علت عاشقی ام دست کریمانه ی تو
چشم امید من آقا به در خانه ی تو
روی خاک قدمت صورت خودمی کشمو
به اشاره همه گویند که دیوانه ی تو
من که آواره ی شهرم،تو چنین خواسته ای
دله آشفته ی من از می و پیمانه ی تو
پرچم یا حسنم، روز قیامت بالاست
نوکرت تا ابد بر در کاشانه ی تو
باحسن گفتن مان عرش خدا ریخت بهم
علتش غربت وآن نام غریبانه ی توست
هرکجا پر بکشم،باز بقیع جای من است
چون کبوترکه فقط جلده به میخوانه تو
بر سرم میزنم و اشک امانم ندهد
غصه ی چشم من ازگنبد ویرانه ی توست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
تو که هستی که حسین عاشق و دیوانه توست
اگرم نام حسین بر لب مان رنگین است
این هم از لطف و نگاه و دم شاهانه توست
حسین .... حسین
آخرین ارسال های انجمن