loading...

آئین مستان

متن روضه طفلان حضرت زینب , متن روضه شب چهارم محرم , روضه طفلان حضرت زینب , شب چهارم محرم , طفلان حضرت زینب شب چهارم محرم , طفلان حضرت زینب , متن روضه طفلان زینب

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3818 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 789 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

کاش تا خیمه سبزت برسد فریادم

من از آن روز که در بند توام آزادم

عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم

دل به یک یوسف گم گشته زیبا دادم

باز من ماندم و پرونده امضا نشده

کاش با یک نظر لطف کنی دلشادم

سرم رو می اندازم پایین با خجالت میگم:

عافیت در دل من راه بصیرت بسته

شد هوس جای تو موعود من و میعادم

در دلم شوق گناه و به لبم نام شماست

چند بار نامه ی عمل من رو دیدی، های های گریه كردی آقاجان؟حلالم كن خیلی اذیتت كردم آقا

در دلم شوق گناه و به لبم نام شماست

بنده ای بی صفت و هر چه که بادابادم

ترسم این چشم به دیدار تو عادت نکند

بسکه بر جلوه صد رنگ گنه معتادم

تشنه روی توام رفع عطش می خواهم

گفتم از تشنگی و یاد لبی افتادم

گفتم از تشنگی و از غم اطفال حسین

مثل زهرا وسط روضه زپا افتادم

مثل عباس مبادا تو اُمیدم ببری

مثل زینب نكنی آه تو دشمن شادم

بعد یك عمر حسین است فقط ذكر لبم

چه كنم حرف دگر یاد نداد استادم

نام تو حرز نجات است مبادا برود

در سرازیری قبر اسم شما از یادم

***

چون در لحدم نكیر و منكر دیدند

یك یك همه اعضای مرا بوئیدند

دیدند زمن بوی حسین می آید

از آمدن خویش خجل گردیدند

آقا شیخ حسن علی اصفهانی رحمة الله علیه ،یكی از بزرگان مشهد خواب ایشان رو می بینه،سئوال میكنه:آقاشیخ حسن علی یك عمر غلامی خانواده حسین،یه عمر نوكری در خونه ی علی با شما چه كردند؟وعد ها و وعید ها محقق شد یا نه؟درست بود یا نه؟ایشان فرموده بود:من رو توی خونه ی قبر گذاشتند،همه رفتند،آن دو ملك آمدند،سئوال كردند مَنْ رَبُّك؟ تفضلی شد،عنایتی شد،ذره پروی حضرت شامل حالم شد،یادم اومد جواب بدم،سئوال كردند: مَنْ نَبیُّك؟جواب دادم. ما كِتابُك؟جواب دادم. امامات رو بشمار،مَن اِمامُك؟ گفتم: امام اولم علی ِ، امام دوم من حسن ِ،تا اومدم بگم:حسین امام سوم من ِ، بغض كردم، تو خونه ی قبر شروع كردم برا حسین گریه كردن.

از آب هم مضایقه كردند كوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان كربلا

چرا گریه نكنم؟چرا داد نزنم؟

بودند دیو و دد همه سیراب و می مكید

خاتم زقحط آب سلیمان كربلا

***

دو قطعه ابر که فصل نگاهشان باران

در خونه ی حضرت زینب سلام الله علیها، امشب زانوی ادب بزنیم،بی بی خیلی گریه كن های برادرش رو تحویل می گیره

دو قطعه ابر که فصل نگاهشان باران

دو چشمه عاشق رفتن، دو رود سرگردان

 دو تا نسیم بهشتی پر از لطافت عرش

که می وزند در اطراف عرش الرحمان

 دوتا درخت بهشتی دوشاخه ی زیتون

دو گل اگر که ببویی بنفشه و ریحان

  دوسبز پوش بهاری دویا کریم خدا

دومجتبای مدینه دو سفره ی احسان

 دو ابروان کمانی در آسمان خدا

که اَخم و شادیشان یا عذاب یا غفران

 دو آسمان بلا که اگر اراده کنند

به یک نگاه نمایند کوفه را ویران

 دوکوه سرخ اُحد در مدینه ی زینب

دو ایستاده ترینی که نامشان ایمان

 دوتا مسافر راهی به گر یه ی یعقوب

دوتا عزیز مدینه دو یوسف کنعان

 دوتا مسیح، پسرهای مریم زهرا

دوتا عصا به دو دستان زینب عمران

 دوتا صدف که اگر واکنند لب گویند

دو دُر زینبی اند و دو لؤلؤ مرجان

دوتا علی به دو ذوالفقار می جنگند

یکی به نام علی و یکی امام زمان

 دو بچه شیر حجازی به غرش عباس

دوتا یلی که می آیند در دل میدان

 یکی نگاه به یثرب نمود ونعره کشید

که آی قوم سقیفه قبیله ی شیطان !

