loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت حضرت علی اصغر,متن روضه شب هفتم محرم,روضه شب هفتم محرم,روضه شهادت حضرت علی اصغر,متن مداحی شهادت حضرت علی اصغر,متن مداحی شب هفتم محرم,مداحی شب هفتم محرم,مداحی شهادت حضرت علی اصغر,شب هفتم

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1093 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

لالالالا، آروم بابا

بر می گرده از سمت دریا سقا

تشنته می دونم، گرسنته می دونم

سرت به روی شونه ست، یه مدته می دونم

لالا، بابا

ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون

اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون

لای لای دِیُون

مظلوم بالام لای لای

اوغلُوم بالام لای لای

لالا لالا، ای شیرخوارم

آب نیست اما چند قطره اشکی دارم

چشمای بارونم، به چشمای بی جونت

دلم میسوزه تازه، در اومده دندونت

لالا، بابا

ایندی روبابَه گَلُون ای وای دِیُون

اَلدَه ئولَن اوغلُونا لای لای دِیُون

مظلوم بالام لای لای

اوغلُوم بالام لای لای

ای جان، بالام لای لای

ای وای، بالام لای لای

دیگه عمرت سر رسیده

آغوشه تو بوی زهرا رو میده

جونم به جونت بسته س، حرمله هم فهمیده

گلوی تو از گرما، به قنداقت چسبیده

لالا لالا

غُنچَه تَر اِیدی ولی الآن سولُوب

تِشنَه لب اِیدی ولی سیراب اولُوب

سیراب اولُوب

ای جان بالام لای لای

عطشان بالام لای لای

مظلوم بالام لای لای

اوغلُوم بالام لای لای

سینه زنی زمینه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر (ع) - بر می گرده از سمت دریا سقا - مهدی سلحشور

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 845 زمان : نظرات (0)

 حاج محمود کریمی

شراره ی بی آبی سوزنده لباتو

کویر تشنه کرده دریای نگاتو

رو دست بابا از دور میبینی فراتو، فراتو

میبینی از دور تو نخلا عموتو یا نه

ببینم عمه پوشونده گلوتو یا نه

بریم شاید بگیریم جواب شاید

بریم شاید برسیم به آب شاید

سیراب بشی و بری به خواب شاید

تو مرد میدونی من دردت رو میدونم

میخوای با بابا باشی ای دردت به جونم

واست تو راه میدون لالایی میخونم

میدونی کار و به آخر رسوندی یا نه

میدونی تنها برا من تو موندی یا نه

بریم به خاطر هر دومون شاید

به رحم بیاد دل سنگشون شاید

یا ابری شه دل آسمون شاید

بریم شاید بگیریم جواب شاید

بریم شاید برسیم به آب شاید

سیراب بشی و بری به خواب شاید

تو خواستی جنگو از تو گهواره ببینی

دلت نیومد من رو بیچاره ببینی

رباب و سرگردون و آواره ببینی

شنیدی آه دل آسمون و یا نه

میبینی سمتت گرفتن کمونو یا نه

حالا که میزنی دست و پا شاید

میخوای بمونی پیش بابا شاید

پیشم باشی روی نیزه ها شاید

 سینه زنی زمینه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر (ع) - شراره ی بی آبی سوزنده لباتو - حاج محمود کریمی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1373 زمان : نظرات (0)

حسن خلج

آروم بگیر جان رباب ای

علاج تو یه قطره آبه

عطش نمیزاره میدونم

یه لحظه چشم تو بخوابه

میبینی اصغرم مادرت حیرونه

خواهشم از خدا یه قطره بارونه

تشنهٔ مادر ناله کمتر کن

آسمون، لبهاش و کمی تر کن

ای علی اصغر

+همه خیمه ها رو گشتن، یکی یکی دنبال یه ذره آب پیدا نکردن، بابا اومد بچه رو برد، بچمو بدید ببرم سیراب کنم برگردونم....

-قرار بی قراره بابا

با تاولای دور لبها

با چشمای شبیه دریا

نمک نزن به زخم سقا

پلکات و اینقدر بی رمق هم نزن

+هوای کربلا داغه داغه، آدم تشنه داغه داغه، حسین به اندازه همه شهدای کربلا تشنه اس، چون امام تشن هاس، هرکدوم هر چقدر تشنه هستند، ابی عبدالله به اندازه همشون تنهایی تشنه اس، هر کدومشون هر چی وجودشون داغه حسین تنهایی به اندازه هموشون داغه، اما دید علی وقتی نفس میکشه هُرم نفس علی صورت بابا رو داغ میکنه....

