loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد شهادت امام صادق,سینه زنی واحد شهادت امام صادق,شهادت امام صادق,امام صادق,متن سینه زنی واحد امام صادق,سینه زنی واحد امام صادق,متن مداحی واحد شهادت امام صادق,متن مداحی شهادت امام صادق,م

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 608 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3814 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 676 زمان : نظرات (0)

 

شب آخره بی تابم
چشای ترم بیداره
بغضِ آسمون سنگینه
انگاری داره میباره

بالا میگیره گریه و ماتم من
نمیشه سحر تاریکیِ شب من
رسیده دیگه جونِ من به لب من

از این زمونه سیرم
مدینه کرده پیرم
کجایی مادر امشب
دیگه دارم میمیرم

غریب امام صادق

حالا که دارم میسوزم
حالا که تمومه کارم
یه غصه ای تو سینه م
که داره میده آزارم

کسی ندیده اشکای سحرمُ
کسی ندیده زخمایِ جیگرمُ
واسه کی بگم روضه مادرمُ

کوچه پر از مردم شد
دستِ گلا هیزم شد
دست یکی بالا رفت
گوشواره مادر گمشد

غریب امام صادق

دیگه دارم از حال میرم
شده موقعه ی پروازم
یه عمریه روضه خونم
دلم روضه میخاد بازم

میخام روضه ی کربلا رو بخونم
روضه ی لب بچه هارو بخونم
روضه ی سر و نیزه هارو بخونم

با هر نفس با هر آه
میگم که یا ثارالله
لایومک یومک حسین اباعبدالله

حسین اباعبدالله

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 994 زمان : نظرات (0)

 

غم می نشست و قلب تو در سینه می گداخت
آمد شرارِ زهرُ تو را رو به قبله ساخت
آتش زپای تا سرت از بس که آب کرد
دیگر کسی ز چهره شما را نمی شناخت

ای لحظه لحظه از نفست خِیر دیده شهر
تا دیده است دیده تو را قد خمیده شهر
اصلا خودت بهانۀ این بارِ روضه ای
تا حالا بهانۀ روضه ، یا برا مادرت یا برا جد غریبت درست میکردی ..

اصلا خودت بهانۀ این بارِ روضه ای
پا بر زمین مکوب محاسن سفیدِ شهر

شیخ الائمه غصه تو را پیر کرده است
این زهر بد به جانِ تو تاثیر کرده است
از پیله های روضه که بر تن تنیده ای
حالا نفس به سینۀ تان گیر کرده است

جانِ به لب رسیده چرا گریه میکنی؟!
بر حال شیعه گرم دعا گریه میکنی
این آخرین روضۀ بعد از وصیت است
بر سر جدایِ کربُبَلا گریه میکنی

امشب تو میگی حسین ، امام صادق هم باهات میگه حسین .. خوب گوش بدی مادرش زهرا هم میگه حسین ..

اصلا همه روضه ها منتهیِ به روضۀ ابی عبدالله میشه ..

غیر از تو هم و غم کسی دین نمیشود
این قدر صورتش پُرِ از چین نمیشود

خیلی شُدید پیر ولی وقتِ احتضار
با چکمه سینۀ تو که سنگین نمیشود

در بستری ولی تنِ تو پا نمی خورد
خواهر ز دیدنِ بدنت جا نمی خورد
در آفتاب تشنه رهایت نمی کنند
بر پهلوی تو نیزۀ اعدا نمی کنند

اصلاً آقا دوست داره اینجوری روضه بخونیم .. مشغوله درسِ امام صادق (ع)

(بشکنه اون دهانی که به اصلِ روضه کار دارن نه به روضه خوان ..)

حضرت بالای منبرِ یه وقت دید روضه خوان ابی عبدالله وارد شد حضرت اومد پایین فرمود برو بالا منبر روضه بخوان ..

شروع کرد روضه خواندن ، هی مدارا میکنه مقابلِ امامِ .. حضرت فرمود نه ؛

همونطور که بینِ خودتون روضه میخوانید .. شروع کرد روضه خواندن دیدن آقا به پهنایِ صورت داره اشک میریزه ..

وقتی چراغ عمر تو خاموش می شود
خاکِ بقیعِ غم به تو آغوش می شود
ناموسِ داغ دارِ تو هم مثلِ جدتان
با ضرب تازیانه سیه پوش می شود

گفت بعد از همون شبی که آمدن درب خانۀ امام صادقُ آتش زدن ، اومدم خدمت حضرت دیدم سر سجاده نشسته ،

خیلی بی قراره خیلی داره گریه میکنه .. گفتم آقا شما مظهرِ صبرید ، الحمدالله کسی آسیب ندید که ..

حضرت فرمود تو گمان میکنی من برا خودم گریه میکنم؟! دیشب این بچه هام از ترس هی از این هجره به آن هجره میدویدن ..

یادم افتاد بچه های جد مظلومم حسین .. وقتی خیمه ها رو آتش زده بودن ..

حسین ….

