loading...

آئین مستان

سینه زنی زمینه پیاده روی اربعین حسینی,پیاده روی اربعین حسینی,اربعین حسینی,متن سینه زنی پیاده روی اربعین حسینی,سینه زنی پیاده روی اربعین حسینی,متن مداحی پیاده رو

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1750 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3822 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 426 زمان : نظرات (0)

ای اربعین.....
سلامِ خِیلِ مومنین، ز پیر کودک و جوان
به تو که هستی، بهارِ اشک حسینیان
شور حماسۀ محشری ، روز تجلی دلبری
تو وعدگاه نورانیِ ، زُوار آن شه بی سری
ارواحنا، ارواحنا، ارواحنا له الفدا
یک قافله.....
ز شامِ محنت وبلا، رسد به دشت کربلا
چه کاروانی همه اسیرِ غم ولا
زینب به ناله گوید حسین رِزقم بلایِ اعظم شده
برگشته ام ولی قامتم، در وادیِ غمت خم شده
بر عالمین نور دوعین، مظلوم کربلا حسین

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 866 زمان : نظرات (0)

یه مرتبه زینب نگاه کرد دید یه دختری داره از علقمه میاد، یه مرتبه نگاه کرد دید یه دختری"بگم چه جوری می اومد؟" یه مشک آبو بغل گرفته،آی حسین،اومد جلو گودال قتلگاه،یه مرتبه صدا زد:بابا،بابا... "دیدی دختر چه زبونی می گیره؟"صدا زد:بابا شنیدم کشتنت،شنیدم با لب تشنه سر از بدنت جدا کردن، بابا شنیدم بهت آب ندادن، بابا پاشو ببین برات آب آوردم،تا این صحنه رو زینب دید،صدا زد: همه ی زن و بچه ها بیان،همه رو جمع کرد،اومدن دنبال این دختر،جمع شدن توی قتلگاه، همه دارن گریه می کنند، همه دور گودال حلقه زدن، یکی خاک تو صورتش میزنه،یکی زیر چادرش موهاشو پریشون میکنه، یکی ناله میزنه،یه وقت دیدن زینب اومد وسط گودال نشست، صدا زد:حالا میخوام براتون روضه بخونم"مگه میشه روز اربعین زینب روضه خون نباشه؟"گفت: حالا همه ساکت باشید، بذارید خودم روضه بخونم، آخه خودم دیدم

همین جا لاله ام را سر بریدن

ملائک از گلویش بوسه چیدن

خودم دیدن همه دور داداشم حلقه زدن، خودم دیدم نیزه دار داره با نیزه میزنه، خودم دیدم یکی با خنجر میزنه، خودم دیدم یکی با شمشیر میزنه.اونی که صدای من رو بلند کرد،دیدم اونایی که شمشیر ندارن، دیدم دامناشون رو پر از سنگ کردن، همه داداشمو با سنگ میزنن، همین جا، دستم رو گذاشتم رو سرم، فریاد زدم: "وامحمدا...واحسینا..." همین جا بود دیدم مادرم فاطمه اومد، کنار بدن عزیزم نماز خوند....

این اشکارو قدرش رو بدون، بمال به این دست و صورتت، این دستت اگه خالیِ،اگه چیزی در محضر اینا نداری،نگی گنهکارم،نکی من کجا حسین کجا؟

