بزار قنوت دست من به دامنت دخیل باشه
بزار خاک پای تو روی سرم کفیل باشه
تو جاده ی سیاه شب نور قنوت تو باشه
بزار دعای روشنت چراغ زندگیم باشه
می خوام به خلوت دلم دیگه به هیچکی راه ندم
آدم خوبه تو حرف زدن با یار خود دخیل باشه
بریز میون دست من شفق العطر تو
می خوام که دستام همیشه چشمه سلسبیل باشه
تبر بده که من خودم بت بزرگ خودمم
بالاخره تو بتکده یکی باید خلیل باشه
فقط به انتظار تو می شینم زار میزنم
چکار کنه زائری که کور و کر و علیل باشه
میاد شبونه می شینه روی عمود چادرت
اگه که یا کریم من کبوتر اسیر باشه
می خوام تو رو ببینم ال الابد سجده کنم
عاقل هر کارش محکم با دلیل باشه