آئین مستان

عمری است و با عنایت تو گریه می کنم

تنها به قصد قربت تو گریه می کنم

عمری است و پای بیرق مشکی  روضه ها

در سایه سار رحمت تو گریه می کنم

گاهی ستاره می شوم و تا سپیده دم

در آسمان غربت تو گریه می کنم

قبرت که نیست دلخشوم از این که عاقبت

پایین پای هیئت تو گریه می کنم

آه ای ضریح گمشده بانوی بی نشان

در حسرت زیارت تو گریه میکنم

تا صبح و در حوالی دلتنگی بقیع

با بوی یاس تربت تو گریه می کنم

دوباره مرغ جانم هوای کربلا کرد

دل شکسته ام را به غصه مبتلا کرد

سجده بر خاک حسین سجده ی اعلی خداست

چون خاک حرمش خاک کف پای خداست

مهر اغیار حرام است ورودش در دل

چون دل عاشق ارباب فقط جای خداست

گوشه نامه ی اعمال غلامان حسین

بهر تایید به هر صفحه ای  امضای خداست

من و این روضه ها الحمدالله

دل و یاد شما الحمدالله

رسد روزی که در سجده بگویم

رسیدم کربلا الحمدالله