آسمون بیتابه
روی تو مهتابه
شب قحط آبه
جگرم میسوزد
بر سر گهواره
تشنگی میباره
وای من شیرخواره
جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد.....
نوه ی مولایی
حیدر بابایی
میخونم لالایی
جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد.....
حرمی تشنه ی آب
همه در گرد رباب
طفلکی در تب و تاب
جگرم میسوزد
پسرم واویلا
در کنار دریا
شده کشته سقا
جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد.....
اهل بیت بوتراب
همگی در تب و تاب
آبها گشته سراب
جگرم میسوزد
آسمون بیتابه
روی تو مهتابه
شب قحط آبه
جگرم میسوزد
وای جگرم میسوزد.....