ثمر ریاض دل علی
دُر فاطمه گوهر حسن
به رسول قطعه ای از جگر
به حسین پاره ای از بدن
به دو لب عقیق یمن یمن
به دو طره موش خطن خطن
رخ او چراغ به بهشت دل
قد او قیامت کربلا
با شهیدانت جان ما هم به قربانت
مرده بودم و زنده شدم
عشق تو را بنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
با شهیدانت جان ما هم به قربانت
شهدا به وادی سرخ بلا
شده خم به عرض ارادتش
سر و دست و تن سپر بلا
یم خون بهشت شهادتش
مه و سال و هفته و روز و شب
همه لحظه های ولادتش
زده خیمه در یم سرخ خون
شده مرد سنگر ابتلا
تو دلیل دم زدن و نفسم
که دمی به تو برسم
به نام عشق قسم تویی همه کسم
با شهیدانت جان ما هم به قربانت
گل سرخ باغ محمدی
شکفد ز باغ جمال او
صلوات خالق ذوالمنن
به خصال او به کنال او
به بُراق وهم بگو مپر
نرسی به اوج کمال او
که گرفته جلوه جلال او
ز جلال حضرت کبریا
ثمر حسن که هماره دل
به حسین فاطمه بسته ای
تو هُمای قله خونی و
به دل شکسته نشسته ای
به شتاب میروی از حرم
تو که بند کفش نبسته ای
زره ات به تن شده پیرهن
بدنت شده سپر بلا
همه ی صفات نفحات حسین
ملکوت بساط حسین
قسم به ذات حسین
بهشت صراط حسین
دل به تو دادم، از بند عالم آزادم
مرده بودم و زنده شدم
عشق تو را بنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولت پاینده شدم
به مسیح نگاه تو من دولت پاینده شدم
صفا و مروه دیده ام
گرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من
کرب و بلا نمی شود
غم شهد و شور و فراق زده
به دل شراره تو
همه راه چاره ی من
به یک اشاره تو
جان من ارباب، آقای بی کفن آرباب