حاج رحیم ارباب که از اساتید آیت الله بروجردی بوده،گفت: یه روز دیدم دو تا جوان اومدن دم در مسجد ایستادن، ظاهر خیلی خوبی نداشتن، یکیشون گفت:فلانی اینجا امشب غذا میدن بیا بریم بخوریم، اون یکی گفت: نه بابا اینا هیئت دارن اگه بری توشون باید مثل خودشون بشی،باید سینه بزنی، دوساعت طول میکشه، گفت:حالا بیا بریم ما که کاری نداریم.میگه: این دوتا جوان اومدن، من هواشون رو داشتم، عقب مجلس نشستن، همه دارن گریه میکنن،ضجه میزنن،این دو تا جوان مسخره می کنند، می خندیدن،یعنی چی این سینه زنی؟یعنی چی این گریه؟... میگه:بارها اومدن از جام بلندشم برم اینا رو بندازم بیرون یا تذکر بدم بهشون،باز با خودم گفتم ،خود حضرت زهرا شاید ناراحت بشه،میگه:گذشت،فرداش دیدم این دوتا جوان که دیروز مسخره می کردند و می خندیدن، اول مجلس، هنوز منبری شروع نشده اومدن دو زانو جلو منبر نشستن هی گریه می کنند،هی تو سر خودشون میزنن،ماندم خدایا چی شده؟کشیدمشون کنار گفتم:اون از خنده ی دیشب شما،این از گریه ی امروز شما،چی شده یه شبِ زیر و رو شدید؟ گفت: فلانی دیشب که از اینجا رفتیم خونه، هر دوتای ما با هم این خواب رو دیدیم،خواب دیدیم صحرای محشره، مارو به عنوان گنهکار گرفتن،دست  و پامون رو زنجیر کردن،بستن دارن میبرن سمت آتش،هی التماس ،آقا تو رو بخدا مارو رها کنید، بذارید برگردیم عمل خوب انجام میدیم،گفت: نه اگه میخواستید تا حالا انجام میدادید، میگه ما رو نزدیک آتیش کردن، این داغی آتش به صورت ما می خورد، یه مرتبه دیدیم یه خانمی صداش رو بلند کرد گفت: صبر کنید، یه بی بی اومد، اینارو رها کنید، اینها مال من هستند، اینها آزاد شده ی من هستند، ملک ها مارو رها کردند، گفتیم: بی بی جان ما که یه دونه عمل خوب توی نامه ی عملمون نداریم، چرا مارو آزاد کردید؟ قصه چیه؟ گفت: یادتون هست دیشب اومدید هیئت؟گفت: یادتون رفتید زیر زمین شام خوردید؟ گفت یادتون توی راه پله ها می اومدید بالا،دیدید دو سه تا استکان نبلکی رو زمین ِ،گفتید اینهارو برداریم پای اینها بهش نخوره بشکنه؟ شما به اندازه ی یه جابجایی استکان نبلکی به گردن من حق دارید، به همون اندازه من دستت رو می گیرم...

"بی بی جان می خوای بگم اینا چند ساله سینه زن حسینند؟ بی بی میخوای بگم اینا عمرشون، هستی شون برا حسینِ؟ می خوای بگم این نوکرا دو ماه محرم صفر همه چیزشون رو میذارن کنار،فقط توی حسینیه ها دنبال گریه کردن هستند؟ مگه میشه بی بی مارو نگاه نکنه،مگه میشه بی بی مارو رها کنه؟

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 443 زمان : نظرات (0)

خوش اومدید آی زائرا از سفر کرب و بلا
سوغاتی ِ ما عاشقا،بوسه کف ِ پای شما  
پیاده رفتین و به آرزوتون رسیدید
یه خط روی اسم لیلی و مجنون کشیدید
با اشک چشاتون صفا کنید
با تاول پاهاتون صفا کنید
امشب َ رو با یاد کربلا
با هروله هاتون صفا کنید  
آقام آقام آقام یاحسین.....
از این به بعد تو حاجتام
چیزی نمیخوام من جز این
پای پیاده کربلا
بیام من هر سال اربعین  
مزه و لذتش نمیره از زیر زبون
لحظه ای که نور ِ
گنبد می خورد تو چشمتون
رفتنِ شما شد مقدمه
سال دیگه از دَم بریم همه
بعد روضه تو بین الحرمین
با بیرق هیأت تا علقمه
آقام آقام آقام یاحسین


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 723 زمان : نظرات (0)

 

