loading...

آئین مستان

متن مداحی شهادت امام رضا,متن مداحی امام رضا,مداحی شهادت امام رضا,مداحی امام رضا,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1420 زمان : نظرات (0)

اگرچه گریه نمودم دو‌ ماه در غمتان

مرا ببخش نمُردم پس از محرمتان

لباس مشکیِ من یادگاریِ زهراست

چگونه دل کنم از آن چگونه از غمتان

آخرِ ماه صفر دیدی میخوای این پیراهن سیاهُ دربیاری ، انگار داری از عزیزترین کِسِت جدا میشی ..

بگیر امانتیت را خودت نگه دارش

که چند وقتِ دگر میشوم مَحرمتان

برایِ سال دگر نه ، برایِ فاطمیه

برای روضه ی مادر برای ماتمتان

دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی

به لطفِ فاطمه بر ریشه هایِ پرچمتان

هزار شکر که از لطفِ پنجره فولاد

میان حلقه ی ماتم شدیم همدمتان

بیا دوباره بخوان روضه هایِ یابن شبیب

که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان

آقاجانم .. انگار همین دیروز بود روضه خونا میگفتن ، امام رضا فرموده روزِ اول محرم ، یابن شبیب اِن کُنتَ باکیاً لِشَئ فابک لِلحُسَین .. (ببینیم کیا به حرفِ امام رضا گوش دادن این دو‌ماه .. حسین .. خجالت نکش داد بزن براش ، بگو این نفسایِ آخر محرم و صفرمِ ها

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد

ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ..

آی حسین ...

تویِ این بی کسیام ، تنهاییام 

یه نفر هست که برام همه کَسه

کاری به هیچکی ندارم بخدا

یه امام رضا دارم برام بسه ..

غیرِ ذکرِ یا امام رضا که من

دیگه ذکری رو بلد نیستم آقام

نکنه یه وقت جوابمو ندی

دیگه اینقَدام که بد نیستم آقام

آقام آقام 

این چشمارو ببند برو حرم امام رضا ..

هرجا از دست خودم خسته شدم

آرومم کرده صفایِ حرمت

دوباره دلم برات پر میزنه

قربونِ کبوترایِ حرمت ..

قربونِ کبوترایِ حرمت

قربونِ این همه لطف و کرمت

شنیدم سَجیةُ کُم الکَرَم

شمارو رها کنم کجا برم

کبوترایِ دلُ بفرستیم .. اگرم نمیریم حرمشم کبوتر دلُ بفرستیم ..

دلمو کره زدم به پنجرت میخوام بیام

به امیدی که بیای این گره ها رو واکنی

تو که آخر گره رو وا میکنی ، امام رضا

پس چرا امروز و فردا میکنی ، امام رضا

امام رضا ، میدونی که با تو دلخوشم

امام رضا ، آرزومه خادمت بشم

قرارمون ، خدا بخواد بازم دم بابُ الجواد

من دوست دارم ، یه آدم دیگه بشم

اون که دلت میگه بشم ، منو کمک کن

من دوست دارم ، عوض کنی حالِ منو

نامه ی اعمالِ منو ، منو کمک کن

حرم تو تنها سرپناهِ منه

علم تو تنها تکیه گاهِ منه

به امیدِ بخشش تو باز اومدم

کرم تو بیشتر از گناهِ منه ..

امام رضا ، میدونی که با تو دلخوشم

امام رضا ، آرزومه خادمت بشم

قرارمون ، خدا بخواد بازم دم بابُ الجواد

امام رضا صدا زد اباصلت اگه بیرون اومدم از کاخِ مامون ، دیدی عبا به سر انداختم بدون کارم تمومه .. اباصلت میگه دل تو دلم نبود .. دم در ایستادم ببینم امام رضا کی میاد بیرون .. من پیش مرگش بشم ..

دیدم آقا از درِ کاخ بیرون آمد ، اما عباشُ رو سرش کشیده .. گفتم بیچاره شدم .. از کاخ این نانجیب تا خونه ی امام رضا زیاد راهی نبود ، میگن پنجاه مرتبه امام رضا رو زمین نشست .. (یه گریز بزنم؟!) آی گریه کنا .. یه آقای دیگه ام از مسجد که بهش خبر دادن خانومت از دنیا رفت .. میگه از مسجد تا خونه هی با صورت به زمین میخورد ..فاطمه جان ..

