عنوان | پاسخ | بازديد | توسط |
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است | 0 | 540 | aboozar |
دعای پایان ماه صفر | 0 | 242 | aboozar |
حمایت قاطع رهبر انقلاب از شعر عید فطر دکتر حاج میثم مطیعی | 0 | 641 | aboozar |
پیامک ویژه ماه محرم (یک بیتی و دوبیتی) | 3 | 511 | aboozar |
خطبه حضرت عباس (ع) در روز هشتم ذی الحجه بر بام کعبه | 1 | 791 | saeednajafi |
متن و شعر نوحه کودکانه ویژه محرم | 12 | 1154 | aboozar |
آشنایی با سید مهدی میرداماد | 4 | 6808 | amirsajad |
شهید خندان | 0 | 2503 | aboozar |
الشام ..... | 0 | 2367 | aboozar |
وقتی دل تعلق پیدا کند | 0 | 2206 | aboozar |
لبیک یا حسین علیه السلام | 0 | 3651 | aboozar |
کدام سهمیه جبران کننده است.... | 0 | 1502 | aboozar |
بر مشامم می رسد..... | 1 | 18003 | 2505 |
شعر و سبک و های اربعین حسینی فایل صوتی | 6 | 6430 | aboozar |
مجموعه سبک های محرم الحرام (ده شب) | 0 | 14598 | aboozar |
امیر سپهبد علی صیاد شیرازی | 1 | 2713 | masoudfn |
قوانین انجمن | 1 | 1784 | aboozar |
اشعارو سبک های ویژه شهادت امام باقر علیه السلام | 14 | 3914 | aboozar |
اشعارو سبک های ویژه شهادت امام جواد علیه السلام | 20 | 4275 | aboozar |
عشـــــق بــــازی! | 0 | 3039 | aboozar |
دلخسته خدا خدا خدا می کرد
یک ماه برای تو دعا می کردم
هرجمعه ی ماه رمضانی که گذشت
تا وقت اذان تو را صدا می کردم
سی روز به عشق دیدنت آقا جان
من روزه خود به اشک وا می کردم
در هر شب قدر وقت احیا ارباب
با یاد شما حال وصفا می کردم
ای کاش نماز عید فطر خود را
در پشت سر تو اقتدا میکردم
افسوس چنین نشد ومن فهمیدم
یک ماه برای خود دعا می کردم
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب
با دست آغوشم تو را در بر بگیرم
ای کاش پایم واشود در خیمه اش تا
یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم
ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید
ای کاش ها را کاش ازاین در بگیرم
دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد
قدم یار به هر خانه صفا می بخشد
بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد
از پس پرده ی غیبت هم اگر باشد ،باز
دست تو هرچه طلب کرد گدا می بخشد
شب احیاست ببین مرده ی عشقت هستیم
کو نگاه تو که جان بر تن ما می بخشد؟
شب قدر است ولی ما همه پستیم آقا
گوش چشم تو به ما قدر و بها می بخشد
رو سیاهیم ولی دست به دامان توأیم
تو اگر واسطه باشی که خدا می بخشد
ابر وقتی که ببارد همه جا میبارد
پس اگر خواست ببخشد همه را می بخشد
در جواب به علیٍ به علی گفتن ما
مادرت تذکره ی کرب و بلا می بخشد
ای عزیز خدا، امام زمان
صاحب روضه ها، امام زمان
شب تودیع حیدر است امشب
جان زهرابیا ،امام زمان
بر سر و سینه می زنی ای وای
فرق او شد دو تا امام زمان
بین ما هستی و چه تنهایی
می زنی ضجّه ها امام زمان
از سر شب به یادتان هستم
می کنی یاد ما امام زمان
کم ما و کرامتت مولا
نظری بر گدا امام زمان
پرده های گناه باعث شد
از تو هستم جدا امام زمان
می شوم لایق زیارت تو
گر نمایی دعا امام زمان
کاش احیا کنیم یک شب قدر
در کنار شما امام زمان
تو جوادی و من بخیل آقا
جود بی انتها ،امام زمان
امشبی را بیا و بد گذران
سحری با گدا امام زمان
شب قدر است روزیم گردان
عرفه،کربلا، امام زمان
بازم شب قدری سر آمد
غیبت نشینِ شیعیان مهدی نیامد
مردم از این داغ جدایی، یابن الزهرا
یارِ غریبان كی میآیی، یابن الزهرا
از بهرِ شیعه بی شكیبی
تو صاحبِ دلهای زارِ بی حبیبی، بی حبیبی
مهدی تو غمها را طبیبی
اما خودت همواره تنها و غریبی، وای غریبی
خون كردهام قلب تو را من، با گناهم
اما فقط گوشم خمارِ، یك نگاهم
شاهنشه خیمه نشینم
عمری ز هجرِ روی ماهت دل غمینم، دل غمینم
ای دلربای مه جبینم
