loading...

آئین مستان

اشعار ویژه ماه مبارک رمضان

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2148 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 680 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 588 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6687 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2828 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3751 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3228 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4127 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3657 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7233 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4939 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5879 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4169 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1563 زمان : نظرات (0)

عید فطر

 

دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم

تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم

ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم

من پُست غلامیِ تو احراز نکردم

ساقی بده جامی که تو را درک نکردم

شاید که دگر میکده را درک نکردم

من لایق مهمانی ات ای یار نبودم

من قابل الطاف تو ای یار نبودم

بودم به حضور تو و انگار نبودم

در محضر تو بودم و انگار نبودم

من بار دگر خسته و تنها شدم ای وای

شرمنده ی تو یوسف زهرا شدم ای وای

شب های مناجات و دعا رفت ز دستم

فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم

یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم

همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم

جامانده ترین رهروِ این جاده منم من

از پا و نفس بین ره افتاده منم من

افسوس که رفته ز کفم حاصلم ای دوست

آلوده نمودم به چه سرعت دلم ای دوست

بیمار گناهم چه کنم غافلم ای دوست

بنما تو به درک عرفه شاملم ای دوست

راضی شو ز من گرچه گنهکار و حقیرم

بنگر به «أجِرنا» پیِ احسان مجیرم

من جز تو کسی را گل زهرا نستایم

شکرانه به جا آورم از این که گدایم

با عشق تو می سوزم و می سازم و آیم

تا آنکه زنی در حرمت قفل به پایم

بگذار سحرها به قنوت تو بمانم

مثل تو سحر ناله ی العفو بخوانم

شب های زیارت ز دل خسته دلان رفت

هم ناله شدن با نفس سینه زنان رفت

گریه ز غم قافله ی اهل جنان رفت

تا اینکه براتی ز تو گیریم زمان رفت

هرکس که از او قلب تو دلدار رضا شد

داریم یقین روزیِ او کرب و بلا شد

دست کرمت گر ز کسی دست نگیرد

بیچاره شود زار و گنهکار بمیرد

خوش بخت هر آنکه دلت او را بپذیرد

از لوث گنه پاک شده عید بگیرد

بر ما که فقیران ره تزکیه هستیم

عیدی بده ما مستحق فطریه هستیم

ای آن که تو صاحب به زمین و به زمانی

هستی به کنار همه و باز نهانی

فرزند رضا ضامن عشاق جهانی

ای کاش نمازی به صف فطر بخوانی

تا آنکه به دست دل تو دل بسپاریم

سر بر قدمت یوسف زهرا بگذاریم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 571 زمان : نظرات (0)

عید فطر

 

دردا كه ماه رحمت حق باز هم گذشت

با آن كه لحظه لحظه او مغتنم گذشت

درهای مغفرت به روی ما گشوده بود

مهمانی خدا به وسعت جود و كرم گذشت

شب های قدر او چه قدر با شكوه بود

ساعات غرق عفو گنه دم به دم گذشت

بر خرمن گناه من آتش كشید دوست

با آن كه دید معصیتم از رقم گذشت

دست مرا گرفت خدا و نجات داد

وقتی ز پا فتادم و آب از سرم گذشت

ای دل به هوش باش پس از ماه مغفرت

ماهی كه می زدند گنه را قلم گذشت

هر كس نبُرد بهره از این چشمه زلال

باور كنید زندگیش در عدم گذشت

در عید فطر خوان كرم چیده می شود

گر ماه رحمت و كرم ذوالكرم گذشت

یا رب به وصل دوست سروری به ما ببخش

این روزهای هجر كه با درد و غم گذشت

همسایه رضاست «وفائی» و می سرود

اوقات خوب ما همه در این حرم گذشت

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 660 زمان : نظرات (1)

مناجات با خدا

 