از دلِ کفر تا که بیرون زد

همه دیدند عبا به سر دارد

گاه بر خاکِ کوچه میافتد

زیر لب ناله از جگر دارد

کوچه ها را یکی یکی طی کرد

عرقِ سرد از جبین می ریخت

عطر زهرا به کوچه می پیچید

گل اشکش که بر زمین می ریخت

راه خانه نداشت فاصله ای

راهِ کوتاه شد چه طولانی

خسته بود و نفس نفس میزد

رفت تا خانه با پریشانی

با چه زحمت به خانه اش آمد

همگی آمدند استقبال

خم به اَبرو نداشت با اینکه

در دل کوچه رفته بود از حال

خواجه میگفت با پریشانی

زردیِ چهره ی شما از چیست

با نگاهی به خادمش فرمود

نگرانم نباش چیزی نیست

از درون سوخت و صبوری کرد

تا غلامان همه غذا خوردن

تا طعام همه تمام شَود

منتظر ماند سفره را بردند

همه‌ی عمر این چنین زهری

دلِ تاریخ هم ندارد یاد

تا که از حجره اش همه رفتند

ناله کرد و بر زمین افتاد

نتوانست بهر آتشِ دل

از زمین ظرفِ آب بردارد

هیچ کس درد او نمیفهمد

از دلش مجتبی خبر دارد ..

بس که در حجره اش به خود پیچید

کمرش مثلِ مادرش تا شد

ناله ای زد کجایی ای پسرم

چشم بر هم زد و دری واشد

اباصلت میگه ، دیدم امام رضا از پنجره ی حجره هی به بیرون نگاه میکنه هی بلند میشه با چه سختی از این پنجره یه نگاه به بیرون میکنه دوباره رو زمین می افته .. گفتم آقا منتظر کسی هستید؟ فرمود اباصلت بیرونِ حجره بایست .. میگه نگاه کردم دیدم همه درا بسته بود ، اما یه آقازاده ای وارد حجره شد .. گفت من درهارو بسته بودم شما از کجا وارد شدید؟! گفت اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورده قادرِ از در بسته رد کنه ..

یا جواد الائمه .. میگه دویدم به امام رضا خبر دادم جوانت اومد .. با اون حال امام رضا بلند شد .. خاکای لباسُ داره می تکاند .. آقا چرا اینطور میکنید؟!  اخه نباید جوونم منو خاکی ببینه .. جوونم نباید ببینه رو زمین افتادم .. مثه یه مارگزیده به خودش می پیچید ..

من ایستاده بودم دیدم که مادرم را

دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد

دیگه امام رضا هم با این روضه گریه میکنه ..

گردیده بود همدست قنفذ با مغیره

او با غلاف شمشیر او تازیانه میزد

با همه زحمت نشست امام رضا ، بالاخره اومدی جوادم .. این همه وقت به چشم انتظاری نشستم .. قاعدش اینه پدر لحظه ی آخر چشم انتظارِ پسر و جوونش باشه .. این قاعده همه جا در عالم همین شکله .. یه جا این قاعده عوض شد .. جوون زمین افتاده .. منتظرِ بابا به دیدنش بیاد .. تا صداش بلند شد دیدن ابی عبدالله مثل باز شکاری داره میره .. بالاسر این بدن ساحَ صَبعَ مَرّان ... بلند بلند داد میزد .. ولدی .. پسرم .. هفت بار داد زد  ابی عبدالله ، فرمود علی عَلَی الدُنیا بعدک العفا ..

الا تمام محبین ز دیده خون بارید

از این وداع وداعی دگر به یاد آرید

همان وداع که شاه غریب و بی یاور

نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر

پسر نگاه به اشک غم پدر میکرد

پدر نگاه به زخم سر پسر میکرد

تا اینجاشُ ابی عبدالله گذروند میانِ میدان ، با اینهمه سختی اینهمه دشمن .. تا دید یه دستی رو شونش اومد ، برگشت نگاه کرد دید زینبِ .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. علی جان ببین به چه روزی منو انداختی .. علی جان تاحالا ندیده بودم پاتو جلو من دراز کنی ..

خیز از جا آبرویم بخر

عمه را از بین نا محرم ببر

حسین ...

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 36
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 650
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 4,074
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 4,074
  • بازدید ماه : 4,074
  • بازدید سال : 1,319,107
  • بازدید کلی : 19,824,935