یتیمای شهر از غمت گریون و حزینند
با گریه آقا امشبو پشت در میشینن
گرفته برات دلهای غرق آه و ناله
دعای شفا میخونن تا حاجت بگیرن
با ظرف شیر و خرما
در اضطراب دلها
که پشت در نشستند
با غم علی یتیما
علی علی علی، علی علی
وصیتها دارم من با گلهای زهرا
نشستند با گریه در دور بستر مولا
میگه به حسن می مونی بی کس بین اعداء
نگاش به حسین زیر لب میخونه واویلا
وای تویی ذبیح خدا
وای زمین کرببلا
وای میبینه خواهرتو
وای به نیزه سرها را