loading...

آئین مستان

متن مداحی شهادت امام حسین,مداحی شهادت امام حسین,متن مداحی امام حسین,مداحی امام حسین,متن روضه شب عاشورا,روضه شب عاشورا,شب عاشورا,عاشورا,متن مداحی شب عاشورا,مداحی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 433 زمان : نظرات (0)

به یاری تو به میدانِ کارزار نیاید

جماعتی که به رزق حلال، بار نیاید

*آی مردای خونه، مواظب لقمه ای که خونه  می برید  باشید، اگه خدای نکرده لقمه ی حرام ببریم ...لقمه ی شبهه ناک ببریم... یه روزی بچه هامون جلو امام زمانشون میایستن..امام حسین علیه السلام فردا بعد از این همه نصیحت خطبه خوند ،اینها گفتن: "یاحسین مانَدری ماتقول" ما نمی فهمیم ،چی میگی... فرمود:"مُلِئَت بُطونُهُم من الحرام..."اندورن از حرام پر کردید *

 

به یاری تو به میدانِ کارزار نیاید

جماعتی که به رزقِ حلال بار نیاید

اگر چه تشنه ی یاری، ‌امید و بیم نداری

اگر هزار بیاید وگر هزار نیاید

اگر چه تشنه ی یاری، امید و بیم نداری

اگر هزار بیایید و گرهزار نیاید

محرّم است،چه پاییز و برگریز شگفتی

!

*جوونا، نوجوونا، فردا خیلیها از روی اسب مثل برگ خزون رو زمین  ریختن... از بالای بلندی با صورت به زمین افتادن...تازه ،فقطم فردا نبود..عصر روز یازدهم، یه مشت زن وبچه دوباره از بالای ناقه های عریان روی زمین افتادن...اربعینم که رسیدن کربلا... دوباره بچه ها مثل برگِ خزون رو زمین افتادن... راستی آقا!!! الان یادم اومد آقای  مهربون! شب عاشوراس اربعین ما رو یادت نره.....*

کنار قدمهای جابر، سوی نینوا رهسپاریم

ازاین  سختی و دوریِ راه به شوقِ تو باکی نداریم...

 

محرم است ،چه پاییز و برگریز شگفتی

کجاست آنکه به طوفان تو دچار نیاید

هزار بار شنیدیم ، ذوالجناحِ تو آمد

ولی چه می شود این بار، بی سوار نیاید

 

*اسب برگشته ولی بی صاحب...امام زمان علیه السلام فرمود :یا ابا عبدالله "فلمّا نَظَرنَ النّساء الی جَوادِک مَخزیّا"وقتی اسب آمد سمت خیمه ها...

همه از خیمه ها بیرون دویدن ..

ولی سالار زینب را ندیدن ..

 

" ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات...."پس چون بانوان حرم اسب تیز پاى تو را دیدن،همه شروع کردن دویدن سمت قتلگاه *

 

هزار بار شنیدیم ،ذوالجناح تو آمد

ولی چه میشود این بار بی سوار نیاید 

مباد، آنکه بیاید عطش به کشتن طفلان

مباد، آنکه عمویی سرقرار نیاید...

 

*عمو کجایی ؟!عمو بیا ...دیگه آب نمیخوایم ...بیا....شب عاشوراست امشب ...کربلا غوغاست امشب ...*

 

بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید

بدا به آتش اگر راه خیمه ی تو بگیرد

خدا کند که بمیریم و باز آخرِ مقتل

سه شعبه جانبِ آن طفل شیرخوار نیاید

خدا کند که بمیریم و باز زینبِ کبری

به سویِ مقتلِ تو از دلِ غبار نیاید

از دل غبار نیاید....از دل غبار نیاید...

بس است رنج اسیری...بس است دردِ یتیمی...

