دارم جان میدم که هر وقت صدا میزنم "واعطشاه!" آب و شیر به دستم میدن... اما حسین جان!" لا یوم کیومک یا اباعبدالله..." هیچ روزی مثل تو نیست...

فردا وقتی با تابوت امام حسن مقابل قبر پیامبر ایستادند، اون زنِ ملعونه گفت: نمیگذارم اینجا دفنش کنید، آقا ابی عبدالله یه نگاهی کرد، فرمود: یه روزی سوار شتر شدی و مقابل بابام ایستادی... امروز هم نمیگذاری جگر گوشه پیامبر رو کنارش دفن کنیم... می ترسم یه روزی با فیل بخوای به جنگ خانه ی خدا بری.. .عصبانی شد، گفت:ایستادید و به زن پیامبر خدا بی احترامی میشه، تیراندازا شروع کردند تیر زدن...*

سینه ها از اَلَم افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد

*فردا اولین بار بود حسین از یه بدن تیر می کشید، یه ساعتی  هم شد کنار نهر علقمه از چشمای عباس...یه ساعتی هم از گلوی شش ماهه..
یه ساعتی هم راوی میگه: خسته بود، عطش همه وجودش رو گرفته بود، یه گوشه میدان ایستاد، لحظاتی استراحت کنه، یه حرامی نزدیک شد، با سنگ به پیشانیش زد، دامن عربیش رو بالا زد خون پیشانیش رو پاک کنه، .سفیدی سینه پیدا شد، حرمله چنان با تیر به سینه ی ابی عبدالله زد، هر چه کرد تیر از مقابل بیرون نیامد، خم شد، تیر رو از پشت بیرون کشید...یا مظلوم یا غریب...*

نیزه داران بر تنِ او تاختند
پای تا سر غرق خونش ساختند

*کاش یه نفر جلوی چشمای خواهرش رو می گرفت...اونقدر بی احترامی می کردند، زینب صدا میزد:"یَومٌ عَلَی صَدرِ النبی، یَومٌ علی وجهِ الثَّری..."

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 247 زمان : نظرات (0)

این خیمه به اون خیمه،این روضه به اون روضه
 
کار روضه خون روضه است، منم گریه

السلام علی شهید کرب و بلا
 
مُرَمِّلٌ بالدَّماء
 
قاری سر نیزه ها

السلام علی کشته ی غرق به خون 
وقتی اومد ساربون
 
شد مادرت روضه خون

آه! یُومّا یُومّا
قَتلوک عطشانا

آه! یُومّا یُومّا
ذَبَحوکَ عُریانا

السلام علیک میگم از این فاصله
راه افتاده دلم پشت سر قافله

السلام علیک، مخاطب خاصِ من 
یه‌جا نگه دار حسین، کرب وبلا واسه من
آه! ارباب ارباب، اگه تو کنی اراده
 
آه! زائر میشم، اربعین پای پیاده

این موکب به اون موکب، دیدن داره دریایِ
 
خیلِ اربعینی ها تو مَشّایه، تو مَشّایه

 

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 538
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 3,831
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 25
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 26,518
  • بازدید ماه : 89,620
  • بازدید سال : 1,131,761
  • بازدید کلی : 19,637,589