-پلکات و اینقدر بی رمق هم نزن

آتیش نفست به این قلبم نزن

گریه نکن ای طفل بی شیرم

وقتی میلرزی بابا میرم

سه شعبه اومد و غم آورد

 تا که به پاره دلم خورد

فقط خدا نخواست وگرنه

بابا هم از غم تو میمرد

سه شعبه آمد و قلب من شد کنده

+صبر کن به توضیح بدم، خنده چند جور داریم، یه وقتی یکی میخنده فقط لبش میخنده، یه وقت یکی میخده میگن چشماش هم میخنده، یه وقت یکی میخنده میگن همه اعضا صورت میخنده، اما امشب میخوام یه خنده جدید بگم.... 

سه شعبه آمد و قلب من شد کنده

غیر لب هات بابا حنجرت می خنده

+هم لبت میخنده هم حنجرت علی... لشکر شروع کردن هلهله کردن، حرمله هدف زد، شروع کردن هلهله کردن، راوی میگه دیدم ابی عبدالله یه نگاه به لشکر، صدای هلهله بلنده، یه نگاه به علی، آروم عبا رو کشید رو علی خواست برگرده دید رباب جلو خیمه ایستاده، چشم میندازه علیم کو؟ کی میاد؟ خواست برگرده سمت خیمه دید رباب ، برگشت سمت میدون دید لشکر؛ لشکر دیدن حسین حیران شده، دور خودش میگرده.....

حسین.....

+اومد پشت خیمه ها با غلاف شمشیر یه قبر کوچلو کند،گفت تا مادرش ندیده بچه رو به خاک بسپارم، علی رو گذاشت تو خاک، مشتش پر کرد از خاک، دید یکی صدا میزنه حسین... علی اصغرم فدات، اما حسین جان صبر کن منم مادرم یه بار دیگه بچمو ببینم.....

+هر کجا نشستی با همه وجودت فریاد بزن یا حسین....

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - آروم بگیر جان رباب ای -  حاج حسن خلج

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4203 زمان : نظرات (0)

 حاج محمود کریمی

ای شرف عالم و آدم سلام

ای نمک ماه محرم سلام

تیر اگر سمت گلویت شتافت

حنجر تو ظلمت شب را شکافت

بین سران از همه سر تر تویی

اصغری و ذبیح اکبر تویی

قطره شیری ز لبت ریخته

با گِل اجداد من آمیخته

فیض لبت شیر شد و مادرم

ریخت به جان من و شد باورم

شمع تو شد گرمی فانوس عشق

بند قمات تو ناقوس عشق

گستره مهر شده سایه ات

حوری فردوس شده دایه ات

+ خدا فرمود: حسین ناراحت نباش، همین الان یه حوریهٔ بهشتی قرار دادیم دایه علی اصغر شد...

-گستره مهر شده سایه ات

حوری فردوس شده دایه ات

حوریه گیسوی خودش تافته

رشته قنداق تو را بافته

تشنگی ات سیر الی الله شد

سن تو کوتاه ترین راه شد

ای ترک لعل تو زخم رباب

ماهی در حسرت یک قطره آب

برد خدا خون تو در آسمان

ور نه زمین میشد آتش فشان

+ ببینید، بپرسید، تحقیق کنید، تمام مراجع اعظام هر چی دارند از علی اصغر دارند، همشون وقتی نذر و روضه دارن ماهانه و هفتگی روضه خون میاد براشون روضه علی اصغر میخونه...

-ملجا و امید مراجع تویی

مرجع تقلید مراجع تویی

حوزه به ایثار تو آمد پدید

بی نظرت شیخ نگردد مفید

آخر هر درس که شد روضه ات

خمینی آمد ز دل حوزه ات

نیست عجب گر بشود انقلاب

از نفس خسته طفل رباب

ای پسر خامس آل عبا

مدافعان کرده به تو اقتدا

راه نجات همه امت تویی

روز جزا صاحب دولت تویی

عشق در آن روز بساط آورد

فاطمه اسباب نجات آورد

+فقط فاطمه سوار است روز قیامت اما همراهش دوتا دست بریده و قنداقهٔ غرق خون...

