loading...

آئین مستان

متن روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن , متن روضه شب پنجم محرم , عبدالله بن الحسن , متن روضه عبدالله بن الحسن , شب پنجم محرم ,روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 784 زمان : نظرات (0)

محمدرضا طاهری

یازده سال است دستت هست در دستم عمو

یازده سال است در آغوشِ تو هستم عمو

هرکجا افتاده ام از پا صدایت کردم

بارها جای عمو ، بابا صدایت کردم

تو هوایِ بچه هایِ مجتبی را داشتی

هیچ فرقی بینِ من با اکبرت نگذاشتی

راحت و آسوده در آغوشِ تو خوابیده ام

گاه دلتنگِ پدر بودم تو را بوسیده ام

می نشستی می نشستم زود رویِ دامنت

داشت عطرِ فاطمه بویِ خوشِ پیراهنت

بعدِ بابای شهیدِ خود شدم دلبند تو

تو شدی بابایِ من،من هم شدم فرزند تو

بینِ آغوشت عموجان جایِ عبدالله شد

این چنین شد کُنیه ات بابای عبدالله شد

تو بغل کردی مرا هر وقت که خسته شدم

این چُنین شد من به آغوشِ تو وابسته شدم

+همیشه رویِ سینه ات جایِ من بوده عمو جان

-پس چرا حالا میانه قتلگاه افتاده ای

پس چرا بر سینۀ خود شمر را جا داده ای

پس چرا من را از آغوشت جدا کردی عمو

به دلم افتاده دیگر بر نمیگردی عمو

+ابی عبدالله سفارش کرده بود ، زینب جان شرمندگیِ قاسم داره منو میکشه ، این عبدالله خیلی بی قرار ها، نکنه دستشُ رها کنی، حواست بهش نباشه اومده تو میدون ... تا اومد بیاد عمه زود دستشو گرفت گفت عمه :

-عمه دارد تیر می آید به سویِ سینه اش

دارد می نشیند شمر رویِ سینه اش

عمه،جانِ مادرت دستِ مرا محکم نگیر

دستهایِ کوچکم را هیچ دست کم نگیر

گفته بابایم که تا آخر بمانم باحسین

گفته بابایم که لا یَومَ کَیومِک یاحسین

سینه ام را روبرویِ تیرها می آورم

دستِ خود را زیرِ این شمشیرها می آورم

تیری آمد بینِ آغوشت سرم را قطع کرد

دوستت دا... ، تیر حرفِ آخرم را قطع کرد

عمه ام گفت گلویت را ببوسم ای عمو

حرمله نگذاشت رویت را ببوسم ای عمو

از میانِ این همه لشکر به سختی آمدم

آخرش هم بینِ آغوش تو دست و پا زدم

زیر سمِ اسبهاشان پیکرم پاشیده است

مثلِ قاسم سینه ام به سینه ات چَسبیده است

+اومد بالا گودال ، دید ابنِ کعبِ حرام زاده ، همون کسی بود که اومد پیراهنِ پاره رو از تنِ ابی عبدالله بیرون آورد ...شمشیر بالاسرِ عمو گرفته ... صدا زد یابنَ الخَبیث میخوای عمویِ منو بکشی ؟ مگه عبدالله مرده .... تا شمشیر رو پایین آورد ، عبدالله دستشُ جلو آورد ... همچین که استخوانِ دست شکست ، صدا زد : وا اُماه .... انگار اون روز کوچه رو دید که اومدن باغلافِ شمشیر به بازویِ مادر زد ... پسرِ امام حسنم باید روضۀ زهرا درست کنه ...

-گردیده بود همدست قنفذ با مغیره

او با غلافِ شمشیر او تازیانه میزد

+تا صدایِ وا اُماهِ ش بلند شد ابی عبدالله دستِ بی جانشُ آورد عبدالله رو در آغوش گرفت ... هی در گوشش میگه عزیزم آروم باش ، الان مهمونِ بابات میشی ... الان مهمونِ مادرم زهرا میشی ... نانجیبا نذاشتن این گفتگو چند دقیقه طول بکشه ، خدا لعنت که حرمله رو ...اگه بی بی دنبالِ عبدالله اومده باشه حتماً این صحنه رو دیده ... یه وقت زینب دست رو سرش گذاشت ، دید نانجیب تیرِ سه شعبه رو کشید ... گلویِ عبدالله رو به سینۀ ابی عبدالله دوخت .... آه ... ایشاالله دیگه این صحنه رو زینب نبینه ، اون لحظه ای که ده اسبُ نعلِ تازه زدن ....حسین .......

+اشکات رو دست بگیر ، دستِ گدایی بالا ببر صدا نالت آزاد شه ... اللهم عجل لولیک الفرج

روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع) - یازده سال است دستت هست در دستم عمو - محمدرضا طاهری

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 136
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,060
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,060
  • بازدید ماه : 103,603
  • بازدید سال : 1,145,744
  • بازدید کلی : 19,651,572