سر به سجده می ذاري
ناله ي یارب داري
سمت مسجد کوفه رهسپاري
بیقراري نگاهت، طرف آسمونه
ذکرت انا الیه، راجعونه
بعلیٍ الهی، یا الهی
با اشک و آه کوفه،
پیش نگاه کوفه
درد دل کردي برا، چاه کوفه
هنوزم روي دستات، جاي رد طنابه
خیلی وقته سلامت، بی جوابه
بعلیٍ الهی یا الهی
سر به سجده می ذاري
ناله ي یارب داري
سمت مسجد کوفه رهسپاري
بیقراري نگاهت، طرف آسمونه
ذکرت انا الیه، راجعونه
بعلیٍ الهی، یا الهی
مثل بارون می باري،
از مدینه تو داري
گهواره ي محسن و، یادگاري
اشکاي روضه دارت،
باز دوباره می خونند
گل یاسو کی دیده،بسوزونند
بعلیٍ الهی، یا الهی
بیقراري نگاهت، طرف آسمونه
ذکرت انا الیه، راجعونه
بعلیٍ الهی، یا الهی
سر به سجده می ذاري
ناله ي یارب داري
سمت مسجد کوفه رهسپاري
بیقراري نگاهت، طرف آسمونه
ذکرت انا الیه، راجعونه
بعلیٍ الهی، یا الهی
کشتن مولا را همسر زهرا را