loading...

آئین مستان

از سراپای مدینه گِل غم می ریزد اشک از دیده ی غم بار حرم می ریزد از نگاه  نگران  برق اِلم می ریزد خوب پیداست که باران ستم می ریزد آه آرامش زهراست بهم می ریزد سایه ی خنده از این گلکده ک

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2933 زمان : نظرات (0)

از سراپای مدینه گِل غم می ریزد

اشک از دیده ی غم بار حرم می ریزد

از نگاه  نگران  برق اِلم می ریزد

خوب پیداست که باران ستم می ریزد

آه آرامش زهراست بهم می ریزد

سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود

یا قرار است که پیغمبر اکرم برود

نور از خنده لبهای ترش می بارید

از گرفتاری امت به جزا می ترسید

گفت :شیعیانم، امتم؛ قربونت برم که یک بار مارو نفرین نکردی. انبیاء همه نفرین که کردن، زیرو رو شد عذاب اومد، گرفتار شدن؛ اما رسول اکرم، خدا فرمود: نفرینشون کن؛ گفت :گناه دارن نمی فهمن، پیشنهاد نفرین رو خدا به پیغمبر داد. همونطور که امیرالمومنین، دیگه علی فاطمه رو از دست داده بود، عطر نزد بعد از بیست و پنج سال، گفتن آقا عطر می زنی؟ فرمود: نه من عزادارم فاطمه رو از دست دادم. نفرین امیرالمونینم گوش بکنید، میگه پیغمبر رو در عالم رویا دیدم ،علی جان چطوری؟ گفتم: آقا جان خسته شدم از دست اینا. اینقدر لجبازن؟ فرمود: نفرینشون کن؛ خدا منو از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده. این کوفه به همین نفرین دچار شد، یعنی امیرالمومنین ظرفیت همه بلاهای دنیا رو داره

نور از خنده لبهای ترش می بارید

از گرفتاری امت به جزا می ترسید

در به در درپی ارشاد بشر می گردید

مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید

در دلم شور عجیبی است، نمی دانم چیست

در گلو بغض غریبی است، نمی دانم چیست

دخترت زار به سر می زند، ای وای دلم

در دلم غصه شرر می زند، ای وای دلم

پدرم حرف سپر می زند، ای وای دلم

حرف از داغ پسر می زند، ای وای دلم

یک نفر آمده در می زند، ای وای دلم

دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست

 بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل

در زدن جوان رعنا و زیبا رویی پشت دره، حضرت عزرائیل بود، عزرائیل هم در این خونه رو میزنه بی اذن وارد نمی شه....

این جوان کیست که از دیدن رویش در دل

غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل

آه یا رب شده انگار صبوری مشکل

گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل

با اجازه بگذارید بیایم داخل

با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد

پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد

مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است

ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است

شب بیچارگی نسل  بشر  نزدیک  است

به علی هم برسان روز خطر نزدیک است

و قت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است

پدر آماده رفتن به سماوات ولی

نگران است برای غم فردای علی

تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد

 نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد

آه از سینه ی افلاک بر آمد هیهات

به علی فاطمه را باز امانت می داد

داشت اما خبر از قصه زهرا ای داد

این همه بی کس ای وای سرم درد گرفت

دل سرشار غم و شعله ورم درد گرفت

او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر

از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر

ازبه آتش  زدن یاسمنش داشت خبر 

از غم حیدر خیبر  شکنش  داشت خبر

از حسین و بدن بی سرش داشت خبر

اشک از دیده فرو ریخت و روحش پرزد

پر زد و دختر مظلومه او بر سر زد

این اسلام با محرم و صفر زنده است، یهود می دونست اسلام میاد و همه دنیا رو می گیره یهود میدونست یه پیغمبر می یاد خاتم پیغمبرانه، این پیغمبر کاری می کنه کارستون، همه دین ها در دینش خلاصه می شه ،این رو می دونستن بشارت ها در تورات  و زبور داده شده بود؛ می دونستن پیغمبر فعالیتش تو مکه نمی گیره چند صد سال قبلش رفتن دو مدینه جا گرفتن، اینا آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن. از علی هم نقره داغ شده بودن، در خیبر کنده بود، بعضی ها می گن چرا روز دوشنبه، اینقدر برنامه ریخته بودن، با هوچی گری اومدن بیعت گرفتن، چون بیشترین جمعیت یهود روز دوشنبه، دوشنبه بازارشون تو مدینه بود، همه جمع شدند اون روز رفتند در خانه رو آتش زدند. مهربانترین مادر عالمه، مادر اربامه، مادر امام زمانه، همه زندگیمه فاطمه، آی خدا تو شاهد باش، منو تیکه تیکه کنن یه ذره از محبت فاطمه دست نمی کشم، من با محبت زهرا زنده ام ؛ جمعیت زیادی از یهود جمع شدند دیدن علی رو دارن می برن، همین که کمبرند علی رو کشید حریف نشدن، از یه طرف فاطمه با قوت الهی نه قوت بشری، کمربند مولا رو کشید. همه نامردا رو زمین ریختند، آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردند، با قلاف و تازیه با تمام کینه ها زدند، مادر زیر دست و پا گم شد. اینجا یه جا یهود داشتند نگاه می کردند، یک جا هم زینب تو محله یهودیا همه سنگ برداشتند ای حسین...

امام سجاد فرمود: هفت تا مصیبت به ما وارد شد تو شام، بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودی ها بردن، اونقدر سنگ زدن سر بابام از رو نیزه افتاد، حسین....

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 597
  • آی پی دیروز : 562
  • بازدید امروز : 4,916
  • باردید دیروز : 5,510
  • گوگل امروز : 49
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 38,548
  • بازدید ماه : 101,650
  • بازدید سال : 1,143,791
  • بازدید کلی : 19,649,619