کنار قافله ای کاش، نیزه دار نیاید

 

*دختران نگاه میکردن ...امشب که روضه ی شام نمیخونن...ولی من یه جمله میگم .....سهلِ ساعدی میگه، رسیدم دروازه ی ساعات دمشق دیدم چه خبره!سری به نیزه بلند است در برابر زینب،سر پیغمبرانگار بالای نیزه ....میگه رفتم وسط به یکی از  این بی بی ها گفتم:"مَن انتِ...؟! " شما کی هستی ؟!گفت:" انا سُکَینه بنتُ الحسین "گفتم: من دیر رسیدم بیخبر بودم  سفر بودم،اگر کاری از دستم میاد،"سمعا و طاعتا علی رأسی" انجام میدم ..میگه :به من نگاهی کرد...گفت: ای سعد! یه پولی بده به این نیزه دارها،نیزه ای که سرِ بابای من روش هست را بیرون ببرن ،"فَقَد خُذینا لِکثرة عَلَینا...."اینقدر به ما نگاه کردن ما خوار شدیم... اینا چشماشون حرومیه ...بگو این نیزه رو ببرن بیرون ...به بهانه ی این سر اینقدر به چهره ی دخترای پیغمبر ..*

 

ای کاش تو را به دشت غربت نکشن...

لب تشنه...پس از بعیت و دعوت نکشن...

لب تشنه اگرکُشند و تنها وغریب 

ای کاش تو را به قصد قربت نکشن ....

*" کلٌّ یَتَقَرَّبونَ بِدَمِه...."

گفتن سرشو ببریم بریم بهشت ....*

شب عاشوراست  حالا میخوام  روضه بخونم....امشب شب سختیه ..هم شب مناجات ..هم شب روضه اس..بیایید امشبو همراه امام حسین مناجات کنیم ...

اقای ما... امشب مهلت گرفت مناجات کنه..

وگرنه امام‌حسین اهل امان خواستن از دشمن که نبود ...

اما میدونست شب اخره...

آخرین شب مناجات در این دنیاس ..

وقتی دشمن پیغام جنگ را به علمدار داد..*

اقا به عباسش فرمود :برادر..

 "ارجِع إلَیهِم... " برگرد باهاشون حرف بزن

"فَإِنِ استَطَعتَ أن تُؤَخِّرَهُم إلى غُدوَة..."

اگه تونستی جنگ را تا فردا به تاخیر بینداز..

"ٍوتَدفَعَهُم عند العَشِیَّةِ..."

بگو امشب را از ما صرف نظر کنن..

*ولی فردا هر کاری دلشون میخواست کردن ...

چه کارهایی که نکردن ..

دیدید ماهرسال

هرسال ما اینجا مقتل خوانی  داریم عصر عاشورا ،

چند جمله خوندیم تا حالا از مقتل امام حسین

من چند جمله از مقتل امام حسین به شما گفتم

خیلیهاشو شما نشنیدید....خیلیاشو....

فردا همه کار کردن ...*

اقای ما فرمود:..

"لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ "

تا ما یه شبه دیگه  ام نماز بخونیم‌..

"ونَدعوهُ ونَستَغفِرُهُ.."

دعا کنیم استغفار کنیم ...

" فَهُوَ یَعلَمُ أنّی قَد كُنتُ احِبُّ الصَّلاةَ لَهُ..."

خدا میدونه من دوست دارم من  براش نماز بخونم  "وتِلاوَةَ كِتابِهِ..."

*آی جوون بیا با نماز آشتی کنید*

" وكَثرَةَ الدُّعاءِ وَالاستِغفارِ!..."

*هی بیایی هیات نماز صبحت قضا بشه...

نماز اول وقتت بره...

هی  حسین ...حسین بگو ...

آقا تو مظهر فضل خدایی! میشه برامون استغفار کنی

بارمون سنگین شده...

امام صادق فرمود : (امشب شب عاشوراس (

ابا عبدالله الحسین از سمت راست عرش نگاه میکنه به گریه کناش نگاه میکنه...

خودش براشون استغفار میکنه...

خود امام حسین....

اونهایی که گریه میکنن...

بعد از پدران و اجدادش از اونا درخواست میکنه

که برای اینا استغفار کنه...