آمد خبر که من خبری دست و پا کنم

برقلب مرده ام شرری دست و پا کنم

ماه خدا عیان شد و درمانده مانده ام

در چشم کور یک قمری دست و پا کنم

سوز و فضای عطر مناجات رو به راه

مستولی است تا جگری دست و پا کنم

آوای ربنا و ابوحمزه می رسد

باید که دیدگان تری دست و پا کنم

حال و هوای عالم و آدم عوض شده

باید که در دلم؛ اثری دست و پا کنم

باید از این دیار جنایت فرار کرد

باید که مقصد سفری دست و پا کنم

دل بردن از خدا که طریق عوام شد

بیچاره گشته ام هنری دست و پا کنم

قامت خمیدگان گنه راست گشته اند

کو دغدغه که من کمری دست و پا کنم

ماهش رسید و کام دلم تلخ می شود

باید که زودتر شکری دست و پا کنم

مردم خلیل خالق خود گشته اند و من

در قصه گشته ام پسری دست و پا کنم

چشم رفیق می نگرم، غبطه می خورم

یک اشک سیر در سحری دست و پا کنم

از پیش چشم صاحب خود دور گشته ام

کو فرصتی که من نظری دست و پا کنم

درهای آسمان همه باز است؛ می پرند

وقتش رسیده بال و پری دست و پا کنم

چشم همه به سوی دری بین آسمان

من خیره مانده ام که دری دست و پا کنم

باب الحسین مانده فقط، شکر ای خدا

پیغام او رسیده سری دست و پا کنم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1237 زمان : نظرات (0)

شنیدم که صاحب ماه رمضونی، مهربون

این بهونه رو دادی که بکشونی ، مهربون

شنیدم به بندهات خیلی زیاد نظر داری

برا بندهات همه، دل می سوزونی، مهربون

شنیدم که گفته ای هر کی بیاد درخونم

روز محشر تو اونو نمی سوزونی، مهربون

تو تموم بندهات از همه روسیاترم

اومدم توبه کنم خوبه بدونی ، مهربون

شنیدم هرکی تو دنیا بر حسین گریه کنه

به دو عالم تو براش برگ امونی ،مهربون

از درخونت اگه فرار کنم کجا برم

وای اگه ما بدا رو بیرون برونی، مهربون

بیا یک بار دیگه تو می خونت راهم بده

دوست دارم طعم نگاتو بچشونی،مهربون

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 729 زمان : نظرات (0)

 