ترسم بمیرم من ظهورت را نبینم، ظهورت را نبینم
خوردم قسم یار تو باشم، تا قیامت
هر روز و شب زارِ تو باشم، تا قیامت
شب های احیا در فراق تو گذر شد
عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
از اول ماه خدا یاد تو هستم
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
آقا اجازه شب شب قدر است و روضه
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
اما امان از روضه ای که خون تو گریی
آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد
بی تو چه سخت است از سر و سرنیزه گفتن
مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد
طشت طلا و خیزران ها بر حسینت
بزم شراب و دختری غرق نظر شد
وقتی جسارت بر سر ببریده کردند
مویش سپید و زینب تو خون جگر شد
این بار در شام و پلیدی های بسیار
گوید رقیه ای پدر وقت سفر شد
مولا حلالم کن ولی ای صاحب من
چشمان زهرا مادرت از گریه تر شد
سلام من به قرآن بر سر تو
سلام من به قبر مادر تو
اگر زائر شدی صحن نجف را
سلام من به بابا حیدر تو
اگر زائر شدی بین الحرم را
سلام من به جدّ اطهر تو
بگو از جانب من با حسینت
سلام من به خون پیکر تو
اگر رفتی کنار قبر عبّاس
سلام من به آن آب آور تو
شب احیا کند ناله سه ساله
پدر جان،کی بریده آن سر تو
اگر رفتی کنار قبر زینب
سلام من به آن چشم تر تو
به مشهد هم که رفتی یابن زهرا
بگو من هم بیایم در بر تو
خلاصه گویمت در بین سرداب
سلام من به سوز سحر تو
گفتم به دوست از چه نهانی ز دیده ام
گفتا ز بسکه از تو بی ادبی دیده ام
گفتم به دوست توبه کنم از گناه خویش
گفتا که ازتو غیر توبه شکستن ندیده ام
گفتم به دست توست قلم عفو سرمدی
گفتا به روی نامهء زشتت کشیده ام
گفتم هزار راز نهان در دل من است
گفتا نگفته راز نهانت شنیده ام
گفتم به اشگ دیدهء زارم عنایتی
گفتا گوهریست که خود پروریده ام
ارسال شده توسط: ذاکر اهل بیت (ع) بهمن مختاری
شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.
شب غمم را سحر نیامد
ز آفتابم خبر نیامد
امید دل از سفر نیامد
به دیده ام اشک به سینه ام آه
بقیه الله بقیه الله
فراق برده زدل شکیبم
تویی حبیبم تویی طبیبم
به تنگ آمد دل غریبم
زطول غیبت زعمر کوتاه
بقیه الله بقیه الله
به لب دعایم به سینه آمین
منم ضعیف و غم تو سنگین
به دیده دارم سرشک خونین
به سینه دارم شرار جانکاه
بقیه الله بقیه الله
به زخم دلها دواست مهدی
به درد جانها شفاست مهدی
کجاست مهدی کجاست مهدی
که گشته روزم غروب بی ماه
بقیه الله بقیه الله
شراره ریزد زبیت داور
بیا که تنهاست هنوز حیدر
بیا که سوز سینه حیدر
کند دعایت به هر سحرگاه
بقیه الله بقیه الله
شب مدینه سحر ندارد
دگر مدینه قمر ندارد
مگر که زهرا پسر ندارد
زحال مادر تو هستی آگاه
بقیه الله بقیه الله
به مادر بی قرینه بنگر
به زخم مسمار و سینه بنگر
به کوچه های مدینه بنگر
که چشم زهراست هنوز در راه
بقیه الله بقیه الله
به کوچه های مدینه بنگر
که چشم زهراست هنوز در راه
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
برای درک حضور تو ای گل نرگس
همیشه راهی گلزار می شود دل من
به شوق دیدن روی تو صبح آدینه
رفیق دیده ی بیدار می شود دل من
چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد
سحر که منتظر یار می شود دل من
بیا که از غم هجر تو یا اباصالح!
اسیر غصه ی بسیار می شود دل من
سرور دل به ظهور تو بستگی دارد
بیا که بی تو عزادار می شود دل من
غروب جمعه که دل ها همیشه می گیرد
ز هر چه غیر تو بیزار می شود دل من
به یاد غربت یاس علی که می گریم
قسم به لاله سبکبار می شود دل من
قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه
که خون ز قصه ی مسمار می شود دل من
حدیث هیزم و در، چون به خاطرم آید
شبیه چشم تو خون بار می شود دل من
مگر به گریه کنم عقده های دل خالی
و گر نه خسته ز گفتار می شود دل من