خدایا، چرا هلهله ای ز دشت برخاست؟
خدایا، چرا دور و بر عموم غوغاست
بمیرم، عمو تنهاست
یکی تیغ و یکی تیر و یکی خنجر کشیده
به گِـرد یک گُـل سرخ این همه گلچین که دیده
دگر هنگامۀ رزم من رسیده
سوی تو می آیم، مولای تنهایم
حسین حسین حسین جان
رسیدم، بگردم ای عمو دور سر تو
چه زیباست، سر و جان دادن من در بر تو
تن من، شد سپر تو
نمیخواهم عمو پیش پدر شرمنده باشم
اگرچه نوجوانم میشود رزمنده باشم
نمی خواهم دمی بی تو زنده باشم
در گودال، جان دادم، ای نامت، فریادم
حسین حسین حسین جان
آخرین ارسال های انجمن