loading...

آئین مستان

متن سینه زنی واحد اربعین حسینی,متن سینه زنی زمینه اربعین حسینی,متن سینه زنی شور اربعین حسینی,روضه اربعین حسینی,روضه امام حسین,روضه زبان حال حضرت زینب,سینه زنی اربعین حسینی,متن مداحی اربعین حسینی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2145 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1707 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1243 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 678 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 620 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 585 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3478 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6677 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2826 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3741 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3225 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3548 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4124 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3648 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7231 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4937 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5876 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4354 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5522 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4165 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2367 زمان : نظرات (0)

اومدم بهت بگم نگاهتو ازم نگیر

سایه ی پناهتو ازم نگیر

پرچم سیاهتو ازم نگیر

حسین، منو از خودم جدا کن

حسین، منو بنده ی خدا کن

حسین، راهیِ کرب و بلا کن

حسین، ابی عبدالله

ابی عبدالله

اومدم بهت بگم یادم نرفته زدنت

بمیرم غریب و تشنه کُشتنت

پیش من به روی نیزه بردنت

حسین، یه نگاه به خواهرت کن

حسین، یه نگاه به دور و برت کن

حسین، به گل های پرپرت کن

حسین، ابی عبدالله

ابی عبدالله

اومدم بهت بگم یادم نرفته قتلگات

شور عشق فاطمیه، شهدات

ای غریب فاطمه جونم فدات

حسین، از سفر سفیرت اومد

حسین، خواهر اسیرت اومد

حسین، کشته ی حصیرت اومد

حسین، ابی عبدالله

ابی عبدالله

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1830 زمان : نظرات (0)

الرحمن علم القرآن

منم و قبر تو حسین جان

نگو چهل روز واسه زینب

مثل چهل سال گذشت

روزهای زینب توی حال و

هوای گودال گذشت

بارونه مصیبت تو چشامه

جای قل و زنجیر روی پامه

چادر رقیه شال عزامه

الرحمن علم القرآن

منم و قبر تو حسین جان

ای بی سر لاله ی پرپر

کفنت بوریا شد آخر

با اینکه غارت شده دیگه

تموم این کاروان

انگشترت رو آخرش

پس گرفتم از ساربان

نبودی ببینی بی بهونه

منو میزدن با تازیونه

الهی که زینب زنده نمونه

بارونه مصیبت تو چشامه

جای قل و زنجیر روی پامه

چادر رقیه شال عزامه

الرحمن علم القرآن

منم و قبر تو حسین جان

وای حسین حسین حسین

واویلا عصر عاشورا

صورتم شد شبیه زهرا

رو موج دریا بگو سقا

چی دیدی بی تاب شدی

کوچیکه قبرت

از خجالت تو علقمه آب شدی

چشای تو روشنه ای برادر

خواهرتو بردن ای برادر

الرحمن علم القرآن

منم و قبر تو حسین جان

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3575 زمان : نظرات (0)

من دل غمین با قلبی حزین

باید بی تو باشم دیگه بعد از این

ببین حالمو تو احوالمو، پیشت اومدم بعد یک اربعین

پاشو پیری زینب و چاره کن

یه رحمی به این حال بی چاره کن

با اون صوت جان سوز قرآن داداش

دوباره دل من رو آواره کن

همه هست زینب فدای سرت

میدونم برید است رگ حنجرت

بیا حاجتمو روا کن داداش

کنارت بزار جون بده خواهرت

الهی که زینب بمیره برات

غم بی امون، منه خسته جون

سرت رو نیزه داداش غرق خون

چه صحرایی بود، چه غوغایی بود

به چشمات به من گفتی اینجا نمون

تو رو تا روی نیزه دیدم داداش

مثل بید مجنون خمیدم داداش

صدای استخونایی که می شکست

زیر سم اسبا شنیدم داداش

داداش از رقیه نگیری سراغ

با پای برهنه تو صحرای داغ

نپرسی چرا دخترت نیست پیشم

بیمیرم که دق کرد داداش از فراغ

الهی که زینب بمیره برات

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 988 زمان : نظرات (0)

