خانه ی دل از غم آن آشنا آتش گرفت
یا که گویم قلب او هم از جفا آتش گرفت
زهر کینه همچو میخی روی سینه جا گرفت
سینه و قلب و همه جای شما آتش گرفت
آنقدر از چشم خود خون جگر می ریختی
تا که از هرمش همی چشم شما آتش گرفت
جای آنکه او بنوشاند تو را از آب و شیر
جای آن از زهر جسمت تا به پا آتش گرفت
گرچه می سوخت اما قبل از این ها این جگر
از غم داغ غریب کربلا آتش گرفت
سروده : جعفرابوالفتحی