loading...

آئین مستان

متن اشعار شهادت امام موسی بن جعفر,امام موسی بن جعفر,اشعار شهادت امام موسی بن جعفر,شهادت امام موسی بن جعفر,متن شعر شهادت امام موسی بن جعفر,متن اشعار شهادت امام کاظم,متن اشعار شهادت,امام کاظم,اشعار شهاد

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1014 زمان : نظرات (0)

 

زندان تیره از نفسش روشنا شده

صد یا کریم گاه قنوتش رها شده

تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته با

در سجده آمده همه جانش دعا شده

از فتنه های سلسله تیرگی تنش

هر بند بند واقعه ی کربلا شده

این جامه ی فتاده به گودال قتلگاه

تصویری از حماسه ی کرب و بلا شده

هر گوشه گوشه تربت نوباوگان او

آیینه دار حرمت دین خدا شده

امروز کیمیای جهان سرزمین ماست

این خاک اگر طلا شده هم از رضا شده

معصومه، کوثری ست کز امواج حلم و علم

دریای خفته در دل ایران ما شده

دیدیم این که تا به ثریا توان رسید

هر دم به یُمن پنجره هایی که وا شده

موسای دیگری ست، کنون نیل دیگری ست

فرعون هاست غَرقه ی دام بلا شده

من پا برهنه آمدم از خویشتن برون

ای بُشر آن بشارت محزون کجا شده

دریابمان که در به در نفس سفله ایم

ای کز کرامتت فقرا اغنیا شده

یارا دری گشا که تو باب الحوائجی

دل در سیاه چاله دنیا فنا شده

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3515 زمان : نظرات (0)

 

ای مهر و ماه مشتری مهربانیت

وی آسمان اسیر دل آسمانیت

تنها ترین امیر دیار محبتی

زنجیر کینه هم سخن مهربانیت

موسای عشق حضرت باب الحوائجی

موسی، مسیح، دل شده دل ستانیت

کاش این دل رمیده و هرجایی و سیاه

گردد به یک اشاره هوایی و فانیت

درکوه طور صوت خدائی تو بلند

موسی زهوش رفته از آن لن ترانیت

باب الحوائج همه خسته حال ها

از آن به بعد شد لقب جاودانیت

با تو چه کرده طعنه دشنام کای عزیز

گردیده روز مرگ شب شادمانیت

روز و شبت به گوشه زندان یکی شده

طی گشته در هوای جوانت جوانیت

چهره به خاک می نهی و شکر می کنی

حرفی بزن زغصه و درد نهانیت

رقاصه شد به سجده مسلمان ناله ات

شلاق داغ آمده بر هم زبانیت

پر می کشی شکسته به دیدار فاطمه

با دست بسته و بدن ارغوانیت

آمد رضا به غسل وجود شکسته ات

نالید پای جسم نحیف و کمانیت

از گردن شریف تو غل وانمود و گفت

بابا فدای خسته تن استخوانیت

عمریست اسیر ظالمانم

پر بسته و دور از آشیانم

از بس که ستم رسیده بر من

دیگر به لبم رسیده جانم

با پیکر خسته بال و پر بسته

خواهم زخدا مرگ با قلب شکسته

دیگر نبود زمن نشانی

غیر تن زار و نیمه جانی

از پیکر من نمانده باقی

جز پوست به روی استخوانی

بدن امام روی یه تخته پاره گذاشتند، یعنی تو این شهر یه تابوت نبود، گفتند چطور بدن بیرون ببریم ، گشتند یه لنگه دری پیدا کردند، در پو سیده، در کوتاه بود، می گه دیدم سر امام از تخته آویخته شده به دیوار می خوره، در بازشد چهار حمال آمدند بدن امام زمین و آسمان را دارند می برند..... زیارت نامه آقا موسی بن جعفر روحی فدا این جمله رو داره، سلام به تو آقایی که اومدن جارزدن گفتند بیاین بدن آقاتون رو ببرین، بدن روی پل گذاشت، یکی داد می زنه: هذا امام الرفضه این امام از دین خارج شده هاست...همه روضه ها تو کربلا خلاصه شده ، دم دروازه ساعات هم گفتند این سر، سر خارجیه ... هفت تا کفن آوردن، امام رضا کفن هارو پیچید... ای بی کفن حسین.... بیست تا غلام آورده بودن از حبشه برای موسی بن جعفر، هیچکس زبانشونو بلد نبود، آقا شروع کرد با زبان خودشون باهاشون صحبت کرد، به یکی از اونها سیصد دینار پول داد گفت بین اینها قسمت کن، آقا چی شده؟ فرمود: این فرزند پادشاه حبشه است بزرگ این قومه ، حالاشده نوکر اما بزرگ قوم رو باید بزرگ بشماری، مگه شهربانو نیومد مدینه مگه همسر ابی عبدالله نشد ، من بزرگ قوم سراغ دارم از تو کوچه ها که رد می شد همه سنگ برداشتن، بزرگ قوم سراغ دارم تو خرابه رو خاک ها خوابید، بزرگ قوم سراغ دارم جلو چشمش با چوب خیزران ... حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 538 زمان : نظرات (0)

 

در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی

تنها اسیر خسته و بی آشنا منم

یلدا ترین شبی که فلک قسمتم نمود

در این سیاه چال پر از ابتلا منم

 باب الحوائج در کنج زندان

 با ناله گفتا در دادن جان

 خلّصنی یا رب

با خشت های سنگی و با میله های خویش

زندان به حال و روز دلم گریه میکند

خون میچکد ز حلقه و می سوزد از تنم

زنجیر هم به سوز دلم گریه میکند

 تبعید و غربت کرده چه پیرم

 راضی شدم در زندان بمیرم

 خلّصنی یا رب

چشمم به میله های قفس خو گرفته است

کی میشود که خنده به روی رضا زنم

کو دخترم که باز و بخندد برابرم

کو قوتی که شانه به روی رضت زنم

 در دیدن من آید شبانه

 سِندی شاهک با تازیانه

 خلّصنی یا رب

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1122 زمان : نظرات (0)