بر پیکرِ تو زخم مکرر نمیرسد
یک بوسه از لب تو به خواهر نمیرسد
انگشتر و عمامه و پیراهن و عبا
دختر که هست بر کس دیگر نمیرسد

ای آسمان به حسرت به اشک شبانه ات
سجاده بود و زمزمۀ عاشقانه ات
آتش گرفت خانه ات اما تکان نخورد
یک لحظه رو سری به سرِ اهل خانه ات

شمشیر بر گلوی تو کاری نمی شود
بر پیکر تو اسب سواری نمی شود
در کوچه هایِ دلهره انگیزه سنگ و چوب
بر روی نی سر تو که قاری نمی شود

پا برهنه ..
یه پیرمردُ دنباله مرکب شبونه بردن
باز دوباره ..
هیزم به دستا سمت یه خونه هجوم آوردن

آه ، سجاده رو از زیر پاش کشیدن و
دستاشُ بستن
همونایی که با لگد زدن به در
پهلو شکستن

رویِ دستام ..
جایِ طنابِ شبیه حیدر خیلی غریبه
بس که تو راه ..
افتاده رو خاک شبیه جدش خد التریبِ

آه ، آقایی که دشمن براش سه مرتبه
شمشیر کشیده
پیش زن و بچه ش کسی از بدنش
سر نبریده

هر جا نشستی صدا منو میشنوی دستور امام صادقِ به ابابصیر ، فرمود اگه میخوای مادرم زهرا رو یاری کنی

راهش اینه برا مصیبت جد غریبم ناله بزنی و بگی حسین ، هرچقدر کار باهاش داری زن و مرد یا حسین ….

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 718 زمان : نظرات (0)

 

انقدر روضۀ امام صادق با روضه مادرمون گره خوردهیکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت ، آقا سوال کردن کجا بودی؟ چند روزی پای درس ما نیومدی!گفت آقا از شما چه پنهون بچه‌دار شدم ، خدا بهم دختر داده ، آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده ،

ان‌شاءالله عاقبت به‌خیر بشه ، حالا اسمشُ چی گذاشتی؟گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کردن گفت آقاجان نکنه بی‌ادبی کردم! چرا گریه می‌کنید؟فرمود آخه نام مادر مارو رو بچه‌ت گذاشتی ..؛ یه‌وقت نکنه بهش بی‌احترامی کنی ..یه‌وقت نکنه سرش داد بزنی .. یه‌وقت نکنه کتکش بزنی

کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد

همین که پا شدی از جا دوباره افتادی
دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد

یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره ، باید یه‌ کم بایسته استراحت کنه ..

اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه

بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چه‌ها نگفت به تو هر کجا زمینت زد

رسیده‌ای وسط کوچۀ بنی هاشم
صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد

یه وقته یه مرد زمین می‌افته ، زود بلند میشه ، یاعلی میگه ، سریع خودش رو جمع‌و‌جور میکنه ..اما نوکرا یه‌وقته یه زن زمین می‌افته .. وقتی یه زن زمین می‌افته خیلی خجالت میکشه ،دور‌و برش‌ُ نگاه میکنه کسی ندیده باشه .. تازه مادر ما باردار بوده ..همچین که زمین افتاد ، امام حسن دستش رو گرفت :پاشو مادر .یازهرا….

خدا لعنت کنه ابن ربیع نانجیب رو ، یه جوری آقامونُ تو کوچه‌ها میبرد ،این آقای من و تو زمین می‌افتاد پا می‌شد .. همه روضه ها باید ختمه به کربلا بشه ..بریم کربلا .. این‌جا گرچه آقا امام صادق زمین می‌افتاد ، آقا رو رو زمین می‌کشیدن ،ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزده همچین که رسید ، منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه نتونست ،بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده ،هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زنده‌ت نمیذارم .. از غضبِ پیغمبر ترسیدم معذرت خواهی کرد از امام صادق گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم ،اگه کاری با من داری بفرما؟! فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟گفت نه منم باهات کار ندارم ، اگه درخواستی داری بهم بگو ، فرمود منو زود برسونید خونه‌م ..الان زن و بچه‌م تو خونه نگرانن .. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته ،تازه درِ خونه‌م رو آتیش زدید می‌دیدم بچه‌ها هی دارن این‌طرف و اون‌طرف میدَوَن ، مضطربن ، نگرانن فقط یه جمله بگم ..اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچه‌ش بود ، آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد ..یه‌مرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمه‌ها حمله‌ور میشن .. با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد ،صدا زد هنوز حسین زنده‌ست داره نفس میکشه ، چرا به خیمه‌ها حمله‌ور شدین حسین ..

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 889 زمان : نظرات (0)

 

 

گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
این رسم و شیوه هیچ به شهر دگر نبود

آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر ..

اومدن گفتن آقا جان ؛ علت گریه چیه ؟ خانه سوخته ولی الحمدلله کسی آسیبی ندیده .. چرا اینقدر گریه میکنید ؟! چرا اینقدر بی‌تابی ؟!

آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت ، فاطمه ای پشت در نبود

می‌سوخت دَرُ فاطمه پشت در بود ..

بارک الله به غیرتتون .. درستم همینه .. دلشو میخوای به دست بیاری برای مادرش گریه کن آی مادر ..

می‌سوخت در و فاطمه پشت در بود
دل از درِ آتش‌زده سوزان‌تر بود

چون شمع علی بر سر پروانه رسید ..

 اما

شمعی که نبود ، دگر خاکستر بود

بر فاطمه فضه بود نزدیک ولی
نزدیکتر از کنیز میخِ در بود

شاید بعضیا تعجب کنن شب شهادتِ ، درسته . ولی فرمودند امام صادق نبود ولایت نداشتیم ، کربلا نداشتیم ، گریه نداشتیم روضه نداشتیم ..

گفت چند وقته پیش ما نیومدی !گفت خدا یه دختر بهم داده . سریع پرسید اسمشو چی گذاشتی ؟.. دختر برکته .. صدا زد آقا اسمشو فاطمه گذاشتم ..دید آقا سرشو پایین آورد .. شروع کرد گریه کردن .. اینقدر گریه کرد صورت مبارک رسید نزدیک به زمین
آقا جان کار بدی کردم ؟!!! گفت بهترین اسمارو گذاشتی اما مراقب باش یه وقت تو صورتش نزنی ، با صدای بلند باهاش حرف نزنی ، بهش پرخاش نکنی ..

آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت فاطمه ای پشت در نبود

 ببرمت کربلا یه بیت هم بریم کربلا گریزمون باشه ..

بردند اگر به بزم عدو نیمه شب مرا
آنجا یزید و چوب تر و تشت زر نبود

بارک الله دستتو بیار بالا هرچی دستت خالیه بگو حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 525 زمان : نظرات (0)

نور داور ، صادق آل پیمبر ..

ای کلام پر زنور تو الهی
ای که بر اهل دو عالم تو پناهی
صادق آل علی دلبند زهرا
بر گدایان درت بنما نگاهی ..

ای کلامت ، حافظ دین خدا و
ای جمالت ، جلوۀ نور الهدی و
میبرم من ، نام تو با دیدۀ تر ، نور داور

نور داور ، صادق آل پیمبر ..

حوزه های علمیه مدیونت آقا
علم تو علم خدای حی اعلا
خاک غربت بر سر و رو از غم تو
عالمان سینه زن این داغ عظما

ای دل آرا ، آبروی هر دو دنیا
کن تو ما را ، اهل علم و دین و تقوا
جان فدایت ، ای گل از کینه پرپر ، نور داور

نور داور ، صادق آل پیمبر ..

خانه ات آتش گرفت بودی آقا
غصه دار روضه های کربلایی
خانه ات آتش گرفت و بین آتش
گریه کن بر داغ سرهای جدایی

شد حسین در ، کربلا محنت کشیده
و به نیزه ، رفت سرهای بریده
زین مصائب ، روز و شب بودی پریشان ، ای حسین جان

روح ایمان ، سیدی مولا حسین جان ..

تو شدی کشته که دین زنده بماند
در هجوم فتنه و تکفیر و بدعت
روی نیزه جلوۀ کهف و الرقیمی
قاری قرآن شدی در اوج غربت

نور حق و ، گرمی راز و نیازی
روی نی هم ، تو مبلغ نمازی
وز غم تو ، قلب عالم شد پریشان ، ای حسین جان

روح ایمان ، سیدی مولا حسین جان ..

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 373 زمان : نظرات (0)

مقدم

دوباره بویِ دود از ، شهرِ مدینه اومد
دوباره رنگِ غصه و ، شرر به سینه اومد
یه عده به شیخ الائمه ، بی احترامی می کنند
با ناسزا دور و بَرش ، شیرین زبونی میکنند
کوچکترا دارن فرار میکنن از هر طرفی
نامردا ، با بچه ها هم ، نامهربونی میکنند
آه ... دل من دوباره غصه داره ...
آه ... دل من هوای گریه داره ...
آه ... دلِ من ، امون از این غریبی .....
 
کشون کشون ، پیاده ، آقامون و میبردن
رَمق تو زانواش نبود ، همش زمین میخوردن  
الهی اون کسی که آقا رو برد خیر نبینه
حداقل نذاشت برا ، یه لحظه آقا بشینه
بیخود نبود با دست بسته ، کارت آقا گریه یود
اینجا یه روضه اشکایِ چشات برا رقیه بود
آه ... دل من ... رقیه و اسیری
آه ... دل من ... امون ازاین غریبی
آه ... دل من ... چته دوباره گیری
آه ... دلِ من ، امون از این غریبی

دانلود مداحی

تعداد صفحات : 17

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 313
  • آی پی دیروز : 313
  • بازدید امروز : 3,694
  • باردید دیروز : 2,722
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 28
  • بازدید هفته : 18,868
  • بازدید ماه : 99,488
  • بازدید سال : 1,309,412
  • بازدید کلی : 19,815,240