loading...

آئین مستان

کتاب مقتل الحسین (ع) از مدینه تا مدینه,کتاب مقتل الحسین,کتاب مقتل از مدینه تا مدینه,کتاب مقتل,از مدینه تا مدینه,دانلود کتاب,دانلود کتاب مقتل,مرحوم آیة الله محمد جواد ذهنی تهرانی,آیین مستان,آئین مستان,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1757 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1294 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 697 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 635 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3495 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2845 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3825 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3679 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7266 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4953 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4373 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5540 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2940 زمان : نظرات (0)

دکتر میثم مطیعی

 

شیخ مفید در ارشاد روایت کرده:عبیدالله ملعون-لعنت خدا هزار هزار بار بر او باد که دل زینب رو آتش زد-نامه ای به بدتر از خودش داد-شمر بن ذی الجوشن-نامه رو از کوفه بیاره کربلا،نامه خطاب به عمرسعده: اما بعد،من تو رو نفرستادم که از جنگ کناره گیری کنی،تو رونفرستادم که باحسین به مسامحه رفتار کنی یا بخوای وساطت کنی،همون جاشرط کرداین نامه به حسب ظاهر چند روز قبل عاشورا رسیدهتصریح کرد ببین اگر حسین بن علی و اصحابش به اون چیزی که من حکم میکنم تن دادند که هیچ؛اونا رو دستگیر میکنی تسلیم من میکنی،"فَاِن اَبَوا فاذهب الیهم"اگر نپذیرفتند بهشون هجوم بیار"حتی تَقتُلَهُم"اول اینارو میکشید،"و تُمَثِّلَ بهم" بدنهاشون رو مثله میکنی،بدناشون رو قطعه قطعه میکنی"فانهم لذلک مستحقون"آخه مستحقشن،حق حسینه که بدنش پاره پاره بشهیه چیز دیگه هم از قبل خودش تعهد کرده بود"فان قتلتَ حسینا فَاَوطِئِ الخیلَ صدرَه و ظهرَه"وقتی حسین کشته شد اسب ها رو روونه میکنید دلم میخواد هم سینشو هم پشتشو له کنندهمه چی مشخص بودبعد هم خودش گفت:این کاری که من نیت کردم بعد از کشته شدنش زیانی به اون نمیرسونه ولی من عهد کردم که اگر حسین بن علی رو کشتم اسب ها رو روانه کنم روی پیکرش،اگر به این دستور من فرمان بردی و عمل کردی جزا داری؛اگر نمیپذیری دست از کارلشگر بردار! فرمانده ی لشگر شمر بشه،شمر یه نگاهی به عمر سعد کرد گفت: حالا چه بکنیم عمرسعد ملعون گفت:"لا یَستَسلِم والله حسین"به خدا قسم حسین تسلیم نمیشه "اِنَّ نفس علی بَینَ جَنبَیه"جان علی در سینه ی حسینه،این پسر علیه،کسی نیست که تن به خاری بده؛خب چکار میکنی؟دستور امیر رو اطاعت میکنی و با دشمنش میجنگی یا کنار میکشی؟گفت:نه! این کرامت به تو نیامده،خودم انجام میدم تو امیر پیاده ها باش.حسین جان اگر کوفیا اون نامه های دروغ رو برات نمیفرستادند،کار به این نامه ی ابن زیاد نمیکشید.