آه ای لاله زارِ شش گوشه

داغِ خون خداست بر دل ما

چون رقیه شبیه اُمِ بَنین

حسرت کربلاست در دلِ ما

اربعین شد دوباره جا ماندیم

کار نوکر به اشک و آه افتاد

سمت کربُبَلا به اِذن بتول

دلِ ما هم پیاده راه افتاد

 من یه حرفایی رو نمیزنم، نه تو خجالت بکشی نه من" اصلاً انگار نه انگار امروز اربعینِ، به رویِ خودتم نیار، فقط نگی نفهمیدا .. ما قرارمون اینا نبود .. برا همه عالم جا بود .. برا ما جا نداشتی .. خوب خرابم کردی .. اما من ولت نمیکنم .. ببین ، من برو نیستم، کربلا نشد نشد، اینجارو کربلا میکنیم، من حرم ندیده نیستم .. من میخواستم بیام دورِ کجاوۀ خواهرت .. آخه شنیدم چهل روزه غلام نداره .. من شنیدم چهل روز کسی نبود رکاب براش بگیره .. من میخواستم بیام اونجا دور کجاوه خواهرت نوکری کنم ..

سر خود گرم میکنم چندیست

سه چهار روزِ غصه پیرم کرده، بعضی رفیقام، گُم و گور کردن خودشونو .. گفت میرم یه این ور اون وری، با زائرا که میان برمیگردم میگم کربلا بودم .. جواب مردمُ چی بدم؟.. من کم برا بچه هات خودمو نزدم .. هنوز صورتا جا لطمه هست ..  چکاری کردی با ما .. من از شبی که خواهرت در به در شد .. یه شب بدون روضه خونه نرفتم .. هر یه دونه ای که به بچت زدن منم خودمو زدم ...

سر خود گرم میکنم چندیست

گاه با روضه گاه با حافظ

هر که را دیدم از رفیقان گفت

میروم کربلا ، خداحافظ ...

چه دلی ازمون سوزوندن ، بچه ها ، یه سری به خودمون بزنیم چه خبره؟.. بعضی وقتا میشینم با آقام حرف میزنم، میزنی بزن با کربلا نه .. من به حرمت وابسته شدم .. من یخورده حرمم دیر میشه بد اخلاق میشم .. من به حرمت عادت کردم .. من نجفم دیر شده .. دلم برا اون عقب عقب رفتن تو حرم تنگ شده .. دیدید یه جوری عقب میره انگار جلوش وایساده .. السلام علیک یا ... میرم میام آقا ...

اربعین شد دوباره جا ماندیم

از ره دور اَلسَّلامُ عَلَیْک ..

