loading...

آئین مستان

متن روضه شب هشتم محرم علی اکبر , متن روضه شب هشتم محرم , علی اکبر , متن روضه علی اکبر , شب هشتم محرم , روضه شب هشتم محرم علی اکبر , روضه شب هشتم محرم , روضه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1200 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

خلق و خویش مصطفی قد و بالایش علی است

چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی است

او علی ابن حسین ابن علی و فاطمه اس

مادرش زهرای مرضیه هست و بابایش علی است

میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه

بهترین شیرین ترین ذکر رجزهایش

گردن هر که علی را بد صدا زد میزند

بی گمان مرز تولی و تبرایش علی است

با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات

عشق امروزش علی و عشق فردایش علی است

ابن ملجم ها سر او را نشانه میروند

+آخه وقتی اومد میدان خَلقاً و خُلقاً و منطقاً شبیه به رسول الله، بعضی قدیمی ها تا دیدن علی اکبر رو یاد پیغمبر افتادن، گفتن ما با خانواده پیغمبر جنگ نداریم، اما تا خودش معرفی کرد انا علی ابن الحسین، گفتن اسمش علیه...

-ابن ملجم ها سر او را نشانه میروند

به همین جرمی که نام با مسمایش علی است

چون مدینه بار دیگر کوچه ای وا می کنند

با هجوم تیغ نیزه ارباً اربا می کنند

+وقتی اومد اذن از بابا گرفت ابی عبدالله بی معطلی فرمود: علی جان برو به میدان، عاشق علی اکبرِ، حالا رابطه پدر و پسری بمونه، خود امام حسین گفت: هر وقت دلم برا پیامبر تنگ می شد به علی اکبر نگاه میکردم، بی معطلی گفت علی جان برو اما چند قدم که دور شد از خیمه ها فاصله گرفت گفت: علی جان یه خورده صبر کن، برگشت نگاه کرد گفت: اول برو تو خیمه ها یه بار دیگه زن. بچه ات رو ببین؛ راوی میگه دیدم علی ایستاده این زنو بچه دور علی حلقه زدن، دارن قربون صدقه علی میرن یکی بند کفشش داره میبنده یکی شمشیرش مرتب میکنه، اما حرف همشون اینه فریاد میزنن: ارحب قربتنا، علی جان به غریبی ما رحم کن، ابی عبدالله فرمود: دست از علی من بردارید علی من محو خداست بزارید علی بره...

-نکش پاتو رو خاکا...

+ درست ابی عبدالله امامه، اما پدر هم هست، اتفاقا عاطفه اش بیشتر از هم ی پدرهاست زینب میگه علی اکبر رفت به میدان دیدم دیگه داداشم رو پاش بند نمیشه، هی میره داخل خیمه هی میاد بیرون خیمه هی سرک میکشه، بی بی زینب میگه دیدم داداشم هی داره میشینه زمین هی بلند میشه رنگ رخسارهٔ حسین داره عوض میشه گفتم: داداش چته؟ گفت: زینب جان علیمو کشتن.... مرکب آوردن برا ابی عبدالله، بی بی زینب میگه اومد سوار بر مرکب بشه دیدم زانوهای داداشم داره میلرزه، چطور اومد وسط میدان، این مرکب تربیت شده اس میدونه باید راکبش کجا زمین بزاره اما علی اکبر دست انداخته گردن مرکب خون جلو چشم مرکب گرفته عوض اینکه علی رو بیاره سمت خیمه ها برد وسط لشکر، دورش حلقه زدن یکی با نیزه میزنه، یکی با شمشیر میزنه، بدن پشت لشکر افتاده رو زمین ابی عبدالله چطور اومد کنار بدن روایت وقتی رسد الله اکبر صورت رو صورت علی گذاشت...

-گفت ریشه نقل اُمیدم کندن

حال ایستاده ان به من می خندن

+ اما اینا روضه نیست بخدا قسم، تازه میخوام روضه بخونم وخرج زینب اخت الحسین .. اول می گفت داداشم بعد می گفت پسر داداشم؛ زینب خودش انداخت رو بدن علی اکبر، دست زینب و گرفت بلند شو زینب جان، زینب برگردوند به خیمه ها، روضه نخوندم من... خدا کنه وقتی ناموست گیر میکنه وسط یک عده نامحرم، یه محرم باشه اینو برگردونه، روضه بخونم برات وسط کوچه مادر شما وقتی افتاد زمین دیگه نه علی بود نه بچه ها بودن...

-من پدر پیر توام ای پسر

با پدر، کمی مدارا بکن

افتان و خیزان اومدم پیش تو

اکبرم، دیده هاتو وا بکن

هر طرف و میبینم، هلهله ها بلنده

میون گریه ی من، دشمن داره می خنده

آسمونِ نگاهت، پر از تیغ و سنان شده

پاشو اکبر، نگاه کن، کنارت بابا روضه خوان شده

آه آه ولدی

آشفته مثل موی تو شد دلم

ای گلم، اینطوری پرپر شدی

پیکرتو تو خون شناور شده

اکبرم هزار تا اصغر شدی

این رفتنت شبیه، رفتن مادرم شد

تا ریخت سرت یه لشگر، غصه برا حرم شد

دیدم از دور، شلوغه، تو رو دوره کردن حرومیا

دیده روهم گذاشتم، شنیدم می گفتی بابا بیا

آه آه آه

+ دید میگن به مریض خبر بد ندید، امام زین العابدین تو این خیمه ها، میگه: دیدم خیمه به هم ریخته، این زن ها مخدرات و بچه ها آشفته ان میرن میان از هرکی سوال میکردم چیزی بهم نمیگفت؛ خودم کشون کشون اومدم پشت پرده خیمه پرده رو کنار زدم، دیدم دو نفر زیر بغل های بابام گرفتن، بازم متوجه نشدم پشت سرش نگاه کردم دیدم یه عبا برداشتن، چندتا جوون یه بدنی ریختن تو عبا....

روضه شهادت حضرت علی اکبر (ع) شب هشتم محرم - از لا به لای زلف هایش ماه می ریزد -  حاج مهدی سلحشور

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 168
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,447
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,447
  • بازدید ماه : 103,990
  • بازدید سال : 1,146,131
  • بازدید کلی : 19,651,959