روی نیزه ها بودی و من
زیر دست و پا بودم و تو
تو تشت طلا بودی و من
تو نامحرما بودم و تو
وای من از مردم شام که از خدا بی خبرن
بیا نزار که بچت و برا کنیزی ببرن
دیگه نگم که دست کی گرفت سوی چشام و
دیگه ازم نپرس کی دزدیده گوشواره هام و
بابا بابا حسین
همه زحمتای تو و من
گمونم که بی اجر بابا
بین که روی صورت من
جای دستای زجر بابا
بس که موهام سفید شده
حق داری نشناسی من و
یکی بگیره جلوی حرمله ی بد دهن و
بابا بابا حسین
قدم خم شده دست به عصام
ببین که دارم جون میکنم
من و هر کی میبینه دیگه
خیال میکنه پیر زنم
کاشکی عموم بود و میدید رقیه بیچاره شده
بس که لگد شده چادر من پاره شده
ارسال شده توسط: آقای جواد راستگوی
شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.