-دست بریدست به دستان او

تو ارمیده ای به دامان او

همره بانی شفاعت تویی

سوارهٔ روز قیامت تویی

یک سره فریاد زند نشعتین

ارحمی یا علی ابن الحسین

+ به ما رحم کن علی اصغر...

-یک سره فریاد زند نشعتین

ارحمی یا علی ابن الحسین

ترسم از آن دم که تلاطم شود

ناله من بین همه گم شود

آمدم امروز که بشناسی ام

به عشق تو حضرت عباسی ام

اذن بده حاجتم افزون کنم

پای خود از گلیم بیرون کنم

+ چی میخوای گریه کن...

-روی من خسته علامت بزن

امان از روز قیامت بزن

تا که سر از خاک برون آورم

خلق بداند ز علی اصغرم

واقعه را کرب و بلا می کنی

سینه زنان را تو سوا می کنی

بزم عزایت شده ما را نصیب

رشک برد گریه کنان را حبیب

مادر موسی نفسی غصه خورد

طفل زبان بسته به دریا سپرد

طاقت مادر که به آخر رسید

صبح به دست خودِ مادر رسید

+ خدا فرمود: مادر موسی بسپارش به آب، ما میگیریمش او را از پیغمبران قرار میدیم، میدونست؛ و اوحینا الی اُم موسی، وحی کردیم به مادر موسی، طفل زبان بسته رو به آب سپرد فردا وقتی که تو باغ فرعون گرفتن هیچ دایه ای رو قبول نکرد الی خود مادرشو، فردا دوباره به بجه اش رسید. اما علی اصغر...

-مادرت از مشک که شد نا امید

داد تو را دست پدر با امید

تا مگر از مهریه فاطمه

آب بنوشی کمی از علقمه

مادر تو خود ز عطش سوخته

دیده به برگشتن تو دوخته

+ همه دارن از لابلای خیمه می بینن...

اهل حرم ،دخترکان، عمه هات

شاهد مظلومی این لحظه هات

جن و ملک با همه عرشیان

روح الامین با همه کروبیان

حیدر و طاها و همه انبیا

شاهد این واقعه حتی خدا

گفت حسین این من و این اصغرم

من پسر دختر پیغمبرم

تیغ نبسته به کمر بنگرید

همره من نیست سپر بنگرید

کیست که این تشنه به همره برد

آب بنوشاند و باز آورد

+فرمود: يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذا الطفل، به این بچه رحم کنید؛ أما تَرونه کِيف يَتلظي عَطشا، آیا نمی بینید از تشنگی داره زبان دور دهانش میگردونه؛ پس فاصله نزدیک بوده، همه داشتن میدیدن اما فرمود: اگه فکر می کنید من برا خودم آب میخوام...

+ امام صادق به یک شخص گفت: تو اهل کجایی؟ گفت: من بنی اسدیم، فرمود: ما یه خونی از شما طلب دارم، گفت: آقا جان مختار خروج کرد ما هم نبودیم، فرمود: خون علی اصغر تا روز قیامت پاک نخواهد شد...

-کیست که این تشنه به همره برد

آب بنوشاند و باز آورد

از وسط هلهله و ساز و دف

قوس کمان باز شد از آن طرف

پاره شد از تیر همین که گلوت

رفت فرو کل جهان در سکوت

+همه میگفتن نه نمیزنه بچه اس یه خورده گریه میکنه میبرتش، همه ی انبیا و ملائکه دارن نگاه می کنند، نه نمیزنه، اما رسول خدا میدونه که میزنه، علی میدونه که میزنه، فاطمه میدونه که میزنه؛ یه مرتبه همه عالم رو سکوت گرفت...

-بر لب خشک تو که لبخند بود

راس تو از پوست به مو بند بود

+روی نیزه سرها رو زدن شروع کردن شمردن، یکی حسین، عباس، قاسم، علی اکبر، عبدالله بن حسن، صورت ها به هم ریخته، سرها تو سن و سال مختلف شمردن، گفتن ما از بنی هاشم هیجده تا کشتیم اینا هفده سرِ بگردید پیدا کنید، اومدن پشت خیمه ها خود حرمله آمد شروع کردن با نیزه گشتن، گشتن، گشتن، یه جا نیزه گیر کرد، بلند کرد نیزه رو دید یه بدن کوچک با سر بریده رویه نیزه اس...ای وای...