ای حسین ...

ای حسین باوفا منو نگاه کن

از عرش خدا منو صدا کن ...

)امشب از عرش خدا منو صدام کن...

نگام کن...

امشب میخوام برات گریه کنم..

اشک ،اشک...راه رو باز میکنه...(*

"وباتَ الحُسَینُ علیه السلام و أصحابُهُ تِلكَ اللَّیلَةَ "

امام حسین علیه السلام و اصحابشون تا صبح رو بیتوته کردند.

"ولَهُم دَوِیٌّ كَدَوِیِّ النَّحلِ..."

صدای زمزمه های عبادتشون مثل صدای زنبورعسل صحرا رو پر کرد.

"ما بَینَ راكِعٍ وساجِدٍ وقائِمٍ وقاعِد..."بعضیا در حال رکوع،بعضیا در سجده،بعضیا ایستاده...

*خوش به حالشون! امشب پیش امام حسین بیتوته کردند.حالا من یه چیزی بگم دلتون بسوزه.

امام صادق علیه السلام فرمودند:"مَن باتَ عِندَ قَبرِالحُسَین علیه السلام لیلةِ عاشوراء..."

*خوش به حال اونایی که الان کربلان...*

امام صادق علیه السلام فرمودند:کسی که شب عاشورا رو پیش قبر امام حسین علیه السلام بیتوته کنه..."لَقیَ اللهُ مُلَطِّخاََ  بِدمِه یوم القیامَه..." خدا رو درحالی ملاقات میکنه که انگار به خون خودش غوطه وره.

"کَاَنَّما قُتِلَ مَعَهُ فی عَرصَتِه" مثل اون کسیه که با امام حسین در کربلا شهید شده.

*حالا ما که کربلا نیامدیم...البته که شما مظهر فضل خدایید....

بعد منزل نبود در سفر روحانی

شاید ما امشب دست رو سینه گذاشتیم گفتیم "صلی الله علیک یا اباعبدالله..."شاید تو مارو زائر حساب کردی؛ولی آقا اربعین ما رو یادت نره...اگه من اربعین کربلا نرم با خودم مشکل پیدا میکنم.میگم:چقدر بدم! نه شب عاشورا کربلا بودم نه اربعین.

اربعین منو کربلا میبری دیگه؟!

پشت سر مرقد مولا

روبرو جاده و صحرا

بدرقه با خود حیدر

پیش رو حضرت زهرا...

مادرت برامون دعا کنه اربعین کربلا باشیم.*

حالا شاید همین لحظاته...نمیدونم...که اصحاب دارن یکی یکی به آقا میگن:آقا ما هستیم.

*آقا من روم نمیشه اینطوری بگم.آخه من چی دارم که به درد آقام بخوره...؟! ولی من یه پیشنهاد دارم رفیق!

امشب بیا به چشمات التماس کن.

من همیشه به شماها گفتم.

گفتم به چشماتون بگید:یه عمر من حرف تو رو گوش دادم.هر جارو خواستی نگاه کردم...امشبی رو بیا تو به حرفِ من گوش کن.امشب،شبِ عاشوراس.

امشب به چشمات التماس کن! بگو:اشک بریزن.بگو:امشب من رو به خیمه ی امام حسین برسونید.میگن شهید چمران قبل از شهادت یه عادتی داشت.به پاهاش،به دستاش،قلبش،چشماش التماس میکرد.میگفت:یه کم دیگه با من راه بیاید.یه کم دیگه باید من رو برسونید.امشب شب مناجاته.امشب آقا مهمان زینبه.

امشبی را شه دین در حرمش مهمان هست

مکه ای صبح طلوع

عصر فردا....*

آقا بهشت رو به اصحابش نشون داد.از لابه لای دو انگشت همه به منازل خودشون در بهشت نگاه میکردند.

بهشت جا شده در لابه لای انگشتش ۲

چقدر دل نگرانم برای انگشتش....

حسییین....

