خرد را یافتم گفتم علی کیست
بگفت آنکس که وصفش حد کس نیست
علی ویران نشینِ عرش پیماست
از این پایین تر از آن نیز بالاست
نه لوح و نه سپهر و نه قلم بود
علی پیشِ خدا پیشِ از عدم بود
همه در هر زمان وصفش شنیدند
نمی دانم وِرا کی آفریدند ...
شب معراج نشنیدی که احمد
در آن خلوت سرای حی سرمد
بهر جانب که چشم خویش بگشود
علی بود و علی بود و علی بود
چه گویم تا نریزد آبرویم
تو خود گو کیستی تا من بگویم
نمایِ جزر و مدِ ذوالفقارت
رجز خوان میشود بهرِ وقارت
چو شمشیرِ تو با جسمی ستیزد
چونان افتد که دیگر برنخیزد ...
ثواب نیست ثوابی که بی ولایِ علی ست
نماز نیست، نمازی که بی علی برپاست
به آیه آیۀ قرآن بحقِ پیغمبر
که راه غیرِ علی راهِ نیستی و فناست
علی کسی است که یک ذرّه از محبت او
نجات بخش تمامیّ خلق روز جزاست
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هرکه گشت جدا از علی، جدا زخداست
حدیثی از دو لبِ مصطفی مرا ست به یاد
به آب زر بنویسم اگر رواست ، رواست
خدا گواست پی دشمنِ علی نروم
حلال زاده رهش از حرام زاده جداست ...