بارالها شب عید آمده است / این گدا بهر اُمید آمده است
به در خانه ي تو بنشستم / من به جود و کرمت دل بستم
آمدم تا بنمایی نگهم / آمدم تا که ببخشی گنهم ب
عد یک ماه مناجات و دعا / دل من گشته ز غیر تو جدا؟
رمضان را به تو مهمان بودم / دیگر از کرده پشیمان بودم
چه مناجات و دعا می خواندم / چه سحرها که سرشک افشاندم
رمضان ماه خدا بود گذشت / رمضان از بر ما زود گذشت
شب عید است و شب غفران است / لیله ي بخشش بی پایان است
در شب عید خدا می بخشد / هر چه خواهید خدا می بخشد
شب عید است و دلم در غوغاست / ذکر روي لب من یا زهراست
مهر او هست مرا در رگ و پوست / دستگیر همه ي عالم اوست