ماه پرفیض رجب، ماه نبی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست
ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن
ماه آنکس که به حق واصل واز خویش جداست
ماه میلاد شریف دو محمّد دو علی
که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست
جمعۀ اول این ماه، جمال ازلی
در تماشای رخ حضرت باقر پیداست
دوم ماه رجب عید بزرگی دگر است
عید میلاد علی بن جواد بن رضاست
سوم ماه رجب آن دهمین حجب حق
جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست
دهم ماه رجب با گل رخسار جواد
موجزن رایحۀ عطر ولایت به فضاست
بارکالله که در سیزده ماه رجب
عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست
کعبه آغوش گشوده چو گریبان از هم
که ز قلب حرمالله، علی عقدهگشاست
صاحبخانه ندا داد که ای بنت اسد
خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست
قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم
پسر تو علی است و پسر او عیساست
نجل پاک تو امام است به نجل مریم
گرچه او مریم و عیساش پیامآور ماست
این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست
نیمۀ ماه رجب روز وفات زینب
او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست
زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز
زنده از خطبۀ او واقعۀ کربوبلاست
شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن
که حسین دگر است و نفسش عاشوراست
بیست و پنج رجب از بهر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست
روز آزادی زندانی زهرای بتول
روز قتل خلف حضرت صادق، موساست
گوییا در دل تاریک سیهچال، هنوز
بانگ العفو بلند از دو لب آن مولاست
آن که دربارۀ وی آمده ساق مرضوض
چشمها گر ز غمش خون بفشانند رواست
روز بیست و ششم ماه رجب داغ پدر
بر دل و بر جگر سوختۀ شیر خداست
بر دل ختم رسل داغ ابوطالب ماند
آن که ایمانش فوق همۀ ایمانهاست
بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست
عید بعثت که نبی رخت رسالت پوشید
به چه عیدیکه به از عید صیام و اضحاست
عید پرواز بشر، عید نزول قرآن
عید نابودی بت، عید تجلای خداست
بیست و هشت رجب آغاز فراقیست بزرگ
که حسینبنعلی عازم دشت و صحراست
کاروان پسر فاطمه هنگام سحر
سر به کف دارد و عازم به سوی کربوبلاست
عزم حج دارد و در اول ره میبیند
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست
همقدم زینب و عباس و علیاکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست
گاه بر فرق علیاکبر خود مینگرد
گاه میگرید و چشمش به دو دست سقاست
گاه در سینه کند نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریده سر پاکش ز قفاست
سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر
سپر سنگ شدن حج امام شهداست
«میثم»آن تربت ششگوشه بود در بر تو
وای من از چه ندیدی حرم یار کجاست