کربلا حیرونم، بی تو نیمه جونم

بالای قبر تو یه فاتحه میخونم

 اربعینه سر خاکت روضه خونه خواهرت

 کاش نگیری تو سراغی از سه ساله دخترت

 ای وای، سلام غریب کربلا

 یادم نمیره قتله گاه

 زدی رو خاکا دست و پا

ای وای، سلام غریب کربلا

نمیدونی چی کشیدم توی مجلس شراب

 مینون نامحرما بود دختر ابوتراب

 ای وای، سوغاتی دیگه میبرم

 مدینه پیش مادرم 

  پیرهن تو برادرم

ای وای، سلام غریب کربلا


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 7903 زمان : نظرات (0)

امروز كربلا زینب روضه گرفته، مجلس ختم برای حسین برپا كرده، همه هركدوم یه گوشه ای ایستاده بودند، هر كی یه صورت قبر رو بغل می كرد، هر كی یه جور ناله می زد، نوحه ها فرق می كرد، یكی میگفت:  جوانان بنی هاشم بیایید، یكی اون طرف تر میگفت، صدا میزد: گلم تاب ندارد، حرم آب ندارد، یكی اون طرفتر میگفت: سقای دشت كربلا اباالفضل، اباالفضل، اما همه ی این روضه هارو زینب جمع كرد، یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه، همه روضه خونها ساكت شدند، گفتند بشنویم زینب چی میگه: آخ، اگر كشتند چرا آبت ندادند... حسین... صدا نمونه تو سینه، معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه، حسین.... هی خاكهارو میریخت رو سرش، هی میگفت، بیچاره زینب، الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن، جواب چی بدم، بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم، ای حسین.... زبون حال میگم، تصورم اینه، میشه زینب كنار قبر برادر قرآن نخونده باشه، آخه از باباش علی یاد گرفت، باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه، آخه خود فاطمه وصیت كرد، كجا رفتم، یازهرا، كجا رفتم روز اربعین، قربون دل سوخته ات برم زینب، شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده، علی فاطمه شو دفن كرد، خودش با دست خودش خاك ریخت، سنگ لحد گذاشت، دستاشو به هم زد نشست رو قبر، شروع كرد قرآن خوندن، آخه زهرا فرموده بود، علی جان نكنه منو دفن كنی زود بری، تنهام نذار، بشین بالا قبرم قرآن بخون، شاید میخواست بگه، وقتی بهم گفتن امامت كیه؟ میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر، این كه داره گریه میكنه...

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 11390 زمان : نظرات (0)