 

دوست دارم تا به خاک دوست بگذارم سرم را

جان به کف گیرم نبینم غیر روی دلبرم را

دوست دارم در سیه چال بلا تنهای تنها

آنچنان گریم که از خون پر کنم چشم ترم را

عجیبه، حضرت موسی بن جعفر اولین زندانی که رفتند تو بصره بود، آقا وقتی وارد زندان شد، دستاش رو بلند کرد، گفت:خدا رو صد هزار مرتبه شکر، من و یه جایی انداختی من و تو باشیم، خلوت کنیم با تو حرف بزنم، مگه غیر از اینه عاشق دنبال یه خلوت می گرده با معشوق خودش خلوت کنه، اما همین آقا توی این زندان آخریه، توی زندان سندی بن شاهک ملعون، دعا می کرد می گفت:خلصنی یا رب، زندان نبوده، سیاه چال بوده، آقا نه روز رو متوجه میشد نه شب رو متوجه میشد، نه نور خورشید رو میدید، ناله داری برا امام زمان بزنی ، ناله داری برا امام رضا بزنی یا نه؟

روزها روزه بود ولی موقع غروب

جز تازیانه غذای دگر نداشت

مقدمه چینی همه برا این یه جمله

گفت:

 دوست دارم زندان بان زند سیلی به رویم

در نظر آرم رخ نیلی زهرا مادرم را

دوست دارم من که گرد خود پرستاری ندارم

این دم آخر ببینم اشک چشم دخترم را

اما خدا رو شکر، دخترش نبود، جون دادن بابارو ندید، خیلی سخته دختر جون دادن باباش رو ببینه، اونم بدنی که پاره پاره باشه، الحمدلله بدن موسی بن جعفر سالم بود، الحمدلله، می خوام یه جمله روضه بخونم از امام رضا مدد بخواهید به شما صبر نده، راحت ناله بزنید و گریه کنید، آقای شما رو دارم میگم، مولاتون رو دارم میگم، کنار حرم پیغمبر، کنار خونه ی رسول الله، داره نماز میخونه، نانجیبا اومدن آقا رو هُل دادن، کشون کشون آقا رو از مسجد آوردن بیرون، آقا رو کرد طرف حرم پیغمبر، عرض کرد یا رسول الله، ببین با پسرت دارن چه میکنند، از مسجد آقا رو بیرون نیاورده، بچه شیعه ها دلتون بسوزه، از مسجد آقاتون رو بیرون نیآورده غل و زنجیر آوردن، دست و پای آقاتون رو غل و زنجیر کردن، سوار بر ناقه کردن، تا بصره آقا رو با همین وضیعت فرستادن، نمی دونم آقا وقتی غل و زنجیر به دست و پاش کردن، سوار بر ناقه کردنش دلش کجا رفت،  شاید زیر لب همش می گفت:عمه جان زینب، عمه جان دلم میسوزه از کربلا تا شام، دست و پای شمارو بسته بودند، اونایی که ناله نزدن با امام زمان ناله بزنند، اما فرق امام موسی بن جعفر با حضرت زینب اینه، زینب هر وقت سر از ناقه بیرون می آورد، می دید سر داداش بالای نیزه است، آی حسین.....

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1005 زمان : نظرات (0)

 

امام دلشکسته ام

زندون شده خونه ی من

از دست تازیونه ها

درد میکنه شونه ی من

غم لونه کرده گوشه ی

این دل ویرونه ی من

به زیر سیلی کتک

زخمی شده گونه ی من

درسته زخمیم خدا

درسته می کشم بلا

درسته جون میکنم تو غم ها

بدتر از این نیست

ناسزا بشنوم از یه بی حیا

به مادرم حضرت زهرا

دلم گرفته از این زمونه

به روی صورت اشکام رونه

موسی بن جعرفم من

هم درد حیدرم من

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 532 زمان : نظرات (0)

 

روز از پس شام آمد و زندان تو شام است

دیدار تو بر دختر خورشید حرام است

یاد آر ز گیسو و ز روی پسر خویش

و آنگاه ببین شام چه و روز کدام است

در خاک رَود کوه اگر تا کمر خویش

شایسته ی آن کوه دوام است دوام است

زندان شرفِ شمس خدا را نکند محو

بگذار بگویند که عمرت لب بام است

بر سنگدلان راه مده بر حرم خویش

زنجیر چه فهمد که در این بند امام است

در ساق تو افتاده اگر فاصله ای چند

خوابید از این فاصله ها غائله ای چند

قحطیِ پر و بال فرشته است گمانم

کاین گونه سر تخته روان است روانم

این ساقه ی طوباست که آویخته از عرش

یا ساق تو از تخته ی تابوت؟ ندانم

سنگین شده تابوت تو هرچند نحیفی

ای یار گران یار گران یار گرانم

در قاب فلز، آینه آئینه ی محض است

زنجیر چه کم می کند از صیقل جانم

گویند که موسای خدا هفت کفن داشت

باید که کنون روضه به مقتل بکشانم

معنی، کفن شاه شهیدان ز حصیر است

ای خاک ره مرکب آن شه به دهانم

جا داشت کفن کردن اموات ور افتد

یا در کفن اهل دو عالم شرر افتد

 

تعداد صفحات : 6

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 157
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,266
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,266
  • بازدید ماه : 103,809
  • بازدید سال : 1,145,950
  • بازدید کلی : 19,651,778