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یامَذبُوح

شاه منحور اَلسَّلامُ عَلَیْک

تنه بی پیراهن ، سَلامٌ علیک

سر اربابِ من ، سَلامٌ علیک

کشتۀ بی کفن ، سَلامٌ علیک

پاره پاره بدن ، سَلامُ علیک

آه ، ای ماه غیرتی پاشو

جانِ آواره برلب آمده است

از سَفر دل شکستهِ برگشته

پاشو عباس زینب آمده است

حجره داره تو بازار ، امام حسینی، عمده فروش، یه مشتری داشت اهلِ عراق ، هر وقت این میومد مغازش این بهم میریخت ، میگفت بو حسینُ میدی .. وقتی بهش جِنسی میفروخت یه قیمتی میزد، میگفت نوش جونت، هر وقت از جلو حرم رد شدی بگو سلامت رسوند ، یه بار گفت حاجی ، چرا کربلا نمیای؟.. گفت من هر سال با زن و بچم کربلام اربعین ، یه قسمی گذاشت ، تورو به ارباب این بار که اومدی ، قدمت رو چشام ، میخوام عوض این همه زحمت ، یه بار جبران کنم، آدرسُ داد، عراق رفته ها میدونن، اونجا اینجور نیست کوچه خیابون فلان محله پشت خیمه گاه اَبو زَهرا همه میشناسن ، با زن و بچه ش رفت دو سه روز به اربعین کربلا، پُرسون پُرسون پیدا کرد گفتن اون خونه رو میبینی؟ خونه اَبو زهراست ، رسید دید دوتا دره کدومو بزنم ، این در سمت راست رو زد صاحب خونه غریبست ، تا اینا رو دید گفت زَوّارید، گفت آره ، گفت قدمت رو چشام ، گفت نه آقا ، دنبال آدرسم ، گفت این حرفا نیست ، در خونه منو زدی جایی نمیزارم بری .. گفت ممنون شمام ، اما باید برم ، گفت به همین امام حسین نمیزارم بری ، مردم دنبال اینن یه لقمه نون بِدَن زوّار تو اومدی در خونم .. آقا فرستادتت .. تو این گیرو داد، در خونه بغل واشد همون مشتریه، تا این حاجیه رو دید سلام خوش اومدی، اشتباه درو زدی اومد بگیره دستشو ، این پرید وسط گفت نشد، مهمون منه ، گفت آقا رفیقمه .. گفت رفیقت اگه بود در خونه تو رو میزد، آقا به من نگاه کرده .. گفت دیدم داره دعوا میشه یه نگاه به حرم، چیکار کردی با مردم ... حاجی، بخدا نمیزارم بری، گفت دیدم با این رفیق ما بگو مگو، صداشون بالا رفت، یه چیزی در گوشش گفت دیدم این رفیق ما گفت باشه، به تو میرسه، گفت خوشحال اومد طرفم گفت دیدی مهمون منی .. خوش اومدی، بخدا نمیام، تا نگی بهش چی گفتی، اصرار، گفت راستش تازگی، طایفه و عشیرۀ اینا ، جوون منو کشتن، رسم عراق اینه، تا یه خون ازشون نگیریم کوتاه نمیایم .گفت در گوشش گفتم اگر بزاری بیان، از خونِ جونم میگذرم، گفت همون جا افتادم، کاش شما عاشورا اینجا بودید ..

یه جوون، خونشو ریختن، زناشونو آوردن جلو، داد میزدن کِل بکشید، آقاتون دست به کمر شد .. صدا میزد بابا .. صدا قح قحه شونو میشنوی؟ پاشو  عمت داره میاد ...

خیزو ازجا  آبرویم را بخر ...

خیلی نگران نامحرم بودی؟ خیلی نگران بودی زینب، تو نامحرما نیاد، پس خوب شد نبودی، دم دروازۀ شام .. دست زیر چونه زده بودن ...

راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد

این همه چشم خریدار خدا رحم کند ...

حسین ...

برگَشته ام به کرببلا یا أخی الغریب

بی تو دِگر فِتادم از پا أخی الغریب

قدم ز غصه هایِ تو تا شد أخی الغریب

بعد از تو نیست خیر به دنیا أخی الغریب

یک اربعین پس از تو بلا دید خواهرت

رفتی و بعد تو چه ها دید خواهرت

باید این شبا تو کمک بدی ، خیلی از رفیقامون نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه .. از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره ده تا ثواب توی نرفته ، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم .. چند تا تون به این و اون رو زدید نشد .. رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام ... هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه اما منم دل دارم .. میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،

آورده ام کنار مزارت سر تو را

 از ساربان گرفته ام انگشتر تو را

 دق داده اند بی صفتان مادر تو را

از بس زدن در همه جا خواهر تو را

یک دم نظر نما که تن من شده کبود

رفتم به شام در بر من محرمی نبود

رسیدن کربلا ، زنایِ بنی اسد غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن .. یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم .. تن بچه هایِ زهرا رو زمینِ .. دور تا دور قبرا آماده ، الآن صاحبایِ قبرا میان نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان .. از بالا مرکبا، با صورت میان پایین .. دویدن زنا ... رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا .. قاسمم همین جا تیکه تیکه شد .. دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم پاشو .. قبرا جلوست، گفت برو کنار .. کجا بودی برادرم علی اکبر رو همین جا عربا عربا ... دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر اومدن بالا سر زینب، خانم شما بزرگید ، پاشو قبر جلوست، خانم جیغ کشید .. برید کنار .. کجا بودید صبح یازدهم .. اسباشونو نعل تازه ... اینقدر رو تنش دُوُندَن ... همه صحرا بوی حسین .. آه ...