مکتوب، میرسید فراوان ولی دریغ

خطش تمام کوفی و مُهرش فریب بود

حالا شب عاشورا شد،عمر سعد سپاهش رو آماده کرد،صدای نحسش رو بلند کرد:"یا خَیلَ الله الکبیر" ای لشگر خدا سوار بشید،"وبالجنة اَبشِری"بشارت بهشت به شما میدم"فَرَکِبَ الناس"همه سو ار شدند،آمدند سمت لشگر امام حسینقربون دختر بچه هات برم که دیگه کم کم دلاشون داره میلرزه تا حالا فکر میکردند فقط آب بسته شده "والحسینُ علیه السلام جالس اَمامَ بیتِه" راوی میگه این موقع آقا بیرون خیمه خودشون نشسته بودند"مُحتَبِىءٌ بسیفه إذ خَفقَ برأسه على ركبتیه"سر مبارکش رو به زانوها گذاشته بود،به شمشیر تکیه داده بود،خوابش برده بود"و سمعت اخته الصیحه"زینب صدای غوغای دشمن رو شنید،"فَدَنَت مِن اخیها"اومد کنار برادر" و قالت یا اخی اما تسمع هذه الاصوات قد اقتربت ؟"حسین جونم مگه این سرو صداها رو نمیشنوی که به ما نزدیک شدند؟راوی میگه:"فرَفَعَت حسین علیه السلام راسَه" آقا سر مبارک رو برداشت،یه جمله به زینب گفت:"اِنّی انا رسول الله الساعه فی المنام"زینبم همین الان پیغمبر رو در خواب دیدم"و هو یقول انک تروح علینا"پیغمبر فرمود:به زودی میای نزد مااینجا دیگه شروع شد"فَلَطَمَت اختُه وجهَها"زینب شروع کرد به صورت لطمه زدن"و نادَت بالویل"واویلا سر دادنزینب به اون صورت مبارک لطمه زد که یه بارم نبوده،حالا میگم"فقال لهاالحسین علیه السلام لیس لکِ الویل یا اختاه اُسکُتی رحمک الله"زینبم خواهرم تو نباید واویلا بگی؛ساکت باش،خدا رحمتت کنه.شاید زبان حال زینب این بود:حسین جانم منو دعا کن.

امشب برای من تو دعا کن که روز بعد

بی سر به روی دامن زهرا نبینمت

حسین جان

این یه تصویر از نگرانی های زینب شب عاشورا بود،یه روایت دیگرم میخوام بگم شاید روضه ی من همین باشه،سیدبن طاووس نوشته"وجلس الحسین یُصلح سیفه"آقا یک گوشه ای نشسته بود شمشیرش رو اصلاح میکرد،یه اشعاری زیر لب زمزمه میکرد:"یَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِیلٍ‏"ای روزگار اف بر دوستی تو باد"كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ""مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِیلٍ""وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ"

ای روز گار اف بر تو باد چقدر شب و روز،دوستان رو کشتی، بین دوستان جدایی انداختی"وَ كُلُّ حَیٍّ سَالِكٌ سَبِیلِ"

هر زنده ای آخرش باید این راه رو طی کنه"مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِیلِ"

زمان کوچ کردن از دنیا چقدر نزدیک شده

"وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ"وقتی آقا این اشعار رو خوندند"فسَمِعَت زینب بنت فاطمه ذلک"زینب این حرفارو شنید،اومد خدمت برادر،"فقالَت یااخی هذا کلامُ مَن اَیقَنُ بالقتل" این حرف مال کسیه که یقین به کشته شدن داره،"قال نعم یا اختاه"حالا زینب شب عاشورا رو ببین،زینب فرداشبم ببین،یه زینب دیگه شد

"فَقَالَتْ زَیْنَبُ وَا ثُكْلَاهْ یَنْعَى الْحُسَیْنُ إِلَیَّ نَفْسَهُ"

وای بر من! برادرم داره خبر کشته شدن خودش رو به من میده.اینجا سیدبن طاووس میگه:"وَ بَكَى النِّسْوَةُ "زنان حرم شروع کردند به گریه کردن"وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ " به صورت ها لطمه زدند"وَ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ"گریبان چاک کردندشب عاشورا به صورت سیلی زدند،صبح عاشورا وقتی آقا خطبه میخوند به صورت ها لطمه زدند،اینجا اباعبدالله هست،ابالفضل هست،علی اکبر هست،زن ها رو آروم میکردند،اما شدیدترین لطمه ها رو فردا عصر به صورت ها زدند؛یکی زمانیکه بدن اربا اربای علی اکبرو خیمه ها آوردن،یکی اون ساعتی که ابالفضل کنار علقمه افتاد،اما بیشترین لطمه ها رو کجا زدند؟من اززبون امام زمان میگم، ترجمه هم نمیکنم:" فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً " دیدند زین ذوالجناح واژگون شده" وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات"

همه از خیمه ها بیرون دویدند،چه لحظه ای؟امام زمان فرمودند:" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ،قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ "اون لحظه ای که محاسنت رو در دست گرفت...

حسین..."چه کسی تو رو کشته؟عالمو بیچاره کرده چه کسی تو رو کشته؟زینبو آواره کرده کی گلوتو بریده؟زینبو بیچاره کرده حسین ....

