در حجره در بسته تنی در تب و تاب است
جان می دهد تشنه ی یک جرعه آب است
ناله ها زند کنج حجره، دست پا زند
چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد
از لعل لبم تا جگر سینه بسوزد
از جفا شده خون دل من
همسرم شده قاتل من
نه مادر نه خواهر نه همدم یاری
تا بحر من خسنه کند ناله زاری
ای هم نفس نا نجیبم
کف نزن ببین من غریبم
روضه بخونم براتون، یا علی بن موسی الرضا، چهل سال امام رضا منتظر بود خدا بهش یه جوون داد، اینقدر علی بن موسی الرضا دوست داشت این جواد الائمه رو می فرمود: با برکت تر از این جوان تو اسلام نیومده؛ میگن این شب ها هرکی میزه زیارت امام رضا همه باب های دیگر رها می کنن همه از باب الجواد وارد حرم میشن وقتی میاد باب الجواد یه آقازاده آغوش باز کرده.
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مداوا نمی شود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود
اینقدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود
گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
باور کنم به در نگرفته است صورتت
این جای تنگ و این قدو بالا نمی شود
با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی شود
خوبی پشت بام همین است ای غریب
پای کسی به سینه ی تو وا نمی شود
خدا لعنت کنه همه قاتل های ائمه رو خدا لعنت کنه جده ملعونه رو وقتی زهر به امام حسن داد، میگن تا دست پا زدن امام حسن رو دید گریه کرد پشیمون شد؛ اما این ام الفضل نا نجیب نمی دونم چه زنی بوده، همچین که صدای جواد الائمه بلند شد، بعضی از کنیزا دشون به رحم اومد رفت همه رو خبر کرد، گفت: یه عده ای پا بزنند یه عده ای دست بزنن تا صدای آقا رو کسی نشنوه؛ یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد در حجره رو باز کردن دیدن گرد غبار همه ی حجره رو فرا گرفته حضرت صورت رو خاک گذاشته، یه ریسمان آوردن پای حضرت بستن چند نفر سر ریسمان گرفتن از پله ها بردن بالای بام، بدن بالای بام زیر آفتاب گذاشت آی بنازم به معرفت کبوتران اومدن بالهاشون باز کردند سایبون برای بدن عزیز زهرا درست کردند.
این یه بدن بود کبوتران سایه کردن، لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، ای حسین، یه جمله روضه بخونم، یه کاری کردن با بدن اربابمون زینب که نشناخت بماند، دختری که سال ها تو آغوش ابی عبدالله بود یه وقت رو پا بلند شد گفت عمه این سر بریده مال کیه، عمه چشماش خون آلوده، دندان هاش خون آلوده، پیشانیش خون آلوده، گیسوانش خون آلوده، جلو چشم دختر چوب برداشت
آی حسین.....