ای بانوی مظلومه، فاطمه معصومه
واژه های عشق و رحمت را تو منظومه
ای شده از فیض وصل یار محرومه
ای مقام تو خرد را سرّ مکتومه
دُخت زهرای قد کمان هستی
عمه ی صاحب الزّمان هستی
فدای خاک قدمت، لطف و عطا و کرمت
مبالغه نمیکنم، خود بهشته حرمت
حرمت عرش خدا، مَکتبُ العُلما
میخونیم همگی با شهدا
بر لب ها زمزمه ای، یاور همه ای
کوثر علی و فاطمه ای
گویم به همه عالم، به غم و سوز و آه
حرمت بوی مدینه میدهد وَالله
کرمی کن بر من دلخسته ی گمراه
از گناه و معصیت افتاده ام در چاه
بده راهم که روسیاهم من
سائل یک نیمه نگاهم من
گرچه اسیر نفسم و، همیشه همنشینشم
ولی محبّ علی و، اولاد طاهرینشم
گل گلزار ولا، به حق شهدا
کن دعا که بریم کرببلا