گوش بده میخوام یه چیز دیگه بگم:این لطمه ها عصر عاشورا تمام نشد،فرداشبم این لطمه ها ادامه داشت امشب امام حسین زینب سلام الله علیها رو آروم کرد،اما فردا شب:

یک زن نمانده بود که سیلی نخورده بود...

فقطم سیلی نبود...

لطمه ها بر سوگواران میزدند

کعب نی بر داغداران میزدند

اینقدر به پهلوی زینب زدند

این لطمه ها از کجا آمده؟

من ایستاده بودم؛دیدم که مادرم را

قاتل گهی به کوچه گه بین خانه میزد

گاهی به دست و بازو،گاهی به پشت و پهلو

گاهی به چشم و ابرو گاهی به شانه میزد

گردیده بود قنفذ با مغیره

این با غلاف شمشیر،این تازیانه میزد

خدا حافظ ای برادر زینب

به خون غلطان در برابر زینب

ببین خون دیده ی تر زینب

چرا؟!

به غارت معجر از سر زینب

اینا بی حیا شدند،محرم زینب!ببین نامحرمان گردمنند...حسین....

مقتل امام حسین (ع) - مکتوب، میرسید فراوان ولی دریغ - دکتر میثم مطیعیhttp://s4.picofile.com/file/7865707953/download_2.gif 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 661 زمان : نظرات (0)

 

وَ كَانَ قَدْ تَوَجَّهَ الْحُسَيْنُ ع مِنْ مَكَّةَ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ‏ مَضَيْنَ‏ مِنْ‏ ذِي الْحِجَّةِ وَ قِيلَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لِثَمَانٍ مَضَيْنَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ سَنَةَ سِتِّينَ قَبْلَ أَنْ يَعْلَمَ بِقَتْلِ مُسْلِمٍ لِأَنَّهُ ع خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ فِي الْيَوْمِ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ مُسْلِمٌ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ. وَ رُوِيَ أَنَّهُ ع لَمَّا عَزَمَ عَلَى الْخُرُوجِ إِلَى الْعِرَاقِ قَامَ خَطِيباً فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ ما شاءَ اللَّهُ‏ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ خُطَّ الْمَوْتُ‏ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِيدِ الْفَتَاةِ وَ مَا أَوْلَهَنِي إِلَى أَسْلَافِي اشْتِيَاقَ يَعْقُوبَ إِلَى يُوسُفَ وَ خُيِّرَ لِي مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِيهِ كَأَنِّي بِأَوْصَالِي تَتَقَطَّعُهَا عَسَلَانُ الْفَلَوَاتِ بَيْنَ النَّوَاوِيسِ وَ كَرْبَلَاءَ فَيَمْلَأْنَ مِنِّي أَكْرَاشاً جُوفاً وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أَجْرَ الصَّابِرِينَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لُحْمَتُهُ وَ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِي حَظِيرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ وَ يُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى. وَ رَوَى أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ الْإِمَامِيُّ فِي كِتَابِ دَلَائِلِ‏ الْإِمَامَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ سُفْيَانُ بْنُ وَكِيعٍ عَنْ أَبِيهِ وَكِيعٍ عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْوَاقِدِيُّ وَ زُرَارَةُ بْنُ خُلَّجٍ‏ لَقِينَا الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى الْعِرَاقِ فَأَخْبَرْنَاهُ ضَعْفَ النَّاسِ بِالْكُوفَةِ وَ أَنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَهُ وَ سُيُوفَهُمْ عَلَيْهِ فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ نَحْوَ السَّمَاءِ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ نَزَلَتِ الْمَلَائِكَةُ عَدَداً لَا يُحْصِيهِمْ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لَوْ لَا تَقَارُبُ الْأَشْيَاءِ وَ هُبُوطُ الْأَجَلِ لَقَاتَلْتُهُمْ بِهَؤُلَاءِ وَ لَكِنْ أَعْلَمُ يَقِيناً أَنَّ هُنَاكَ مَصْرَعِي وَ مَصْرَعَ أَصْحَابِي لَا يَنْجُو مِنْهُمْ إِلَّا وَلَدِي عَلِيٌّ ع. وَ رَوَى مَعْمَرُ بْنُ الْمُثَنَّى فِي مَقْتَلِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ‏ فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ قَدِمَ عُمَرُ بْنُ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ إِلَى مَكَّةَ فِي جُنْدٍ كَثِيفٍ قَدْ أَمَرَهُ يَزِيدُ أَنْ يُنَاجِزَ الْحُسَيْنَ الْقِتَالَ إِنْ هُوَ نَاجَزَهُ أَوْ يُقَاتِلَهُ إِنْ قَدَرَ عَلَيْهِ.
فَخَرَجَ الْحُسَيْنُ ع يَوْمَ التَّرْوِيَةِ.

