اومده یه کاروونی میون نم نم بارون
برا دشت کربلا باز اربعین اومده مهمون
کاروون اومده اما نداره قافله سالار
اومده بعد چهل روز ولی اینبار بی علمدار
پشت قافله یکی هست تو دلش یه دنیا درده
به حسین قول داده بوده بی رقیه بر نگرده
یا حسین غریب مادر
زینب اومده زیارت با تنی که نیمه جونه
کنار قبر حسینش داره فاتحه میخونه
برا زینب این چهل روز انگاری بوده چهل سال
پیرهن خونی تو دستاش داره میره سمت گودال
نجمه و لیلا کنار مزار قاسم و اکبر
اما هی رباب میگرده پی قبر علی اصغر
یا حسین غریب مادر
هنوزم بعد چهل روز رد خیمه سوخته ها هست
هنوزم نیزه شکسته روی خاک قتله گاه هست
نه دیگه گوشواره ای هست نه دیگه معجری مونده
نه دیگه گهواره ای هست نه علی اصغری مونده
توی علقمه سکینه شده چشماش مثه دریا
جگرش داره میسوزه که کوچیکه قبر سقا
یا حسین غریب مادر