باز شور تو در سرم افتاد

اشک از دیده ی ترم افتاد

خود به خود تشنه میشوم چونکه

تشنه بر خاک دلبرم افتاد

دل من بی هوا، هوایی شد

زینبی گشت تا خدایی شد

این دل بی قرار و آلوده

ناله ای کرد و کربلایی شد

گوش  من پُر شد از صدای کسی

در نمی آید از کسی نفسی

قافله آمده مُهیا شد

سعی کن به کاروان برَسی

خواهری خسته دل غمین آمد

صاحب نطق آتشین آمد

کاروان آمد و قیامت شد

محشر عالم اربعین آمد

از شترها تمام افتادند

مثل صیدی به دام افتادند

بین گرما خاک تفدیده

روی قبر امام افتادند

هرکسی روی قبر دلبر خود

بر روی خاک مینهد سر  خود

آه از آن لحظه ای که خواهر ها

شکوه کردند با برادر  خود

یه نگاه کرد به دور برش، بچه ها رو یک نگاه کرد، همه دور عمه ان، وقتی قبر حسین هست، خود نجمه خانم هم سر قبر قاسمش نمیره، خود زینب هم سر قبر بچه هاش نمیره، من نمی دونم یه عده میگن هشتاد و چهار زن و بچه یه عده میگن شصت و چند بچه، حتماً این اختلاف روایت همون زن و بچه هایی بودن که تو راه کشته شدن، اینا تعدادشون بیشتر از این حرفا بود، وقتی از مکه راه افتادن، با یه جمعیت زیادی راه افتادن، فقط تعداد زیاد مرد همراه ابی عبدالله بود، یه همچین جماعتی اینقدر یواش یواش کم شدن، تا تو عاشورا تعدادشون خیلی کمتر شد، مردای قافله هم رفتن، از این جماعت فقط یک مرد بود اونم امام سجاد بود، به اندازه یکی دوتا حلقه آدم، یکی دو تا حلقه اونم زن بچه، یکی دستش، یکی بازوش، یکی پهلوش، یکی صورتش، همه دارن می لنگن راه میرن، همه قد کشیده رفتن اما سر قبر ابی عبدالله اربعین هر کی اومد به جایش گرفته بود، همه ریختن دور قبر حسین، روضه خون کیه؟ عمه سادات خودش رو قبر برادر انداخت، یه نگاه دور برش کرد، بیابون، گفت: یعنی این چهل روزه هیچکی نبود بیاد بهتون یه سری بزنه...

شور محشر دوباره بر پا شد

لب زینب به روضه ها واشد

ای برادر بلند شو از جا

تا گویم به تو چه ها که با ما شد

کوفه رفتم ولی علی بودم

غرق ذکر سینجلی بودم

بین نامحرمان که جایم نیست

بین نامحرمان ولی بودم

ابر خونبار کاروان بودم

من علمدار کاروان بودم

زینب و چند کودک زخمی

من پرستار کاروان بودم

خواهرت را به شام میبردند

بین آن ازدحام میبردند

پسرت را به زور سر نیزه

با غضب چون غلام میبردند

کس نکرده به ما وفا هرگز

بینشان صحبت از خدا هرگز

همه را میبرم ز یاد ولی

ستم نیزه دار را هرگز

بی وضو دست بر سرت میزد

رسول خدا از حضرت زهرا احوال زینب، حسنین، همه رو پرسید، پیغمبر اکرم دیگه احوالی از علی نپرسید، داشت وضو می گرفت، از سفر اومده بود، حضرت فاطمه گفت: بابا شما که میدونید من علی چقدر دوست دارم، شما احوال همه ی ماها رو پرسیدید احوال علی نپرسیدی، وضو تموم شد، پیغمبر فرمود، خوب علی چطوره، وضو نداشتم بابا؛

بی وضو دست بر سرت میزد

پنجه بر موی اطهرت میزد

تیشه میزد به ریشه ی قلبم

دخترت را برابرم میزد

همه را با تو رو به رو میکرد

نیزه را در گلو فرو میکرد

سر عباس را زمین میزد

دختر تو عمو عمو میکرد

کشته ی دور از وطن برخیز

عشق من، پاره پیرُهن برخیز

پیکر بین بوریا مانده

بهرَت آورده ام کفن برخیز

اربعین کربلا چه حالی بود

عطر  زهرا در آن حوالی بود

همه بودند دور  قبر  حسین

اما حیف جای رقیه خالی بود

روی خود را به لطمه آزردم

بر سر  هر مزار پژمُردم

بعد از آن بانوان اهل حرم

عمه را سوی علقمه بردند

آقا جان قبر عباس کجاست؟ امام سجاد میدونه قبرها کجاست، دست عمه اش گرفت، عمه جان بیا، قبر اصلاً یه اندازه متعارفی داره، حداقل یک متر و نیم، دو متر، خاک روی هم انباشته میشه، رفتن یه جایی دیدن یه جای خیلی کمی خاک رو همِ، فرمود: عمه جان اینجا قبر عموم عباسه، فقط نشون داد، بچه ها گفتن آقا این نیست یه جای دیگه اس، آخه عموی ما اینقدی نبود،

عباس جان ای برادر من

چشم های تو روشن

روم نمیشه بگم رفت

معجر از سرم رفت

حسین.....

تعداد صفحات : 12

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 313
  • آی پی دیروز : 567
  • بازدید امروز : 1,251
  • باردید دیروز : 4,883
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 48
  • بازدید هفته : 23,938
  • بازدید ماه : 87,040
  • بازدید سال : 1,129,181
  • بازدید کلی : 19,635,009