بالاخره اومد بالای قبرا ..

از دوریت حسین گریبان دریده ام

رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام

من ناسزا  ز دشمن زهرا شنیده ام

دشمن تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش یهود به سرها نشانه است ...

دم دروازۀ شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحالا چیزی خواستم، نه والله" یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن .. اونجا نه ، محلۀ یهود ...

از آتش یهود، به سرها ، نشانه است

بر گونه هایمان اثرِ تازیانه است

عرض روضه ام یه جمله است. همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن .. یکی ربابه .. هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟..  هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟.. امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینه ش نگران نباش جاش خوبه .. رباب آروم شد، اما سکینه آروم نمیگرفت .. هی میگفت وینَ عمی .. یه ظرف آب برداشت رفت سمت علقمه عمو پاشو .. پاشو .. آب برات آوردم .. عمو آب فرات ...

اِی سایۀ بلند تو بر سر بلند شو

جانم شود فدات برادر بلند شو

پس داده اند چادر مادر بلند شو

زخم جبین من شده بهتر بلند شو

بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام

برخیز تا کنار مزارت نمرده ام ...

یادم نمیرود که چه دیدم ز روی تل

من نالۀ بُنَیَّ شنیده ام زِ روی تل

فریاد یا حسین کشیده ام زِ روی تل

 بر سینه ات نشستُ دویدم ز روی تل

آن نانجیب خنجر خود را بُرون کشید

رأس تو را مقابل من از قفا برید ...

بگو چه کار کنم تا که دست و پا نزنی ...

دانلود قسمت اول

دانلود قسمت دوم

 

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 796 زمان : نظرات (0)

اربعین اومده و دِلا پریشونه، حسین جانم  
عالمی برای تو بی سَروسامونه، حسین جانم  
همه کوله بارشونُ یک به یک بستن،سَفر کردن
فُطرسِ مَلک داره چاووشی میخوونه،  حسین جانم  
 زائرِ کربلا، دست بِذار رو زانو یاعلی بگو پاشو  
 زائرِ کربلا، مثلِ قطره سوی دریا برو دریا شو  
 زائرِ کربلا، دم به دم؛ قدم قدم، زائرِ آقا شو  
ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله......
دل به جاده می زَنَن دوباره زینب ها، حسین مولا  
نغمۀ یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا  
این زمین بازم به یادِ اُسرا اِنگار، حسین مولا  
میشه پُرستاره از آبله ها، شب ها،  حسین مولا  
زیارةُ الحُسین، یعنی اِقتدا به شاهِ کربلا کردن
زیارةُ الحُسین، یعنی کارِ زینبی بَرا خدا کردن
زیارةُ الحُسین، یعنی هر قَدم بَرا، یَمن دعا کردن
ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله......
قطره ایم و با عنایتِ تو دریاییم، حسین مولا  
واسه جون دادن ،به راهِ تو مهیاییم، حسین مولا  
راهِ کربلا رو خونِ شهدا وا کرد، چه غوغا کرد  
اربعینا سرِ سفرۀ  شهیداییم، حسین مولا  
 تو راهِ انقلاب، مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه علمداریم‌  
سازش نمی کنیم، هیچ امیدی واسِه دشمنا نمی ذاریم
با سعیُ صبرمون،بانگ عجل لِولیک الفرج داریم  
ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله......
آهِ یا زینبُ یا زینبُ یا زینبْ أَغِیْثِینی  
 آه ای زینب ای زینب ای زینب... بفریادم برس
إنَّنی أسألُ یا زینبُ یا زینبْ أَجِیبینی
 من از تو درخواست کمک دارم... جواب مرا بده 
أینَ عباسُكِ یا زینبُ یا زینبْ ؟ و دُلِّینی  
 ای زینب! عباس تو کجاست؟.. به من نشانش بده
هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِكِ یا زینبْ بِلا عَینِ ؟!!  
 آیا هنوز بدون چشم، از خیمه هایت پاسداری می کند؟
جَرَى الَّذی جَرَى، و أتاكِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّكرى
 شد آنچه شد... اربعین آمد و خاطراتت زنده می شود  
أتْعَبَكِ السُّرى، و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ كالزَّهرا
 اندوه تو را خسته کرده است... و تو عمرت را چون زهرا با حزن گذراندی
قُلتِ :" كما تَرَى، یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأسْرى "
 تو گفتی: "برادرم... همانطور ک میبینی به همراه اسرا از اسارت برگشتم"  
یازهرا .. یازهرا .. إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا
 یا زهرا یا زهرا... برادرم عریان ماند
 زینبیاتُ الهوی قد جِئنَ "مَشایَّه"  كَما زینبْ    
 کسانی که هوای زینب در سر دارند، "پیاده" آمده اند... مانند زینب
ولِسانُ الحالُ " یا زینبْ إِلِشْ جَایَه،  اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ "  
 و زبان حالشان این است "یا زینب به سوی تو می آییم... و اشک سوزان از چشمان ما جاری است
و الحِجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ رِضاً للرَّبْ  
 پرچم آنها حجاب زینبی است... برای رضای خداوند  
هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ بِوقتِ الحَربْ  
 آنها معراج مردان خدا در راه هدف هستند... در زمان جنگ
 نَهجیَ زینبیْ، بحجابی و عَفافی و شَجاعتی  
 شیوه زندگی من زینبی است... با حجابم و عفافم و شجاعتم  
 أَدْعَمُ مذهبیْ، وهو یَحمینی و یَحمی لی مَكانتی  
 از مذهبم دفاع میکنم.... و او مرا وجایگاهم را حفظ می کند
أختاهُ فارغَبی، فی الحِجابِ فهو تاجٌ من كَرامةِ   
 ای خواهرم به حجاب روی بیاور... که حجاب تاج کرامت است
 یازینب .. یازینب .. إنَّ أخاكِ قَضَى عُطشانا  
 یا زینب... یا زینب... برادرت تشنه شهید شد


