loading...

آئین مستان

متن روضه وفات ام البنین, روضه وفات ام البنین, وفات ام البنین, ام البنین,متن مداحی وفات ام البنین, مداحی وفات ام البنین, مداحی ام البنین, روضه ام البنین

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3818 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1753 زمان : نظرات (0)

او غرور عرب را دلیل است

این چنین زن که می گویم از او

در عرب، در عجم بی بدیل است

این چنین زن زمینی نباشد

چادرش از پر جبرئیل است

پیش اُم البنین،پیر سالک

مانده در راه و اِبن السبیل است

بسته در زیر چادر حمائل

او که خود یک تنه یک قبیل است

او که چهار آسمان در زمین داشت

نام زیبای اُم البنین داشت

 اُم البنین برا زمانی است که چهارپسر داشت،مگر نه بعداً اصرار داشت،می گفت: دیگر مرا اُم البنین نخوانید

آفریده بهشت برین را

تا که روشن کند سرزمین را

من چه باید بگویم خدایا

شیر زن را زنی این چنین را

اَحسنُ الخالقین هم به مدحش

می نشاند به لب آفرین را

رودهای جهان هم نَبُردند

بی وضو نام اُم البنین را

چهار دفعه چه زیبا نشانده

در رکاب حسینی نگین را

نام اُم البنین شد خلاصه

در شجاعت،صلابت،حماسه

گشته از داغ کوچه فسرده

روضه هایی که اُم البنین شنید از فاطمه ی زهرا، از زینب شنید،از امام حسن شنید، تصور کن این خانم دو زانو مؤدب می نشست،می گفت : حسن جان! روضه ی فاطمه رو بخون. مادر می گفتند به اُم البنین. گفت: مادر جان! یه چیزی بهت بگم تا حالا نگفتم،یه چیزی بهت بگم، هیچ کی ندیده

گشته از داغ کوچه فسرده

بس که او روضه ها را شمرده

یکی یکی روضه هارو براش میخوندن

فاطمه تر از او ما ندیدیم

بارها از غم کوچه مرده

دل به مولا علی داده اما

جان خود را به زهرا سپرده

دست ها را به سینه گرفته

با خودش تا به معراج برده

جانم اُم البنین،آب و نان هم

 قبل فرزند زهرا نخورده

 وقتی می خواست وارد خونه ی امیرالمؤمنین بشه،گفت: همه عقب بایستید،همراهان این عروس عقب ایستادند،خانم اومد جلو در،گفت: بچه های فاطمه رو بگین بیان جلو در، یه عده حرف مفت زنا گفتن:غرور رو ببین، می گه:بچه ها بیان به استقبالم،اما دیدن زینبین اومدن جلو در،تا پای زینب رسید به آستانه ی در،اُم البنین افتاد رو زمین، گفت: زینب جان! من نیومدم برا شما مادری کنم، من مگه میتونم جای خالی مادر، یه لحظه اش رو،پر کنم؟من اومدم کنیز شما بچه ها باشم،کنیزی اومدم منو قبولم می کنید یا نه؟اما همون لحظات اول که دم در ایستاده بود،دیدن حسنین نیومدن،گفت:بچه هام حسن و حسین کجا هستن؟ گفتند: بیمارند،در بستر بیماری هستن،حسن که مریض میشد،حسین هم مریض میشد، حسین که بیمار میشد،حسن هم بیمار میشد، دو تا برادر با هم مریض شدن تو بستر افتادن،اُم البنین اومد شروع کرد دور بستر چرخیدن، حق دارید مریض بشید،مادر ندارید،دیگه یه کنیز اومده دورتون داره می چرخه،نمیذاره شما بیمار بشید

گفت:آری به زینب عزیزم

من در این خانه تنها کنیزم

تو نبودی و یک کربلا درد

 از عطش رنگ آلاله ها زرد

کودکان تشنه بودند اما

آسمان هم به رویش نیاورد

تصور کن دو جا حضرت زینب سلام الله علیها برای اُم البنین روضه خون شد،یکی در بدو ورود اُم البنین شروع کرد روضه ی در و دیوار و کوچه رو برای ام البنین خوندن، یکی هم وقتی از کربلا برگشتن، گفت:اُم البنین بشین من روضه ی حسین رو برات بخونم،گریه کنی،اُم البنین!..

دیدن خیمه ی مشک ها هم

 کودک تشنه را تشنه تر کرد

اُم البنین این بچه ها دامن عربی رو بالا زده بودن،شکم ها رو روی زمین نمناک قرار داده بودن، هی میگفتن:العطش،....

دیدن خیمه ی مشک ها هم

 کودک تشنه را تشنه تر کرد

این طرف یک نفر بود تنها

آن طرف لشکری ناجوانمرد

آه از آن زمانی که دشمن

پیش عباس اَمان نامه آورد

من بمیرم برایت اباالفضل

جان عالم فدایت اباالفضل

رنگ از روی ماهت پریده

مانده با دو دست بریده

تو نبودی به دامان بگیریش

جای تو مادری قد خمیده

درد خیلی کشید است اما

او بیشتر خجالت کشیده

تا کنار برادر ،برادر

خویشتن را به زانو کشیده

او نفس میزد اما نفسهاش

مثل جسمش بریده بریده

تمام غم اباالفضل توی این بیت اومده

دید از روی نیزه غم را لبالب

ریسمان را به دستان زینب

 یه بزرگی این رو میگفت: وقتی قافله به سمت شام حرکت کرد،این زن و بچه ها روی ناقه های عریان،سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن،برای اینکه این دل بچه هارو بیشتر بسوزونن،کنار محمل نجمه سر قاسم،کنار محمل رباب....،اما اُم البنین که کربلا نیومده،سر عباس کنار محمل زینب،اُم لیلا که کربلا نیومده،سر علی اکبر هم کنار محمل زینب، سر حسین هم کنار محمل زینب، سر دو تا بچه هاشم کنار محمل زینب، این نازدانه،ده ساله ی حسین،سکینه خانم، کنار بی بی زینب ِ، سئوال کرد:عمه جان!یه سئوالی ازت دارم. چیه عزیز دلم؟ عمه جان چرا هر وقت سر عمومون میاد کنار محمل ما چشماش رو می بنده؟ گفت: عزیز دلم هنوز عموت خجالت زده است،روی نگاه کردن به شما بچه هارو نداره.....

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 287
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 2,496
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 30
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 2,496
  • بازدید ماه : 2,496
  • بازدید سال : 1,317,529
  • بازدید کلی : 19,823,357