ای وای ای وای
رسیده کاروان یاس اقاقی و لالۀ خزون دیده
رسیده خواهری که گل های باغشُ دست روزگار چیده
همون زینب که بی علمدار اکبر و قاسم و علی اصغر
رسیده بی پناه بی محرم و غریبُ اسیر بی یاور
مثل ما عزاداره عزاداره
چهل روز که بی یاره
چشاش ابر بهاره
روضه خونه کنار پیکر بی سر
به یاد بوسۀ آخر وصیت های مادر
((پاشو ای نور دیده
ببین زینب خمیده))
پاشو از جا
بغل کن خواهری که قدش خمیده و چشمای تَرش تاره
کسی که چهل شب تو صحرا بدون تو یا اخا شد آواره
پاشو مرحم رو قلب زخمی بزار که از غصه ها دلش خونه
نگیری کاش سراغ اون دختری رو که مونده توی ویرونه
چهل روز دلم تنگ برای تو
به لب دارم نوای تو
حسین جونم فدای تو
چهل روز شدم تنها و بی سامون
شدم حیرون و سرگردون برادر تو بیابون
((پاشو ای نور دیده
ببین زینب خمیده))
بازم آقا
صدام کن تا که زائر کربلا بشم با دلی که شد بی تاب
بیام و زیر قبۀ تو صدات کنم که دوست دارم ارباب
همیشه شوق دیدن کربلا رو من توی این سرم دارم
حسین جان اذن کربلامو من از دعاهای مادرم دارم
بازم امسال من عاشق دعوت کن
بازم آقا تو قسمت کن که باشم کربلاتون
بازم امسال میخوام بین حرم باشم
آقا جون تو دلت جاشم
بمیرم کاش براتون
حسین جانم حسین جان....