رفتی برنگشتی کردی بیقرارم
پاشو جون زینب علمدارم
علمدارم، علمدارم
از داغ غم تو خیلی گریه کردم
پاشو جون زینب علمدارم
علمدارم، علمدارم
پاشو ای ماه و مهتابم ، پاشو از جات که بیتابم
به پیش چشمای اهل حرم داداش نکن آبم
بی تو من از همه سیرم ، بریم خیمه نکن پیرم
میبینی که زمین خوردی و من حالا زمین گیرم
رقیه ام آب نخورد اصلاً فدای اون سرت پاشو
اگه جون داد و مُرد اصغر فدای اون سرت پاشو
امون ای دل.........
تنها بین لشکر با جسمت چه ها شد
از این غم اباالفضل قدم تا شد
قدم تا شد، قدم تا شد
با ضرب عمودی فرق تو دوتا شد
از این غم اباالفضل قدم تا شد
قدم تا شد، قدم تا شد
زدن دستاتو نامردا ، دیدم افتادی از بالا
با تیری که تو چشمت بود با صورت خوردی رو خاکا
امون از تیر و از نِی ها ، چقدر زخمی شدی اما
به دندونت گرفتی مشک دویدی هِی به سوی ما
ولی تا تیر به مشکت خورد زدی زانو و افتادی
تموم آبروت ریخت و تو از این غصه جون دادی
امون ای دل.........
میدونم که دیگه داری میری اما
بی تو میشه داداش حرم تنها
حرم تنها، حرم تنها
میره سمت خیمه چشم بی حیاها
بی تو میشه داداش حرم تنها
حرم تنها، حرم تنها
بی تو میشه حرم غوغا ، به هر خیمه میذارن پا
تو که میری میدزدن معجر از روی سر زنها
تو میری آه و واویلا ، از این شر و از این دعوا
میون اون همه آتیش میسوزه موی دخترها
اینا هر چی که ما داریم به غارت میبرن ای وای
اینا ناموس ماهارو اسارت میبرن ای وای
رقیه ام آب نخورد اصلاً فدای اون سرت داداش
اگه جون داد و مُرد اصغر فدای اون سرت داداش
امون ای دل.........