می رسد از مدینه بوی غم
فاطمه باز دیده گریان شد
چونکه قبر چهار فرزندش
در حریم بقیع ویران شد
آتش کینه شعله ها دارد
از دل سر سپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی
لعنت فاطمه به آل سعود
قصد دارند ریشه را بزنند
صحبت از قبرها بهانه بُوَد
ریشه و بغض و کینه اینان
آتش و دود و تازیانه بُوَد
لعنت حق بر آن کسانی که
اولین شعله را به پا کردند
حق پیغمبر معظم را
با لگد پشت در ادا کردند
در مدینه ز بعد پیغمبر
ناله های بلند ممنوع است
در مرام پلید این مردم
زن زدن از امور مشروع است
گریه کردند آسمانی ها
با نوای حزینه ی زهرا
به گمانم که باز تازه شده
داغ مسمار و سینه ی زهرا
بعد از آنکه زدند مادر ما را
کینه های قدیم سر وا کرد
کاش روزیِ هیچکس نشود
ضربِ سنگین سیلیِ نامرد
کاش مهدی بیاید و با او
ریشه فتنه را براندازیم
عاقبت بهرِ مادر سادات
گنبد و بارگاه می سازیم
با نیابت ز قبر مادرمان
سوی ام البنین سلام کنیم
دست بر سینه در مقابل او
مثل عباس احترام کنیم