*آقا شب عاشوراس....کم نخوای ها....دنیا بخواه....آخرت بخواه...برا خودت بخواه....برای دیگران هم بخواه....برای اونا که بهت بد کردن بیشتر بخواه....اونا رو بیشتر دعا کن.

*ای که میبخشی تو با انگشتری انگشت خویش ۲

دست خالی رد مکن ما را ز کویت یا حسین...*

طبری نقل میکنه از زین العابدین؛آقا فرمود:شب عاشورا نشسته بودم.

"وَ عَمَّتی زَینَب تُمَرِّضُنی‌‌.‌‌.."بی بی از من پرستاری میکرد.

" إذِ اعتَزَلَ أبی بِأَصحابِهِ فی خِباءٍ لَهُ..."دیدم پدرم( آقا اباعبدالله) کناره گرفت رفت داخل خیمه با اصحابش؛دیدم داره شمشیر تیز میکنه.اشعاری زیر لب زمزمه میکنه.

"یا دَهرُ افٍّ لَكَ مِن خَلیلِ..."

من فهمیدم منظور بابام چیه!

فَخَنَقَتنی عَبرَتی.."گریه راه گلوی من رو بست (اما(

"فَرَدَدتُ دَمعی ولَزِمتُ السُّكونَ..."بغضم رو خوردم؛ساکت شدم.

*میخواستم (عمه ام)زینب سلام الله علیها نفهمه.اما فایده ای نداشت.زینب سلام الله علیها شنید.

"وَثَبَت تَجُرُّ ثَوبَها..."یه وقت بلند شد،شروع کرد به حرکت کردن به سوی خیمه ی برادر.

میگه دامن عمه روی زمین کشیده میشد.

اومد خدمت برادر....گفت:حسینم! چی میگی؟!

فردا چه خبر میشه؟!

صدا زد:" وَاثُكْلاه! لَیتَ المَوتَ أعدَمَنِی الحَیاةَ! "

ای کاش مرده بودم این روز رو نمیدیدم.

" الیَومَ ماتَت فاطِمَةُ..."

انگار امروز مادرم زهرا از دنیا رفت.

*اسماء بنت عمیس میگه این دو آقازاده  وارد شدند.گفتند:اسماء! مادر ما کجاست؟!

یه نگاه کردند دیدند مادر خوابیده؛پارچه ی سفید روی سر کشیده.

گفتند:"یا اسماء! ما یُنیم اُمُّنا فی هذه السّاعه! "

 مادر ما هیچ وقت این موقع نمیخوابید!

اسماء گفت:"لیسَت اُمُّکُما نائمَه..."

مادر نخوابیده..."قَد فارَقَتِ الدُّنیا..."مادر از دنیا رفت....

اتفاقاتی افتاد....امام حسن رفت روی سینه ی مجروح....امام حسین رفت کفِ پای مادر...آقازاده ها رو به زور بلند کرد؛گفت:برید مسجد! بابا رو خبر کنید.

امیرالمومنین داخل مسجد بود.آمدند نزدیک مسجد.

"و رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء..."شروع کردند بلند بلند گریه کردن.اصحاب آمدند بیرون؛"یَابْنَیْ رسول الله! "آقازاده ها چرا گریه میکنید؟! اینام بلند صدا زدند؛گفتند:"ماتَت اُمُّنا فاطِمَه..."مادر از دنیا رفت.

امیرالمومنین شنید....راوی میگه"فَوَقَعَ علیٌّ عَلی وَجهِه..."علی با صورت به زمین خورد...بعدا علمدارش تو علقمه به زمین خورد....فردا امام حسین با صورت به زمین خورد.زینب آمد به قتلگاه....هی به زمین خورد....هی بلند شد....هی باصورت به زمین خورد....هی بلند شد....

 

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 597
  • آی پی دیروز : 562
  • بازدید امروز : 4,920
  • باردید دیروز : 5,510
  • گوگل امروز : 49
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 38,552
  • بازدید ماه : 101,654
  • بازدید سال : 1,143,795
  • بازدید کلی : 19,649,623