loading...

آئین مستان

السلام ای زینب موسی بن جعفر ، فاطمه حضرت معصومۀ آل پیمبر ، فاطمه مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه می زنم از دل صدا با حال مضطر ، فاطمه تا که هر دفعه دلم از دست این و آن شکست بر لبم بانگ اغیثینی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 359 زمان : نظرات (0)

السلام ای زینب موسی بن جعفر ، فاطمه

حضرت معصومۀ آل پیمبر ، فاطمه

مظهر الله اکبر ، ای سراسر فاطمه

می زنم از دل صدا با حال مضطر ، فاطمه

تا که هر دفعه دلم از دست این و آن شکست

بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست

بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟!

پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟!

تشنۀ عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟!

شوق طوف مرقدت دارم ، براتم می دهی؟!

دل بر احسان شما بستم ، مرا هم می خری؟

سائل کوی رضا هستم ، مرا هم می خری؟

مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند

دسته دسته لالۀ پرپر به دورت ریختند

با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند

کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند

خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند

گریه کن های مصیبت های عمه زینب اند

دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم

محتضر؛خسته؛از این بی کسی ایامم

ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد

چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم

از تو یک نامه فقط مانده برایم چه کنم؟

شده تسکین به همین نامه کمی آلامم

چقدر خوب شد اینجا سروکارم افتاد

میهمان قم و این سلسلۀ خوش نامم

چشم ناپاک نیفتاده سوی محمل من

فکر آوارگی زینبُ شهر شامم

جز سلام،از همه یک بی ادبی نشنیدم

سر بازار ندادست کسی دشنامم

داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم

دست بسته سر هر کوچه تماشا نشدم

عزتم را نشکستند خیالت راحت

غیرتم را نشکستند خیالت راحت

پر خاکی ننشسته به روی چادر من

حرمتم را نشکستند خیالت راحت

مثل کوفه وسط خطبۀ من کف نزدند

صحبتم را نشکستند خیالت راحت

دست بر سینه مودب همه ره وا کردند

شوکتم را نشکستند خیالت راحت

با لگد باز نکردند در بیت النور

خلوتم را نشکستند خیالت راحت

قم کجا شام کجا غربت سادات کجا

سر بر نیزه و دروازۀ ساعات کجا 

روضه بخونم  بدن خواهر امام رضا رو تشییع کردن  همۀ قم ، اطراف همه اومده بودن، همه لباس عزا پوشیدن ، همه اومدن برا تشییع جنازه  گفتن دختر امام  خواهر امام  عمۀ امام  یا امام رضا  گفتن ما یه کاری می کنیم تو تاریخ بمونه  هر کی به ایام شهادت حضرت معصومه رسید بگه خدا خیر بده مردم قم رو   عجب آبرو داریی کردن  انقده برا تشییعش گل آورده بودن  بعضیا گفتن تا پای مرکبی که بدن رو میآورد گل ریخته بودن  سادات همه گریبان پاره کردن  آوردن بی بی رو در میان خانه  حالا گفتن کی باید این بدن رو دفن کنه  سادت به همدیگه نگاه می کردن  یه وقت دیدن دو سوار از دور آمدن ، نقاب زده ، صبر کنید این بدن باید توسط ما دفن بشه  بدن رو با احترام وارد خاک کردن  بعدها گفتن شاید امام رضا و جوادالائمه بودن  آری بدن مطهر بی بی رو موقع دفن هم نذاشتن کسی ببینه  یا الله چه احترامی چه شوکتی ، چه شکوهی ، چه آبرو داری کردن  برعکس زینبُ آوردن شام  اولاً از کجا واردش کردن ؟ پیغام دادن بدترین نقطۀ شام کجاست ؟ اونجا هم یهودیا هستن هم اراذل اوباش هست اونجا محل گذره  آی  دختر علی رو آوردن دروازۀ ساعات  نمی دونید مردم چه کار کردن  یه مشت خیره سر  یه مشت خیره چشم  یه مشت بی حیا  یه مشت اراذل  دور محمل زینبُ گرفتن  انقده امام سجاد گریه کرد  گفت کاش مادرم منو به دنیا نیاورده بود  حسین  یه جمله دیگه بگم و عرض ادب کنیم ؛ یا الله  فرمود ما رو مثه غلامان ترکُ و روم وارد کردن  زن و بچه رو از محمل پیاده کردن  دستاشونو بستن  این زن و بچه رو جلو میدواندن  تازیانه دارا از پشت سر  همین طوری وارد محلس یزید شدیم  حسین

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 116
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 860
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 860
  • بازدید ماه : 103,403
  • بازدید سال : 1,145,544
  • بازدید کلی : 19,651,372