وَ رَوَيْتُ مِنْ كِتَابِ أَصْلِ الْأَحْمَدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ بْنِ بُرَيْدَةَ الثِّقَةِ وَ عَلَى الْأَصْلِ أَنَّهُ كَانَ لِمُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّيِّ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَارَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِلَى‏ الْحُسَيْنِ ع فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي أَرَادَ الْخُرُوجَ صَبِيحَتَهَا عَنْ مَكَّةَ فَقَالَ يَا أَخِي إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ غَدْرَهُمْ بِأَبِيكَ وَ أَخِيكَ وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ يَكُونَ حالُكَ كَحَالِ مَنْ مَضَى فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُقِيمَ فَإِنَّكَ أَعَزُّ مَنْ فِي الْحَرَمِ وَ أَمْنَعُهُ فَقَالَ يَا أَخِي قَدْ خِفْتُ أَنْ يَغْتَالَنِي يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ فِي الْحَرَمِ فَأَكُونَ الَّذِي يُسْتَبَاحُ بِهِ حُرْمَةُ هَذَا الْبَيْتِ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْحَنَفِيَّةِ فَإِنْ خِفْتَ ذَلِكَ فَصِرْ إِلَى الْيَمَنِ أَوْ بَعْضِ نَوَاحِي الْبَرِّ فَإِنَّكَ أَمْنَعُ النَّاسِ بِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَيْكَ فَقَالَ أَنْظُرُ فِيمَا قُلْتَ فَلَمَّا كَانَ فِي السَّحَرِ ارْتَحَلَ الْحُسَيْنُ ع فَبَلَغَ ذَلِكَ ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَ زِمَامَ نَاقَتِهِ الَّتِي رَكِبَهَا فَقَالَ لَهُ يَا أَخِي أَ لَمْ تَعِدْنِي النَّظَرَ فِيمَا سَأَلْتُكَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا حَدَاكَ عَلَى الْخُرُوجِ عَاجِلًا فَقَالَ أَتَانِي رَسُولُ‏ اللَّهِ ص بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ ع اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلَاءِ النِّسَاءَ مَعَكَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ قَالَ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَالَ لِي إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا وَ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ مَضَى. وَ ذَكَرَ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ الرَّسَائِلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرْنَا خُرُوجَ الْحُسَيْنِ ع وَ تَخَلُّفَ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ عَنْهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حَمْزَةُ إِنِّي سَأُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ لَا تَسْأَلُ عَنْهُ بَعْدَ مَجْلِسِنَا هَذَا إِنَّ الْحُسَيْنَ ع لَمَّا فَصَلَ مُتَوَجِّهاً أَمَرَ بِقِرْطَاسٍ وَ كَتَبَ:
بِسْمِ‏ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع‏ إِلَى بَنِي هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِي مِنْكُمْ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي لَمْ يَبْلُغِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ.


