loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت حضرت مسلم , متن روضه شب اول محرم , متن مداحی شب اول محرم , روضه شهادت حضرت مسلم , روضه شب اول محرم , شهادت حضرت مسلم , شب اول محرم , متن روضه شب

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 543 زمان : نظرات (0)

میثم مطیعی

 

بانگ عزا، داره از آسمون میاد

زمزمه های مادری جوون میاد

بساط روضه رو میچینه با حسن

گهواره و یه مشک و پاره پیرهن

عالم شده، حسینیه بازم

فرشته ها، با اشک و آه و غم

باز میکشن، به دور عرش حق

کتیبه های محتشم

حسین جان، غریب دشت کربلا

ای محرم، یه ساله چشم به راهتم

چشم به راهه بیرقای سیاهتم

هلال تو تداعیه سه تا غمه

که خون براش گریه کنم بازم کمه

چیه اون سه تا؟

قد حسین، کنار علقمه

بالای تل، دختر فاطمه

یا مادری، که قامتش خمید

تو اون هجوم و همهمه

مادر شنیدم كربلا قامتت خمیده، ما همیشه شب اول محرم مهمان خود شما هستیم، فرمود: اومدم پشت در، قسم دادم تو رو خدا از ما دست بردارید، فأخذ ... السوط من ید قنفذٍ تازیانه رو گرفت قنفذ. ای مادر ما یتیم شدیم. فضرب به عضدی شروع كرد بازوهای من رو كبود كردن و رکل الباب برجله چنان با پا به در زد. فرده علی در رو روی من انداخت و أنا حاملٌ من حامله بودم

بنیّ، آبت ندادن اشقیا

حالا بریم در خونه ی مسلم، سفیر امام حسین،شاید سال بعد ما دیگه زنده نباشیم برات گریه كنیم

پسرعمو، دلشوره هام بی انتهاست

تو کوفه ام اما دلم پیش شماست

بیعته اون دستای سنگین یادمه

دلشوره هام بیشتر برای بچه هاست

آقا نیا، خزون میشه بهار

اگه میای، رقیه رو نیار

نقشه دارن، مردم نابکار

حتی برای شیره خوار

لالالا یه كم دیگه دووم بیار

یه كم دیگه دندون روی جیگر بذار

مشك و یكی برده كه بر می گرده زود

وقتی می رفت فقط به فكر خیمه بود

نده با اشك زندگی مو به باد

با آب میآد اگه خدا بخواد

عمو رسید كنار علقمه

صدای تكبیرش میآد

لالایی عموت رفته آب بیآره

چی شد؟شب هفتم شد؟

لالایی عموت رفته آب بیآره

حالا هنوز رباب داره گهواره رو تكان میده، جنگ تمام شده، صدای یه مادر دیگه ام میآد:

بنیّ، آبت ندادن اشقیا

محبت آدم رو بالا می بره، اینقدركه محب هم رنگ محبوب میشه، شبیه محبوبش میشه، حتی اگه حواسش نباشه،چند ساله داریم شباهت های مسلم و امام حسین رو میگیم. تنهایی مسلم رو گفتیم، ای تنها...پرتاب سنگ به مسلم رو گفتیم. امسال یكی دیگه از وجوه شباهت مسلم و آقاش رو بگم، اگه خدا كمك كنه. وقتی صبح اومدن در خونه ی طوئه، مسلم آمد جنگ نمایانی كرد، جنگید جنگید، خسته شد، به در یه خونه تكیه داد، صدا زد: اللّهمّ إنّ العطش قد بلغ منّی خدایا تشنگی من رو كشت. یه چیزی تو ذهن من میره و میآد. همین داره اذیتم میكنه. آقاشم تشنه شد عطش الحسین علیه السلام فدعا بقدحٍ. آقا تشنه شد ظرف آبی مهیا شد، لحظه های آخر، راوی میگه :ظرف رو بالا آورد آب بخوره، رماه الحصین بن نمیرٍ بسهمٍ فدخل فمه یه وقت تیری آمد به دهان مباركش اصابت كرد. آب خونی شد. آخه برا مسلمم آب آوردند، خون دهانش داخل آب ریخت، فرمود: روزیم نبود،اگه روزیم بود می خوردم. چی می خوام بگم؟ وقتی مسلم می جنگید، راوی میگه یه ملعونی اومد یه ضربتی به لب مسلم زد، لبش پاره شد، از لبش خون اومد

لب من پاره اگر گشت دگر چوب نخورد

در غم چوب یزید و لب خونبار توأم

روضه ی من امشب اینه: اگه یه غنچه ی گل تازه باشه، وقتی با چوب به این غنچه بزنی سخت پرپر میشه، اما اگه غنچه خشك شده باشه، وقتی با چوب بزنی راحت پرپر میشه، رو زمین می ریزه، یه وقت زینب نگاه كرد، دید چوب خیزران رو بالا می بره...ای حسین....

زینب چو دید نخل امیدش ثمر نكرد

آهش بر آن ستمگر ظالم اثر نكرد

آندم به طعنه گفت: بزن خوب می زنی

ظالم به بوسه گاه نبی چوب می زنی

حسین...... لذا گفت:حسین جان باورم می شد من رو از تو جدا كنند، باور می شد سرت رو به نیزه بزنند، باورم میشد مارو به اسارت ببرند، اما دیگه باورم نمی شد جلو چشم بچه هات به لب و دندانت با چوب خیزران بزنند...حسین....

 روضه شب اول محرم و شهادت مسلم بن عقیل (ع) - بانگ عزا، داره از آسمون میاد - دکتر حاج میثم مطیعی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 623
  • آی پی دیروز : 562
  • بازدید امروز : 5,568
  • باردید دیروز : 5,510
  • گوگل امروز : 50
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 39,200
  • بازدید ماه : 102,302
  • بازدید سال : 1,144,443
  • بازدید کلی : 19,650,271