 اگر که مرد نبردید پیش ما آیید

چهل مبارز و یک زن کجاست غیرتتان

 هنوز در وسط کوچه مادر افتاده

هنوز فضه به دیوار تکیه اش داده

دوباره قافیه باران گرفت و دریا شد

دل قصیده گرفت و عزای زهرا شد

دوباره باد وزید و مدینه پیدا شد

دوباره زینب ما در مدینه زهرا شد

 نوادگان علی در مدینه غُریدند

و گرد خاک عجیبی دوباره بر پا شد

 دو بچه شیر حجازی به بیشه افتادند

و معركه قُرق بچه شیر ِ زهرا شد

 مغیره را که به سیلی زدند- داد زدند

که حال نوبت آن مرد بی سرو پا شد

 دوتا علی به دو شمشیر نصفه اش کردند

که پشت کفر به دست دو تا علی تا شد

 دوباره خیمه ی زینب به هلهله آمد

و باز شهر مدینه تبسمش وا شد

لذت می برد حضرت زینب سلام الله علیها وقتی این دو بچه اومدن به میدان و شروع كردند به رزم كردن و جنگیدن،اشك شوق می ریخت،مرتب می گفت:بارك الله،ماشاءالله،من رو شرمنده ی مادرم نكردید،من رو پیش ام البنین خجالت زده نكردید.بارك الله. اما هیج جا ننوشته،كسی نمی تونه ادعا كنه،بگه: وقتی بچه هاش به شهادت رسیدند زینب از خیمه ها بیرون اومد،شكایتی،گله ای،ناله ای،فریادی،ابدا. حتی از خیمه بیرونم نیومد، زانو هاش رو تو خیمه بغل گرفت،فقط می گفت:خدا حسینم رو كمك كن،بچه های من فدای یك تار موی حسین. لذا وقتی برگشت به مدینه عبدالله سئوال كرد زینب،شنیدم دو تا بچه هام وقتی به شهادت رسیدند،از خیمه بیرون نیومدی،چرا؟گفت:عبدالله،هدیه ی من خیلی ناقابل بود،چیزی نبود در محضر حسین.بعضی ها هم میگن:گفت:عبدالله ترسیدم چشمم به چشم برادرم بیوفته،خجالت بكشه. اما درستش اینه من خجالت زده ی حسینم،ای كاش صد تا پسرداشتم یكجا همه رو قربان حسین می كردم. اما دو جا بی بی زینب اومد،خودش رو روی بدن دو شهید انداخت،یكی كنار بدن علی اكبر، بی بی زینب خودش رو انداخت رو عزیز برادر، بازوی زینب رو گرفت،برگرداند به خیمه ها،این جا حسین بود زینب رو از بدن یه شهید جدا كنه،اما جای دیگه كه خودش رو انداخت رو بدن حسین،راوی میگه: وَ الله لا أنسى زینب بنت علی ، تَندِبُ الحسین و تُنادی بصوتٍ حَزین: یا مُحمداه صَلى عَلَیك مَلیكُ السَّماء ،هذا حُسینٌ مُرَمَّلُ بالدِّماء مُقَطَّع الأعضاء، مَسلوبُ الْعَمامَةَ وَ الرِّداء.

 منبع: لهوف، سید بن طاووس، ص 133-134

{سوگند به خدا زینب دختر على علیه السّلام را فراموش نمى‏كنم كه با آهى جانكاه براى حسین علیه السّلام مى‏گریست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد: فریاد اى محمّد! دخترانت را اسیر كرده‏اند، فرزندانت كشته شده‏اند و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، این حسین تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده‏اند، عمامه و لباسش را به یغما برده‏اند.}

مانند مادرم چقدر می خورم زمین

تو خورده ای زمین من اگر می خورم زمین

گفتی نیا به جان تو طاقت نداشتم

مانند دختران تو طاقت نداشتم

خواهر بمیرد آه دگر دست و پا نزن

تنگ است جات ، مادرمان را صدا نزن

آی حسین....

روضه طفلان حضرت زینب (س) شب چهارم محرم - کاش تا خیمه سبزت برسد فریادم - حاج مهدی سلحشور 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 367
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 2,632
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 31
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 2,632
  • بازدید ماه : 2,632
  • بازدید سال : 1,317,665
  • بازدید کلی : 19,823,493