ترجمه: حسين عليه السّلام روز سه شنبه سوّم ذى الحجة (روز چهارشنبه هشتم ذى الحجة نيز گفته شده است) سال ششم از هجرت از مكّه حركت كرد و هنوز خبر كشته شدن مسلم بآن حضرت نرسيده بود زيرا همان روزى كه مسلم كشته گشت حسين عليه السّلام از مكه بيرون شد.
و روايت شده است كه چون حسين عليه السّلام خواست از مكّه بيرون شود براى سخنرانى بپا خواست و فرمود:
ستايش خداى راست و آنچه خدا بخواهد مى‏شود و نيروئى جز از خداوند نيست درود خداوند بر پيغمبرش باد، مرگ بر فرزند آدم مسلّم است هم چون گردن بند در گردن دختران جوان، چقدر مشتاقم بديدار گذشتگانم آنچنان كه يعقوب را بديدار يوسف اشتياق بود مرا كشتارگاهى مقرّر است كه بايد آنجا برسم، گوئى مى‏بينم پيوندهاى بدن مرا گرگان بيابان‏ها از هم جدا مى‏كنند در سرزمينى ميان نو اويس و كربلا تا روده‏هاى خالى و انبانهاى گرسنه را از پاره‏هاى تن من پر كنند، آدمى از سرنوشت ناگزير است، ما خاندان رسالت برضاى خداوند راضى هستيم و ببلايش شكيبا، و خداوند بهترين پاداش شكيبايان را بما عطا خواهد فرمود هرگز پاره تن رسول خدا از او جدا نگردد و همگى در جايگاه قدس در كنار اويند تا ديده‏اش با آنان روشن شود و وعده الهى بآنان تحقّق يابد هر كه خواهد تا خون دل خود را در راه ما نثار كند و آماده حركت هست همراه ما كوچ كند كه من بصبحگاه امشب كوچ خواهم نمود.
ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى امامى در كتاب دلايل الامامه روايت‏ نموده: كه ابو محمّد سفيان بن وكيع از پدرش وكيع و او از اعمش روايت نموده كه گفت: ابو محمّد واقدى و زرارة بن خلج‏ گفتند: ما حسين بن على را پيش از آنكه بسوى عراق حركت كند ملاقات كرديم و از ناپايدارى مردم كوفه آگاهش نموديم و او را گفتيم: كه دلهاى آنان با او است ولى شمشيرهايشان بر روى او، آن حضرت چون سخن ما را شنيد اشاره‏اى بجانب آسمان نمود، درهاى آسمان باز شد و آنقدر فرشته فرود آمد كه شماره‏شان را جز خداوند كس نداند و فرمود: اگر نه اين بود كه چيزهائى بهم نزديك شده و وقت مرگ فرا رسيده است بيارى اين فرشتگان با اين مردم ميجنگيدم ولى من بيقين ميدانم كه قتلگاه من و قتلگاه اصحاب من آن جا است و بجز فرزندم على كسى را نجات نيست.
و معمّر بن مثنّى در مقتل الحسين روايت كرده است چون روز ترويه‏ شد عمر بن سعد بن ابى وقّاص‏ با قشون زيادى بمكّه وارد شد و از طرف يزيد مأموريّت داشت كه اگر حسين مبارزه جنگى آغاز كند متقابلا با حسين مبارزه كند و اگر نيرو بقدر كافى داشته باشد خود او جنگ را آغاز نمايد.
پس حسين عليه السلام روز ترويه از مكّه بيرون شد و از اصل احمد بن حسين بن عمر بن بريدة كه محدّثى مورد اعتماد است روايت شده كه او از اصل محمّد بن داود قمّى از امام صادق نقل ميكند كه فرمود: شبى كه بصبحش حسين عليه السّلام تصميم داشت از مكّة حركت كند محمّد بن حنفيّة شبانه بنزد حسين عليه السلام رفت و گفت: برادرم، ديدى كه اهل كوفه با پدرت و برادرت چه حيله و مكرى بكار بردند، و من ميترسم كه حال تو نيز مانند حال‏ پدر و برادرت گردد، اگر رأيت به ماندن در مكّه باشد عزيزترين فردى خواهى بود كه در حرم الهى است و كسى را بتو دسترسى نخواهد بود، فرمود: برادرم، ميترسم يزيد بن معاوية بناگاه مرا بكشد و احترام اين خانه با كشته شدن من از ميان برود محمّد بن حنفيّه گفت: اگر از چنين پيش آمدى ميترسى بسوى يمن و يا يكى از بيابانهاى دور دست برو كه از هر جهت محفوظ باشى و كسى را بتو دسترسى نباشد فرمود: تا به بينم، چون سحر شد حسين عليه السلام كوچ كرد خبر كوچ كردن حسين بمحمّد بن حنفيّه رسيد، آمد و زمام شترى را كه حضرت سوار بر آن بود بگرفت و عرض كرد: برادر مگر وعده نفرمودى كه پيشنهاد مرا مورد توجّه قرار دهى؟ فرمود: چرا، عرض كرد: پس چرا باين شتاب بيرون ميروى؟ فرمود: پس از آنكه از تو جدا شدم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله نزد من آمد و فرمود: حسين بيرون برو كه مشيّت خداوندى بر اين است كه تو را كشته به بيند، محمّد بن حنفيّه‏ گفت: انّا اللَّه و انّا اليه راجعون، حال كه تو با اين وضع بيرون ميروى پس همراه بردن اين زنان چه معنى دارد؟ فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و اله بمن فرمود: مشيّت خدا بر اين شده است كه آنان را نيز اسير و گرفتار به بيند اين بگفت و با محمّد خداحافظى فرموده و حركت كرد.
محمّد بن يعقوب كلينى ره در كتاب وسائل از محمّد بن يحيى و او از محمّد بن حسين و او از ايّوب بن نوح و او از صفوان و او از مروان بن اسماعيل و او از حمزة بن حمران و او از امام صادق عليه السلام نقل كرده است: كه راوى گفت: صحبت در اطراف خروج حسين عليه السلام بود و اينكه چرا محمّد بن الحنفيّة در مدينه ماند؟ حضرت فرمود: اى حمزه الآن مطلبى بتو ميگويم مشروط بر اينكه پس از اين مجلس ديگر در آن باره پرسشى نكنى، حسين عليه السلام چون خواست حركت كند دستور داد كاغذى آوردند و بر آن‏ نوشت بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم نامه‏اى است از حسين بن على به بنى هاشم امّا بعد هر كس بمن پيوست كشته خواهد شد و هر كه باز ماند به پيروزى نائل نخواهد آمد و السلام.