عاشقان ماه خدا باز آمد

باب رحمت همه سو بار آمد

ماه توبه مه ئغفران مه نور

مه شوق و مه عشق و مه شور

ماه از خویش جدا گردیدن

ماه و اصل به خدا گردیدن

ماه قدری که بود قدرش گم

ماه میلاد امام دوم

ماه مهمانی حی ازلی

ماه سرمستی عشاق علی

ماه تسبیح سرودن بر لب

ماه بیدار دلان در دل شب

ماه از اشک درون را شستن

خویش گم کرده خدا را جستن

ماه سر تا به قدم ذکر شدن

روشن از روشنی فکر شدن

به چه خوش گفت رسول منّان

جمعه آخر ماه شعبان

که مه حق به شما رو آورد

رحمت و فیض زهر سو آورد

به چه ماهی که برای امت

رحمت و مغفرت است و برکت

کرد با منطق شیرین تشریح

که نفس هاست در این مه تسبیح

صومتان هست سعادت این ماه

نومتان نیز عبادت این ماه

تشنه و گرسنه گشتید اگر

یاد آرید ز روز محشر

ای پیمغبر که به وصفت لولاک

آمده از طرف ایزد پاک

امتت گاه عطش کل یوم

خواصه در گرمی روز مه صوم

اشک بر چهره فشاند ز دوعین

لیک یاد لب عطشان حسین

از که هنگام ملاقات خدا

با لب تشنه سرش گشت جدا

او که جبرئیل سرشگ افشانده

داستان عطشش را خوانده

او که در خواهش یک جرعه آب

خصم با سنگ ورا داد جواب

او که طفلش زعطش پر میزد

چنگ بر دامن مادر میزد

چون بریدند سر از پیکر او

گشت از خیمه برون دختر او

دور گردید زخیل زنها

گشت گم در دل صحرا تنها

ظالمی یافت و را سرگردان

گفت هستی زچه در آه و فغان

گفت ای شیخ تو خود ساز بیان

خوانده ای هیچ به عمرت قرآن

گفت خواندم چه بسا قرآن را

بارها ختم نمودم آن را

گفت این آیه تو را خورده به چشم

با یتیمان نستیزید به خشم

من یتیمم که در این صحرایم

دختر فاطمه زهرایم

اشکم از خون جگر آغشتید

پدرم را لب عطشان کشتند

گفت از من چه تمنا داری

کین چنین شیون و غوغا داری

گفت روزم شده مانند شبم

کز عطش آمده جانم به لبم

داد آن سنک دل آخر به شتاب

آن جگر سوخته را جامی آب

آب بگرفت ولی با آن حال

رفت با گریه به سوی گودال

ریخت از دیده بسی خون جگر

گفت با دیده گریان به پدر

کای پدر بهر تو آب آوردم

بلکه از دیده گلاب آوردم

تو که صد چاک به خاک افتادی

با لب تشنه چرا جان دادی

نبود تاب شنفتن «میثم»

لب فرو بند زگفتن «میثم»

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 712 زمان : نظرات (0)

 

رسید مژده که سر زد هلال ماه صیام 

مه دعا و نیایش مه درود و سلام 

دهید مژده تمام گناه کاران را 

که حکم عفو شده از سوی خدا اعلام 

مه نماز و مه روزه ماه استغفار 

مهی که پر بود از لطف خاص و رحمت عام 

مباد ماه خدا برتو بگذرد ای دوست 

که بهر خود ندهی کار مثبتی انجام 

شقی ست آنکه خداوندگار حیّ غفور 

ورا نبخشد وگردد مه صیام تمام 

چه صبح ها که نفس ها در آن بود تسبیح 

چه لحظه ها که بود خواب آن رکوع و قیام 

به هوش باش که تقوی نکوترین عمل است 

کلام ختم رسل باشد این خجسته پیام 

خوشا کسی که ز افتادگان بگیرد دست 

خوشا کسی که به کار خدا کند اقدام 

حلال باد وصال خدا بر آن بنده 

که بگذرد زخطا و حذر کند ز حرام 

بکوش بهر نماز و دعا چه روز و چه شب 

بخوان کتاب خداوند را چه صبح و چه شام 

از آن شراب که ساقی آن خداوند است 

بگیر در عطش روزه و بریز به کام 

به یاد تشنگی روز حشر اشک بریز 

برای تشنه لب کربلا بسوز مدام 

به یاد حنجر خشکیدة امام حسین 

بنوش آب و بگو با سرشک دیده سلام 

اگر گرسنه شدی یاد کن ز طفل حسین 

که بی غذا دل شب خفت در خرابة شام 

اگر که دختر نه سالة تو روزه گرفت 

دم غروب که از دست می دهد آرام 

بسوز و اشک برآن کودک گرسنه بریز 

که جای نان به سرش سنگ ریخت از لب بام 

اگر تلاوت قرآن دلت ربود از دست 

به قدر و کوثر و یاسین و زخرف و انعام 

بریز اشک بر آن لب که شد زچوب کبود 

بیار یاد ز بزم شراب و رأس امام 

سلام باد برآن سر که شد به نیزه بلند 

گهی به نخل و گهی در تنور کرد مقام 

برای یوسف زهرا بلند گریه کنید 

که از گلوی بریده به شیعه داده پیام 

چو آب سرد بنوشید یاد من باشید 

که تشنه کام مرا کشت خصم خون آشام 

بزن ز سوز جگر ناله آنچنان "میثم

که سوز و شور محرم دهی به ماه صیام

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 475
  • آی پی دیروز : 693
  • بازدید امروز : 2,311
  • باردید دیروز : 7,753
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 33
  • بازدید هفته : 10,064
  • بازدید ماه : 112,607
  • بازدید سال : 1,154,748
  • بازدید کلی : 19,660,576