-زخم گلو به سن کم تو نمی خورد

بر روی نیزها چقدر جابجا شدی

+ قربون رد پای درهم و برت حسین!؟ یعنی چی؟ اگه نگاه کنی میبینی حسین طرف لشکر میرفت بچه یه تکون میخورد بر می گشت بره خیمه مادرش چه کنم، وایساد بچه جونش بده برد پشت خیمه ها دفن کنه ای وای، حسین....

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - ای شرف عالم و آدم سلام - حاج محمود کریمی

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1015 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

لالا، لالا، گلم لالا

لالا، لالا بهارم

شمع یک سالگیتو من

روی قبرت میذارم

اگه زنده بمونم

اگه مادر نمیرم

برات جشن تولدت

سر خاکت میگیرم

عمو برا جشنت آب میاره

پسر عموتم گلاب میاره

اما،  همش خواب و خیاله  

لالا، لالا، تو خواب دیدم

که دندون در آوری

پا شدی و یه کاسه آب

واسه مادر آوردی

سر سجاده ی خواب رو به قبله میشینم

دعام اینه که مادر عروسیتو ببینم

شب عروسی  تو عزیزم

پشت سرت آروم آب میریزم

اما،  اینم خواب و خیال

لالا لالا گلم لالا لالا بهارم

لالا، لالا، هنوز مونده

لباسات روی دستم

نمیره از خیالم که

خودم چشماتو بستم

تو زبون وا نکردی

تو که چیزی نگفتی

همه ترسم از اینه

روی نیزه بیوفتی

داغ منو کردی تازه علی

چشمت روی نیزه بازه علی

اما اینا خواب و خیال نیست

سینه زنی زمینه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر (ع) - لالا، لالا، گلم لالا - سید مجید بنی فاطمه

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1821 زمان : نظرات (0)

حاج محمدرضا طاهری

 

صحبت از آب شد کباب شدم

جگرم سوخت،چشم تارم سوخت

آه از آن دم که مادری میگفت

از عطش طفل شیرخوارم سوخت

با گریه اش اشک حرم را در می آورد

چه آتشی از زیر خاکستر می آورد

نمیدونم تا حالا تجربه کردی! اگر یه خانم معمولی گوشه ای از خیابون زیر گریه بزنه شاید دلت بسوزه اما اگر یه بچه شیرخواره دستش باشه هر کی میرسه از راه میگه چی شده خانم؟بلایی سر بچت آمده؟کاری از دستم برمیاد یا نه؟! این بچه رو بغل گرفته رباب تو خیمه، هیچ کیم هیچ کاری از دستش برنمیاد! رباب گریه میکنه؛زینب پابه پاش گریه میکنه،رقیه گریه میکنه؛این حرفی نیست شما بخوای متوجه بشید؛مادرا برا شما دارم میخونم

با ناخنش بر سینه ی من چنگ میزند

خون دلم از شرم آب آور می آورد

لب های خشکش ازعطش ازهم وا نمیشد

حتی اگر باباش انگشتر می آورد

دق میکنم از غصه آخر داشت کم کم

شیرین لب من تازه دندان درمی آورد

تیر سه شعبه بی هوا زد راحتش کرد

فذُبِحَ الطّفل من الاذن الی الاذن...گفت:دیدم کنار در خیمه یه مادری دست به کمر ایستاده؛تاحسین نیگا کرد ربابو، راهشو کج کرد؛یه لحظه اربابتون نمیدونست چیکار کنه یه قدم می اومد،یه قدم برمیگشت"حسین...یادتون باشه بچه به دنیا اومد نکنه در گوشش روضه علی اکبر بخونی! همچین که این بچه به دنیا آمد من یه روضه علی اصغر خوندم همش این بچه تشنه ست بذار بریم درخونه خانوم رباب

تیر سه شعبه بی هوا زد راحتش کرد

حضرت آقا در روضه ای که برای حضرت علی اصغر سالها پیش خونده بودند فرمودند اون جمله ای که"ان ترحمونی فارحموا هذه الطفل الرضیع"اگه به من رحم نمیکنید به این بچه رحم کنید؛بچه رو از هر طرف میگرفتند سر می افتاد؛جون نداشت؛اصلا از رو دست ابی عبدالله تکون نمیخورد؛یه مرتبه حسین دید بچه داره دست و پا میزنه؛نگاه کرد دید خون داره فواره میزنه