منبع: لهوف، سید بن طاووس، صفحه 61 تا 66

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2379 زمان : نظرات (1)

نام کتاب: مقتل مقرم

نویسنده: سيد عبدالرزاق مقرم

فرمت کتاب: html

زبان کتاب: فارسی

توضیحات:
كتاب شریف "مقتل مقرم" در بر گیرنده تمام مضامین و اهداف بلند مقام شامخ امامت مى‏باشد مطالبى هم ذكر شده است که به طور مفصل در بخش نخستین كتاب آمده است كه ما جهت رعایت حال خوانندگان كه نوعاً با اهداف عالیه آن بزرگوار آشنایى كامل دارند همین پیشگفتار مبسوط را جایگزین آن مطالب مفصل نمودیم تا به اصل مقصد پرداخته باشیم قبلاً نگارنده چندى پیش ترجمه ایى از این كتاب ارزشمند را به چاپ رسانده بود اینك با تكمیل، حك و اصلاح نارسایى‏هاى آن، اقدام به چاپ و ترجمه كاملتر و جدیدترى با ویرایش كامل و افزون اشعار و مراثى فارسى مناسب نمود، توفیق از آن خداست و بازگشت همه به سوى اوست به امید آنكه مورد رضاى حق و وسیله شفاعت آن سالار شهیدان بوده باشد...


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 16159 زمان : نظرات (3)

 نام کتاب: نفس المهموم

موضوع: تاریخ اسلام و ائمه (مقتل)

نویسنده: حاج شیخ عباس قمی

مترجم: آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی

تعداد صفحات: 589


معرفی کتاب: نفس المهموم كتابی است در مقتل حضرت اباعبدالله علیه السلام به عربی این كتاب را مؤلف محترم آن در مصیبت حضرت سیدالشهداء نوشته و از بهترین و معتبرترین مقاتلی است كه تاكنون به رشته تحریر درآمده است. كتاب از ولادت حضرت شروع شده، سپس در مناقب حضرت و آنگاه تمام وقایع بیعت تا مرحله شهادت حضرت از اول تا به آخر را شرح می دهد. كتاب را عالم بزرگوار "حاج میرزاابوالحسن شعرانی" از علمای بزرگ ترجمه نموده و با پاورقی ها و گاهی اضافاتی كه در بعضی قسمت ها نموده، ارزش و اعتبار بیشتری به كتاب داده است.

فهرست:

باب اول: در مناقب امام حسین، ثواب گریه بر حضرت، لعن بر قاتلان حضرت و....

باب دوم: در ذكر وقایع بعد از بیعت مردم با یزید تا زمان شهادت حضرت این باب خود بر چند فصل است.

باب سوم: در وقایع بعد از شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است كه خود، چند فصل را داراست.

باب چهارم: ناله ملائكه و گریستن آسمانها و زمین و اهل آن، بعد از شهادت حضرت را بیان می كند. آنگاه مرثیه و شیون جنیان بر حضرت و شرح حال دعبل و مرثیه های اوست.

