loading...

آئین مستان

روضه امام رضا,متن مداحی شهادت امام رضا,متن مداحی امام رضا,مداحی شهادت امام رضا,مداحی امام رضا,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2200 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1732 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1279 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 686 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 626 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 597 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3486 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6701 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2834 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3792 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3233 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3559 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4132 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3670 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7254 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4946 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5884 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4363 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5532 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4176 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 155 زمان : نظرات (0)

"صلی الله علیک یا سیدنا الغریب صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم صلی الله علیک یا سیدناالعطشان"

*با امام رضا گریه کنیم...بسم الله ...* *حسین‌جان یه سلام میخوام بدم‌و یه توضیح بدم برا گریه کنا .... "صلی الله علیک یا سیدنا الظمعان" *عطشان و ظمعان هر دو‌ تو لغت یعنی تشنه، اما عطشان به کسی میگن که تشنه است اگه آبش بدی زنده می مونه...ولی ظمعان‌کسیکه آبش بدی آبش ندی تلف میشه... دوتا لبهاش مثل دوتا چوب خشک بهم میخورد، هی صدا میزد: عربا جیگرم داره میسوزه..."صلی الله علیک یا سیدنا العریان"* اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن برجسم صدچاکت نکردن *یه نیشتر اول روضه به دلت بزنم آبش ندادن کفنش نکردن ..* اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن برجسم صدچاکت نکردن * تو اخبار آوردن وقتی امام رضا اومد وداع کنه به اهل و عیالش فرمود گریه کنید ..‌ اما من یه آقا سراغ دارم اومد وداع کنه به اهل وعیالش گفت مبادا گریه کنید .. آخه اینا به اشک شما میخندن .... امام رضا باهمه یکی یکی خداحافظی کرد اما این خداحافظی حال یه خواهر رو از همه بیشتر بهم ریخته.. هی امام رضا میرفت، هی برمیگشت حضرت معصومه رو‌میدید... چشما پر از اشک‌..یه جمله میخوام بگم، آقا رفت دیدن حضرت معصومه رفت بالای پشت بام خونه ایستاد هی میدیدم امام رضا دارن دور میشن .. منم یه خانوم سراغ دارم هرچی حسین دور میشد، هی صدا: میزد "مهلا مهلا..." یا حضرت معصومه اومدی بالای بلندی قشنگ ببینی رضارو اما دیگه کسی امام رضارو دوره نکرد... زینب اومد بالا بلندی دید دور گودال شلوغه ..نیزه دارمیره‌ جلو برمیگرده شمشیر دار میره جلو برمیگرده یه عده دامان رو پرسنگ کردن میرن‌جلو برمیگردن، میگن به نیت قربة الی الله بزن....دیدن یه عده پیرمردا عصا زنون دارن میان یکی یکی عصارو بالا میبرن ... چه خبره ؟بگم همه دادبزنید....*

جنجاله، مادرِ تو وسطِ گوداله

 زیر اسبا بدنت پاماله

 توی دست دشمنا خلخاله

 شمشیرِ بدنت، پُر از سنان و تیره

 نیزه با پهلوی تو‌ درگیره

یه نفر میگه ببر که دیره

 میبُرن رگای حنجرتو میبرن

 دارن از پشت سرتو میبرن

 حسین حسین حسین ....

میدُزدن دارن از هم، سَرِ تو‌ میدُزدن

 سرآب آور‌ تو‌ میدزدن ..حسین

معجر خواهرتو میدُزدن حسین

 یابن شبیب عمه ما راه دور رفت

میخواست قتلگاه بماند به زور رفت

 آتش گرفت چادرش اما کسی ندید

 پنجاه وپنج سال قدش را کسی ندید

 یابن شبیب عمۀ ما احترام داشت

 چندین امام زاده و چندین امام داشت ..

یا بن شبیب بس که زمین خورد جان نداشت

میخواست راه علقمه گیرد توان‌نداشت

یابن شبیب مشک‌ گرفتار تیر شد

 یابن شبیب عمه ما هم اسیر شد

 گفت تلاش کرد نیفتد ولی زپا افتاد

 شبیه مادر خود بین کوچه ها افتاد

 چه خوب شدکه مسیر عبور خلوت بود

 کسی ندید که آقای ما کجا افتاد

 شبیه چادر خاکی عبا شده خاکی

 به پای خویش نیوفتاد بی هوا افتاد

کسی مزاحم جان دادن امام‌نشد

 به یاد چکمه وگودال کربلا افتاد

 میان آن همه قاتل یکی جلو آمد

 به ضرب نیزه او شاه از صدا افتاد

کنار گودی گودال مادرش میدید

 محاسن پسرش دست بی حیا افتاد

 به اسبها همگی نعل تازه کوبیدن

به این دلیل بدن بین بوریا افتاد

میان کوچه و بازار بسکه رقصیدن

 سَرِ بریدۀ آقا زنیزه ها افتاد

میون کوچه و بازار کار از کار گذشت

 زینب از میونِ انظار گذشت

 از سر کوچه و بازار گذشت

. . *میگن: امام رضا از خونه مأمون اومد بیرون یه دست به دیوار گرفته بود یه دست رو‌ دلش گذاشته بود .میگن امام رضا تو کوچه هی نفس نفس میزد هی رو خاک می‌نشست بلند میشد، به هر بنشستن وبرخاستن میگفت ای مادر... این روزا یه مادر هم سراغ دارم دست رو دلش گرفته بود، این مادر هم هی صدا میزد:آه محسنم ....* .

 دانلود بخش اول 

 دانلود بخش دوم 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 24
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 356
  • آی پی دیروز : 496
  • بازدید امروز : 782
  • باردید دیروز : 3,433
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 42
  • بازدید هفته : 16,463
  • بازدید ماه : 54,862
  • بازدید سال : 1,264,786
  • بازدید کلی : 19,770,614