امشب چراغ محفل ما اشك ديده است / دردى كه دل به خون جگر پرورديده است
از چشمه سار سينه سوزان جدا شده / اشكى كه در حريم ولايت چكيده است
امشب كه ذره ذره عالم به غم نشست / خورشيد علم در دل خاك آرميده است
دردا كه در حجاب لحد ناپديد شد / ماهى كه جلوههاى خدا را بديده است
تاريخ در حمايت قرآن پس از على / مظلومتر ز حضرت صادق نديده است
منصور دل نداشت كه بر حال او نسوخت / سوزان بر او چو خاطر هر آفريده است
او جان عالم است كه از جور دشمنان / جانش ز غم فسرده و بر لب رسيده است
روح نماز گرم نماز و ز زير پاش / سجاده ى نماز عدويش كشيده است
شاعر: سيد رضا مويد