تیر سه شعبه بی هوا زد راحتش کرد

اما با خنده اش از پا پدر را در می آورد

تیر سه شعبه نه!اگر بهتر بگویم

سر نیزه ای با خود سه تا خنجر می آورد

برا این روضه دشمنم خون گریه میکرد گفت:مختار رحمه الله علیه سنگدل ترینشون رو گیر آورد؛گفت:شد یه جایی دلت به حال حسین بسوزه؟گفت:فقط یه جا،وقتی دیدم بچه رو زیر عبا گرفته حالا این لحظه رو برای اربابت تجسم کن!

وقتی که برمیگشت دیدم سربه زیر است

دستی تنش را،دست دیگر سر می آورد

ای سنگ دلها قوم در ظاهر مسلمان

گبر این بلا بر روز یک مادر می آورد؟!

پس از تو اشک عالم را بگیرد

زغم جان محرم را بگیرد

نمیشد دیرتر می آمد ای تیر

نشد از شیر طفلم را بگیرم

وداعی لااقل با من نکردی

نگاهی موقع رفتن نکردی

به تو می آید این، افسوس مادر

لباس تازه ات را تن نکردی

خواب حاج رسول ترک رو دیدن گفتن چه خبر؟از وقتی رفتم تا حالا چندبار شیرخواره ابی عبدالله روآوردن،دادن دستم،گفتن تو خوب بلدی بچه رو لالایی براش بخون حالا عادتش چی بود؟هرموقع لالایی میخوندن دستش رو تکون میداد ،لالایی لای لاییخدا نیاره من رفیقم بچش خیلی سال پیش غرق شد اگه بود الان بیست و دوسه سالش باید میبود،هر وقت میبینیش شروع میکنه خاطراتش رو گفتن،نشسته داره میگه

به گهواره بویش مانده زینب

و سوغات عمویش مانده زینب

به روی پیرهن هایش که تازه ست

دوتا از تار مویش مانده زینب

شاید بعضی وقتا بعضی روضه ها رو زیاد خوندن اسراف باشه اما نه امشب،شب باب الحوائجه،مخصوصا این دو بیتی رو میخونم برای اونایی که بچه دار نمیشن ان شاالله حضرت رباب بهتون نگاه کنه،یه علی اصغر خوب بهتون بده

مرا شرمنده ی خود ساخت بابا

مرا درگریه اش نشناخت بابا

به گوشم مانده یاد خنده هایش

تو را بالا که می انداخت بابا

پدر در پشت خیمه دم گرفته

سرت را با تنت با هم گرفته

علی عادت به انگشت عمو داشت

به جایش تیر را محکم گرفته

عزیزم روی نیزه ناز مانده

برای مادرت این راز مانده

بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه ست؟

زبان بسته دهانت باز مانده

لالایی اصغرم... لای لایی...

مختار براش خیلی تعجب داشت وقتی گفتش دلم سوخت؛گفت بگو ببینم رفت سمت خیمه ها یا نه؟! گفت:نه،راهش رو کج کرد رفت پشت خیمه ها،بچه رو گذاشت روی خاک،با  غلاف شمشیر یه قبری رو کند،میخواست بچه رو داخل خاک بذاره؛فقط ابیعبدالله یه بدن رو دفن کرد،چندتا بدن توسط حسین تشییع شده اما فقط این بدن دفن شده برای اینکه حسین میدونه این اسب ها میان...این بچه زیر خاک محفوظ باشه...بچه محفوظ بود؟همین آدمی که داره برا مختار میگه؛میگه امیر یه نفر بود خیلی حریص بود؛وقتی حسین داشت اینو میبرد پشت خیمه ها،من نیگام به این بود چی کار میکنه!دیدم ایستاده انگار یه گنجی رو که دارن پنهان میکنند خوب زیر نظر گرفته،وقتی خیمه ها رو داشتن غارت میکردن نرفت سمت خیمه ها تعجب کردم،دیدم رفت سمت پشت خیمه ها؛جایی که نشون کرده بود نیزه رو تو خاک میزد

روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم - صحبت از آب شد کباب شدم - حاج محمدرضا طاهری 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 223
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 2,139
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 2,139
  • بازدید ماه : 104,682
  • بازدید سال : 1,146,823
  • بازدید کلی : 19,652,651