بغض نگاهش را به خون نشانده، واویلا
دیگر رمق در چشم او نمانده، واویلا
گل های او گریان کنار بستر، واویلا
دریای خونی در نگاه دختر، واویلا
دستان عباسش گرفته این بار، واویلا
می گوید ای بابا خدانگهدار، واویلا
از این دم جدایی
دل ها شکسته میشد
وقتی که دیدگانش
آرام بسته می شد
حیدر آقام حیدر آقام
راهی اعلا شاه عالمین است، واویلا
اشک یتیمی بر رخ حسین است، واویلا
آنکه به ذرات جهان امام است، واویلا
می گوید اکنون کار من تمام است، واویلا
زینب گرفته نوحه ای شرر بار، واویلا
می گوید ای بابا خدا نگهدار، واویلا
واویلا و واویلا