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 346 زمان : نظرات (0)

اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین
هزار سال بسوزم فقط برای حسین
حسینی‌ام به دو عالم چه کار دارم من
گذشته‌ام ز دو عالم به اتّکای حسین
پاینده دین و قرآن ، از نهضت حسین است
اسلام وامدارِ ، شخصیت حسین است
در مجلس عزایش ، بیگانه ره ندارد
ما را که راه دادند ، این دعوت حسین است ..
 
حُبُّ الحسین یَجْمَعُنا..........
حسین روحِ‌ نماز است و پنج‌ نوبت را
سَرِ نماز می‌افتم به دستُ و پای حسین
براش سینه زدم سینه‌ام حسینیه شد
نوشته رویِ دلم مجلسِ عزای حسین

در مجلسِ عزایش ، بیگانه ره ندارد
ما را که راه دادند ، این دعوت حسین است
این پادگان هنوزم ، سرباز می‌پذیرد
دلهایِ کربلایی ، در خدمت حسین است
حُبُّ الحسین یَجْمَعُنا..........
همیشه مادرِ دلخسته‌ام به من‌ میگفت
مباد خرده بگیری به روضه‌هایِ حسین
رفیق ، کرببلا دعوتیست ، پولی نیست
براتِ کرببلا چیست؟ یک دعایِ حسین
نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال
ببر سلام حسن را به کربلایِ حسین
دست از طلب ندارم ، تا کام من برآید
یا تن رسد به جانا ، یا جان ز تن برآید
بگشای تربتم را ، بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم ، دود از کفن برآید
حُبُّ الحسین یَجْمَعُنا..........

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 43
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 620
  • آی پی دیروز : 636
  • بازدید امروز : 4,846
  • باردید دیروز : 3,835
  • گوگل امروز : 30
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 13,214
  • بازدید ماه : 13,214
  • بازدید سال : 1,328,247
  • بازدید کلی : 19,834,075