باب پنجم: ذكر فرزندان و تعداد زوجات اباعبدالله الحسین علیه السلام، فضیلت زیارت حضرت، ظلم و ستم خلفا بر قبر شریف اوست كه خود، شامل چند فصل می باشد.

كتاب خاتمه ای دارد كه در آن شرح حال توابین، خروج مختار و كشتن قاتلان امام حسین به دست او، بیعت مردم با مختار، كشته شدن عبیدالله بن زیاد و آخرین مطلب عاقبت یزید و عاقبت كار مختار است.

 نظر رهبر انقلاب در مورد این کتاب:

اگر براى ذكر مصيبت، كتاب «نفس المهموم» مرحوم «محدث قمى» را باز كنيد و از رو بخوانيد، براى مستمع گريه‌آور است و همان عواطف جوشان را به وجود مى‌آورد.

من خودم الان در ايام ماه محرم كه نمى‌توانم روضه بروم و چون آن احساس و عشقى كه در دل هر شيعه هست و دلش مى‌خواهد در عزادارى شركت كند، لذا من اين را با خواندن «نفس‌المهموم» حاج شيخ عباس قمى - كه يك كتاب عربى است - اشباع مى‌كنم؛ اين خودش گريه‌آور است و براى من كار چند نفر روضه‌خوان را مى‌كند.

PDF دانلود نسخه
 

دانلود فایل های صوتی

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم

بخش پنجم

بخش ششم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 728 زمان : نظرات (0)

نام کتاب: مقتل الحسین (ع) از مدینه تا مدینه

نویسنده: مرحوم آیة الله محمد جواد ذهنی تهرانی رحمه الله

تعداد صفحات: 1010

فرمت کتاب: html

زبان کتاب: فارسی

توضیحات: کتاب حاضر در زمینه مصائب وارده بر مولی الکونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت گرامی ایشان از هنگام خروج از مدینه تا بازگشت آن بزرگوران به شهر پیامبر می باشد که توسط مرحوم آیة الله محمد جواد ذهنی تهرانی رحمه الله در 1010 صفحه به رشته تحریر درآمده است. که شامل بخش های زیر می باشد:

فهرست سرفصل های کتاب :

فصل اول : تاریخ ولادت با سعادت امام حسین علیه السلام و وقایع مربوط به آن و احادیثى كه در این باب وارد شده

فصل دوم : فهرست ترجمه حال حضرت امام حسین علیه السلام

فصل سوم : ذكر مناقب و فضائل و خصائص حضرت امام حسین علیه السلام

فصل چهارم : چگونگى بیعت گرفتن معاویه از مردم براى یزید

فصل پنجم : حركت سید مظلومان علیه السلام از مدینه منوره به مكه معظمه

فصل ششم : ترجمه مختصرى از احوالات جناب مسلم بن عقیل علیه السلام

فصل هفتم : حركت حضرت مسلم بن عقیل به جانب كوفه

فصل هشتم : حركت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام از مكه معظمه به طرف عراق

فصل نهم : رسیدن اردوى كیوان شكوه به زمین پر بلا یعنى كربلا و وقایع و حوادث در آن تا شب عاشورا

فصل دهم : در توصیف شب عاشورا

فصل یازدهم : وقایع هولناك شب یازدهم

فصل دوازدهم :خروج لشگركفرآئین عمرسعد ازكربلا وحركت دادن اهل بیت پیغمبرصلى الله علیه وآله رابه كوفه خراب

فصل سیزدهم : دفن ابدان طاهره شهدا علیهم السلام

فصل چهاردهم : وارد شدن اهل بیت سیدالشهدا علیهم السلام به كوفه خراب

فصل پانزدهم : فرستادن عبیدالله مخذول رؤس مطهر و اهل بیت امام علیهم السلام را از كوفه خراب به شام تار

فصل شانزدهم : بازگشت اهل بیت علیهم السلام به مدینه طیبه

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 28
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 522
  • آی پی دیروز : 418
  • بازدید امروز : 2,836
  • باردید دیروز : 2,753
  • گوگل امروز : 23
  • گوگل دیروز : 84
  • بازدید هفته : 23,813
  • بازدید ماه : 23,813
  • بازدید سال : 1,338,846
  • بازدید کلی : 19,844,674